گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )

[Deril]

دریل/ 30 شهریور/ امروز روز خوب 
مهدوی جان رفتم جلو اینه قیافم این شکلی شد

[[علی]]

سلام 
آخرین بار /۸ آذر/۳۰۰ روز خوب
هدف بعدی ۳۳۰ روز انشاالله
برای تک تک روزام جنگیدم 
این اواخر هم فشار زیاده ولی قصد کم آوردن ندارم 
آخرین فرصتم برای ترک همینه

[صابرین]

سلام دوستان خوبم
مهدوی جان چند وقتی بود که وسوسه داشتم راستش نمیدونم چطور وارد ذهنم شده بود فقط اعلام خطر هاشو احساس میکردم
متاسفانه تو این چند روز خیلی تلاش کردم ولی دوباره مجبورم روز هامو صفر کنم 


این سری هم با همین ترفند بی خیالی شروع میکنم و سعی میکنم ورزش رو هم دوباره شروع کنم

یا امیرالمؤمنین / 2 مهر / شروع روز های خوب 

امیدوارم این آخرین باری باشه که اینجوری اعلام وضعیت میکنم

[مهدوی]

سلام

آقای AlwaysHope فعال شده و به گروه سرو پیوستند.

با آرزوی موفقیت و پاکی برای ایشان و همه دوستان

با تشکر

مدیریت گروه‌های ترک

[مهدوی]

سلااااااااااااااااااااام
جمعه همگی مبارککککک
امروز هوا اونجا چطوره؟
اینجا گرمه و رطوبت قدری رفته بالا



دریل عزیزم
سلاااااااااااااام
حالت چطