امتیاز موضوع:
  • 21 رأی - میانگین امتیازات: 4.1
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )

علیرضا / ۱۸ آذر / ۱۹۵ روز خوب
اشتباه اعلام وضعیت میکردم ، آقای صادقین یادآوری کرد.
پشتکار/۲۷خرداد ۹۹/ ۷ روز خوب
الحمدالله


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
سلام و عرض ادب

آقای پشتکار عضو جدید گروه سرو شدند

Confetti 49-2 Confetti

با آرزوی موفقیت برای ایشان 

مدیریت گروه های ترک
                   
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش

53 دعای کمیل 53
گروه سرو، جای آدم هایی با انگیزه و با پشتکار و با اراده و پر انرژی و قوی هست. همه آدم های خوب و توانمند، اینجا جمعشون، جَمعه. آقای پشتکار به گروه خودت، گروه سرو، خوش اومدی. ان شاءالله با پاکی هات، غیر از اینکه حال خودت خوب میشه، حال ما و بقیه بچه ها رو هم خوب کنی.
 سپاس شده توسط
سلام
خیلی خوشحالم که توی این گروه خوب هستم
کسانی که الگو هستن برای ما و من میتونم ازشون استفاده کنم
و رفقام که اینجا هستن و در کنارشون هستم
امیدوارم بتونم روز به روز بهتر و موفق تر بشم در کنار شما 53


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
(1399 تير 3، 22:41)رضا خان نوشته است: علیرضا / ۱۸ آذر / ۱۹۵ روز خوب
اشتباه اعلام وضعیت میکردم ، آقای صادقین یادآوری کرد.


خدا بده شانس. بچه ها تا حالا شده لباس یا شلواری که چند وقتیه روی جالباسی یا داخل کمد لباستون آویزون هست و مدتیه کاریش نداشتین را بردارین و اتفاقی دست بکنید داخل جیبش و ببینید به به، یه مقدار قابل ملاحظه ای پول، داخل جیباش جا گذاشتین؟ چه حس خوبی بهتون میده. الآن فکر کنم علیرضا یه همچین حسی داره. تا حالا فکر می کرد 162 روز پاک داره. ولی الآن متوجه شده که اشتباه محاسباتی بوده و ایشون 195 روز خوب داره. سی و اندی روز بیشتر.
خدایا از این شانس ها نصیب ماها هم بکن. ما هم قول میدیم مثل علیرضا، بنده خوبت باشیم.

63

(1399 تير 2، 18:43)mohsen.s نوشته است: آقا آرمین حرفای شما رو من کاملا قبول دارم ولی اینو قبول بکنیم که شما به اون حد رسیدین که بتونید خودتون رو کنترل کنید ولی من نمی دونم شایدم ارادم خیلی ضعیفه اصلا نمی تونم خودم رو کنترل کنم  
وقتی اون حس به آدم غلبه میکنه هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه 
مثل یه گرسنه می مونه که بهش بگی خودتو با کارایی غیر از غذا خوردن سیر کن

محسن جان، مثالی که زدی، کمی نیاز به توضیح داره. گفتی:
شاید آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه ولی شما نمی تونی خودتو کنترل کنی، چون اراده ات خیلی ضعیفه.
خب این درست نیست، عزیزم. اگر به عنوان مثال، آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه، خب چه دلیلی وجود داره که من و شما نتونیم؟ آرمین که در برابر فشار و نیاز ج.ن.س.ی، زره پولادین تنش نیست که. اونم مثل من و شما انسانه. اونم داره توی این جامعه زندگی می کنه. اونم مجردّه. منتهای مراتب، اون، نیازش رو مدیریت کرده. رفته سمت ورزش. رفته سمت کارهایی که مفید هست. وقت بیکاری کمتری داره. به این چیزا کمتر فکر می کنه. اینکه گفتی اصلاً نمی تونی خودت رو کنترل کنی، که نمیشه. اینطوری خودتا داغون می کنی عزیز من. می تونی کنترل کنی ولی مسئله اینه که باید بخواهی که بتونی کنترلش کنی. قرار نیست از بیرون، غل و زنجیر، به دستمون بزنن که خ.ا نکنیم که. خودمون باید بلند شیم و برای خودمون کاری کنیم.
گفتی:
وقتی اون حس به آدم غلبه می کنه، هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه.
نه. به این قاطعیت که گفتی نیست. پس این همه بچه های کانون که روزها و هفته ها و ماه هاست که پاک هستن، چطوری پاک موندن؟ اونا مگه این حس خ.ا رو نداشتن؟ حتماً داشتن. ولی پیِ خ.ا رو نگرفتن و تونستن کنترلش کنن. محسن جان کسی که با انجام ندادن خ.ا، نمی میره که. کسی که با ارضا نشدن میل ج.ن.س.ی، نمی میره که.
گفتی:
مثل یک گرسنه که بهش بگی خودتو با کارهایی غیر از غذا خوردن، سیر کن.
اتفاقاً باید بگم کسی که خ.ا انجام میده، مثل تشنه ای هست که داریم بهش آب شور میدیم و میگیم با این آب، خودتو سیراب کن. خب اون طرف، تشنگیش بیشتر میشه. اگر بخواهیم در مورد غذا هم مثال بزنیم، باید بگیم خ.ا مثل اینه که به یکی که گرسنه است، غذای مسموم بدیم بخوره. ممکنه با این غذا، گرسنگیش برطرف بشه ولی به کل سیستم حیاتش آسیب جدی می رسه که به همین راحتی ها، جبران شدنی نیست. آخه برادر من، کسی که از ترس مرگ، خودکشی نمی کنه.

حالا با همه این صحبت ها، محسن جان، در نهایت باید خودت به نتیجه برسی که بالاخره می خواهی خ.ا رو ترک کنی یا نه. اگر خودت بخواهی ترک کنی، با یاری خدا و کمک دوستان، ان شاءالله می تونی. ولی اگر خودت، واقعاً نخواهی که ترک کنی، کار، خیلی مشکل میشه.
بنابراین اعلام وضعیت هات رو شروع کن محسن. خودتو بسپر به خدای بزرگ و بگو:
خدایا، به خاطر اینکه خ.ا، نافرمانیِ توئه، می خوام که ترکش کنم. پس خودت کمکم کن.
سلام
یک فروند آبتین هستم با 2331 روز پاکی
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
سلام داداش آبتین،شما که با تجربه ای و موفقیت داری خدا رو شکر
انتظار داریم بیشتر مشارکت کنین.
شاید مشارکت دارین و من اشتباه می کنم اخه تازه واردم
دوست داریم از تجربیات شما بشنویم


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
(1399 تير 3، 20:49)فرید نوشته است: سلام

فرید / ۱۶ خرداد / ۱۸ روز


فرید جان، فقط یکی دو روز فاصله داری که بشی 20

(1399 تير 4، 12:05)abtin نوشته است: سلام
یک فروند آبتین هستم با 2331 روز پاکی


خب من تازه دریافتم که آبتین (یا آتبین) نام پدر فریدونِ فرّخ، پادشاه پیشدادی است. در لغتنامه علامه دهخدا، نام آبتین به معنی روح کامل و انسان نیکوکار آمده است. همچنین آبتین به معنای انسان خوش کردار، خوش گفتار و خوش پندار است.
پس بی جهت نیست که آبتین قصه ما، 2331 روز پاک ذخیره داره و خم به ابرو نمیاره. چون میدونه داره کاری می کنه که لیاقتش رو داره.

(1399 تير 3، 18:59)جناب خان :) نوشته است: جناب خان 1 / 17 اسفند 97 / 472 روز خوب  Khansariha (46) 


جناب خان، این عدد پاکی ات، الحق و الانصاف، چشم رو نوازش میده. خدا قوت عرض می کنم قهرمان. روزهای پاکی ات، افزون باد.

(1399 تير 3، 16:53)sadaf1 نوشته است: سلام عزیزان دل
ببخشید چند روز دسترسی به لب تابم نداشتم که اعلام وضعیت کنم 
مهراان
گروه سرو
21فروردین75 روز خوب
خدارو شکر
باشد که با اراده فولادی برای همیشه پاک بمانیم 
دعامان کنید
یاعلی


مهران عزیز، اگرچه دوست داریم زود به زود زیارتت کنیم و اعلام پاکی قشنگت رو مشاهده کنیم ولی همین که می بینیم روزهایی فوق العاده خوب جمع آوری کردی، لذت زائدالوصفی به وجود ما تزریق میشه و اراده پولادینت رو تحسین می کنیم.

(1399 تير 3، 10:05)Mr Degaresh نوشته است: سلام
به همگی

Mr Degaresh ا/ 19 خرداد 99 /15روز خوب

روزهای خوب قبلی:25


خداوندا برای 24 ساعت دیگه منو پاک نگه دار و خودم رو تسلیم تو میکنم. من رو از کینه و نفرت و افکار تخریب گر دور کن و کمکم کن خودم و خودت را بهتر بشناسم و درک کنم که تو این دنیا هیچ توقعی از کسی نداشته باشم و تمام توقعاتم از خودم و خودت باشه. خدایا آرامش رو به همه ما بده ولو در دریای پرتلاطم این روزها

ما به خانه آرامش زندگی برگشتیم و در این خانه امن میمانیم.....هرچند آتش شهوت و طمع و رنجش از هر گوشه این دنیا خود نمایی کند


Mr Degaresh در عمل به شعار «فقط برای امروز» هر روزش موفق تر از دیروز
محسن / 2 تیر / دو روز پاک

(1399 تير 4، 10:40)حامدحامد نوشته است:
(1399 تير 2، 18:43)mohsen.s نوشته است: آقا آرمین حرفای شما رو من کاملا قبول دارم ولی اینو قبول بکنیم که شما به اون حد رسیدین که بتونید خودتون رو کنترل کنید ولی من نمی دونم شایدم ارادم خیلی ضعیفه اصلا نمی تونم خودم رو کنترل کنم  
وقتی اون حس به آدم غلبه میکنه هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه 
مثل یه گرسنه می مونه که بهش بگی خودتو با کارایی غیر از غذا خوردن سیر کن

محسن جان، مثالی که زدی، کمی نیاز به توضیح داره. گفتی:
شاید آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه ولی شما نمی تونی خودتو کنترل کنی، چون اراده ات خیلی ضعیفه.
خب این درست نیست، عزیزم. اگر به عنوان مثال، آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه، خب چه دلیلی وجود داره که من و شما نتونیم؟ آرمین که در برابر فشار و نیاز ج.ن.س.ی، زره پولادین تنش نیست که. اونم مثل من و شما انسانه. اونم داره توی این جامعه زندگی می کنه. اونم مجردّه. منتهای مراتب، اون، نیازش رو مدیریت کرده. رفته سمت ورزش. رفته سمت کارهایی که مفید هست. وقت بیکاری کمتری داره. به این چیزا کمتر فکر می کنه. اینکه گفتی اصلاً نمی تونی خودت رو کنترل کنی، که نمیشه. اینطوری خودتا داغون می کنی عزیز من. می تونی کنترل کنی ولی مسئله اینه که باید بخواهی که بتونی کنترلش کنی. قرار نیست از بیرون، غل و زنجیر، به دستمون بزنن که خ.ا نکنیم که. خودمون باید بلند شیم و برای خودمون کاری کنیم.
گفتی:
وقتی اون حس به آدم غلبه می کنه، هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه.
نه. به این قاطعیت که گفتی نیست. پس این همه بچه های کانون که روزها و هفته ها و ماه هاست که پاک هستن، چطوری پاک موندن؟ اونا مگه این حس خ.ا رو نداشتن؟ حتماً داشتن. ولی پیِ خ.ا رو نگرفتن و تونستن کنترلش کنن. محسن جان کسی که با انجام ندادن خ.ا، نمی میره که. کسی که با ارضا نشدن میل ج.ن.س.ی، نمی میره که.
گفتی:
مثل یک گرسنه که بهش بگی خودتو با کارهایی غیر از غذا خوردن، سیر کن.
اتفاقاً باید بگم کسی که خ.ا انجام میده، مثل تشنه ای هست که داریم بهش آب شور میدیم و میگیم با این آب، خودتو سیراب کن. خب اون طرف، تشنگیش بیشتر میشه. اگر بخواهیم در مورد غذا هم مثال بزنیم، باید بگیم خ.ا مثل اینه که به یکی که گرسنه است، غذای مسموم بدیم بخوره. ممکنه با این غذا، گرسنگیش برطرف بشه ولی به کل سیستم حیاتش آسیب جدی می رسه که به همین راحتی ها، جبران شدنی نیست. آخه برادر من، کسی که از ترس مرگ، خودکشی نمی کنه.

حالا با همه این صحبت ها، محسن جان، در نهایت باید خودت به نتیجه برسی که بالاخره می خواهی خ.ا رو ترک کنی یا نه. اگر خودت بخواهی ترک کنی، با یاری خدا و کمک دوستان، ان شاءالله می تونی. ولی اگر خودت، واقعاً نخواهی که ترک کنی، کار، خیلی مشکل میشه.
بنابراین اعلام وضعیت هات رو شروع کن محسن. خودتو بسپر به خدای بزرگ و بگو:
خدایا، به خاطر اینکه خ.ا، نافرمانیِ توئه، می خوام که ترکش کنم. پس خودت کمکم کن.

درسته
انشالله که این دفعه بتونم 
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه نمیشه  Tears این بارم مثل توبه های قبلیه
(1399 تير 4، 20:41)mohsen.s نوشته است:
(1399 تير 4، 10:40)حامدحامد نوشته است:
(1399 تير 2، 18:43)mohsen.s نوشته است: آقا آرمین حرفای شما رو من کاملا قبول دارم ولی اینو قبول بکنیم که شما به اون حد رسیدین که بتونید خودتون رو کنترل کنید ولی من نمی دونم شایدم ارادم خیلی ضعیفه اصلا نمی تونم خودم رو کنترل کنم  
وقتی اون حس به آدم غلبه میکنه هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه 
مثل یه گرسنه می مونه که بهش بگی خودتو با کارایی غیر از غذا خوردن سیر کن

محسن جان، مثالی که زدی، کمی نیاز به توضیح داره. گفتی:
شاید آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه ولی شما نمی تونی خودتو کنترل کنی، چون اراده ات خیلی ضعیفه.
خب این درست نیست، عزیزم. اگر به عنوان مثال، آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه، خب چه دلیلی وجود داره که من و شما نتونیم؟ آرمین که در برابر فشار و نیاز ج.ن.س.ی، زره پولادین تنش نیست که. اونم مثل من و شما انسانه. اونم داره توی این جامعه زندگی می کنه. اونم مجردّه. منتهای مراتب، اون، نیازش رو مدیریت کرده. رفته سمت ورزش. رفته سمت کارهایی که مفید هست. وقت بیکاری کمتری داره. به این چیزا کمتر فکر می کنه. اینکه گفتی اصلاً نمی تونی خودت رو کنترل کنی، که نمیشه. اینطوری خودتا داغون می کنی عزیز من. می تونی کنترل کنی ولی مسئله اینه که باید بخواهی که بتونی کنترلش کنی. قرار نیست از بیرون، غل و زنجیر، به دستمون بزنن که خ.ا نکنیم که. خودمون باید بلند شیم و برای خودمون کاری کنیم.
گفتی:
وقتی اون حس به آدم غلبه می کنه، هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه.
نه. به این قاطعیت که گفتی نیست. پس این همه بچه های کانون که روزها و هفته ها و ماه هاست که پاک هستن، چطوری پاک موندن؟ اونا مگه این حس خ.ا رو نداشتن؟ حتماً داشتن. ولی پیِ خ.ا رو نگرفتن و تونستن کنترلش کنن. محسن جان کسی که با انجام ندادن خ.ا، نمی میره که. کسی که با ارضا نشدن میل ج.ن.س.ی، نمی میره که.
گفتی:
مثل یک گرسنه که بهش بگی خودتو با کارهایی غیر از غذا خوردن، سیر کن.
اتفاقاً باید بگم کسی که خ.ا انجام میده، مثل تشنه ای هست که داریم بهش آب شور میدیم و میگیم با این آب، خودتو سیراب کن. خب اون طرف، تشنگیش بیشتر میشه. اگر بخواهیم در مورد غذا هم مثال بزنیم، باید بگیم خ.ا مثل اینه که به یکی که گرسنه است، غذای مسموم بدیم بخوره. ممکنه با این غذا، گرسنگیش برطرف بشه ولی به کل سیستم حیاتش آسیب جدی می رسه که به همین راحتی ها، جبران شدنی نیست. آخه برادر من، کسی که از ترس مرگ، خودکشی نمی کنه.

حالا با همه این صحبت ها، محسن جان، در نهایت باید خودت به نتیجه برسی که بالاخره می خواهی خ.ا رو ترک کنی یا نه. اگر خودت بخواهی ترک کنی، با یاری خدا و کمک دوستان، ان شاءالله می تونی. ولی اگر خودت، واقعاً نخواهی که ترک کنی، کار، خیلی مشکل میشه.
بنابراین اعلام وضعیت هات رو شروع کن محسن. خودتو بسپر به خدای بزرگ و بگو:
خدایا، به خاطر اینکه خ.ا، نافرمانیِ توئه، می خوام که ترکش کنم. پس خودت کمکم کن.

درسته
انشالله که این دفعه بتونم 
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه نمیشه  Tears این بارم مثل توبه های قبلیه

سلام
خوبی؟
به حسه کاری نداشته باش،تلاشی که می کنی تعیین کنندست،نه حس
سعی کن این دفعه تلاشت رو بیشتر کنی.مهم همین تلاشه.
با یک برنامه درست.
ببین چه کارهایی نیازه برای این که موفق بشی.یادداشت کن و انجامشون بده.
مثلا کنترل نگاه،پس با تمام وجود تلاش کن یه نگاه هم نداشته باشی.
کنترل ذهن،با تمام وجود تلاش کن اگه یه لحظه ذهنت رفت سمتش ذهنت رو منحرف کنی.
و....
و اگه دوباره شکست خوردی،برگردی و به تلاشت ادامه بدی.مهم همینه


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
(1399 تير 4، 21:16)پشتکار نوشته است:
(1399 تير 4، 20:41)mohsen.s نوشته است:
(1399 تير 4، 10:40)حامدحامد نوشته است:
(1399 تير 2، 18:43)mohsen.s نوشته است: آقا آرمین حرفای شما رو من کاملا قبول دارم ولی اینو قبول بکنیم که شما به اون حد رسیدین که بتونید خودتون رو کنترل کنید ولی من نمی دونم شایدم ارادم خیلی ضعیفه اصلا نمی تونم خودم رو کنترل کنم  
وقتی اون حس به آدم غلبه میکنه هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه 
مثل یه گرسنه می مونه که بهش بگی خودتو با کارایی غیر از غذا خوردن سیر کن

محسن جان، مثالی که زدی، کمی نیاز به توضیح داره. گفتی:
شاید آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه ولی شما نمی تونی خودتو کنترل کنی، چون اراده ات خیلی ضعیفه.
خب این درست نیست، عزیزم. اگر به عنوان مثال، آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه، خب چه دلیلی وجود داره که من و شما نتونیم؟ آرمین که در برابر فشار و نیاز ج.ن.س.ی، زره پولادین تنش نیست که. اونم مثل من و شما انسانه. اونم داره توی این جامعه زندگی می کنه. اونم مجردّه. منتهای مراتب، اون، نیازش رو مدیریت کرده. رفته سمت ورزش. رفته سمت کارهایی که مفید هست. وقت بیکاری کمتری داره. به این چیزا کمتر فکر می کنه. اینکه گفتی اصلاً نمی تونی خودت رو کنترل کنی، که نمیشه. اینطوری خودتا داغون می کنی عزیز من. می تونی کنترل کنی ولی مسئله اینه که باید بخواهی که بتونی کنترلش کنی. قرار نیست از بیرون، غل و زنجیر، به دستمون بزنن که خ.ا نکنیم که. خودمون باید بلند شیم و برای خودمون کاری کنیم.
گفتی:
وقتی اون حس به آدم غلبه می کنه، هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه.
نه. به این قاطعیت که گفتی نیست. پس این همه بچه های کانون که روزها و هفته ها و ماه هاست که پاک هستن، چطوری پاک موندن؟ اونا مگه این حس خ.ا رو نداشتن؟ حتماً داشتن. ولی پیِ خ.ا رو نگرفتن و تونستن کنترلش کنن. محسن جان کسی که با انجام ندادن خ.ا، نمی میره که. کسی که با ارضا نشدن میل ج.ن.س.ی، نمی میره که.
گفتی:
مثل یک گرسنه که بهش بگی خودتو با کارهایی غیر از غذا خوردن، سیر کن.
اتفاقاً باید بگم کسی که خ.ا انجام میده، مثل تشنه ای هست که داریم بهش آب شور میدیم و میگیم با این آب، خودتو سیراب کن. خب اون طرف، تشنگیش بیشتر میشه. اگر بخواهیم در مورد غذا هم مثال بزنیم، باید بگیم خ.ا مثل اینه که به یکی که گرسنه است، غذای مسموم بدیم بخوره. ممکنه با این غذا، گرسنگیش برطرف بشه ولی به کل سیستم حیاتش آسیب جدی می رسه که به همین راحتی ها، جبران شدنی نیست. آخه برادر من، کسی که از ترس مرگ، خودکشی نمی کنه.

حالا با همه این صحبت ها، محسن جان، در نهایت باید خودت به نتیجه برسی که بالاخره می خواهی خ.ا رو ترک کنی یا نه. اگر خودت بخواهی ترک کنی، با یاری خدا و کمک دوستان، ان شاءالله می تونی. ولی اگر خودت، واقعاً نخواهی که ترک کنی، کار، خیلی مشکل میشه.
بنابراین اعلام وضعیت هات رو شروع کن محسن. خودتو بسپر به خدای بزرگ و بگو:
خدایا، به خاطر اینکه خ.ا، نافرمانیِ توئه، می خوام که ترکش کنم. پس خودت کمکم کن.

درسته
انشالله که این دفعه بتونم 
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه نمیشه  Tears این بارم مثل توبه های قبلیه

سلام
خوبی؟
به حسه کاری نداشته باش،تلاشی که می کنی تعیین کنندست،نه حس
سعی کن این دفعه تلاشت رو بیشتر کنی.مهم همین تلاشه.
با یک برنامه درست.
ببین چه کارهایی نیازه برای این که موفق بشی.یادداشت کن و انجامشون بده.
مثلا کنترل نگاه،پس با تمام وجود تلاش کن یه نگاه هم نداشته باشی.
کنترل ذهن،با تمام وجود تلاش کن اگه یه لحظه ذهنت رفت سمتش ذهنت رو منحرف کنی.
و....
و اگه دوباره شکست خوردی،برگردی و به تلاشت ادامه بدی.مهم همینه
سلام. خیلی ممنونم از روحیه دادن هاتون  53 53 53 53 53
❤️ داستان عشق

 ? در بعضی از کتب در مورد محبت الهی آمده است یک مادر و فرزندی بود، پدر فوت می‌شود، مادر در خانه‌ی این و آن کار می‌کند و به هر حال این بچه را با چه زحمتی بزرگ می‌کند و برای او زن می‌گیرد.
? زن این آقا همسرش را برضد مادرش تحریک می‌کند در حالی که بچه قبلا دست مادرش را می‌بوسید، پایش را می‌بوسید، چون با زحمت او را بزرگ کرده بود. یواش یواش داد می‌زند، یواش یواش فحش می‌دهد، یواش یواش سیلی می‌زند، یواش یواش توی حیاط می‌بندد و به این مادر شلاق می‌زند، کار به جایی می‌رسد دیگر او را در خانه راهش نمی‌دهند، غذاهای مانده را جلوی این مادر می‌ریزند.
? اینها یک گربه‌ای داشتند که بچه‌ها با آن گربه بازی می‌کردند. بعد از مدتی گربه مریض می‌شود، طبیب حیوانات هم گفته بود اگر این گربه قلب آدم بخورد خوب می‌شود، و الا می‌میرد. فقط داروی او قلب آدم است.
? این زن شوهرش را وسوسه می‌کند قلب مادرش را به گربه بدهند. پسر نادان هم موهای مادرش را می‌کشد و کشان کشان روی سنگلاخ‌ها به طرف بالای کوه می‌برد و زنده زنده سینه مادر را می‌شکافد و قلبش را می‌گیرد توی دستش و دوان دوان می‌دود تا به این گربه بدهد تا خوب شود، موقع آمدن، پایش به یک سنگ می‌خورد، قلب هم از دستش می‌افتد
❤️ ناگهان از قلب صدا می‌آید: پسر جانم پایت چی شد؟ 
قلب #مادر است دیگر! وقتی قلب مادر این را می‌گوید، #خدا هزار برابر از این مادر برای شما مهربان‌تر است. 
 
 ? فتح عشق، ص۱۵۲.
               ✾•┈┈••✦••┈┈•✾


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
هومان/17 اردیبهشت/49 روز خوب
[تصویر:  %D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB...B%8C-2.jpg]
     در همه احوال
خداراشکر!!!!

[تصویر:  73z3_tenor_(6).gif]
سلام

فرید / 16 خرداد / 19 روز
تو خوب بمون، نذار خوبا تموم شن

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان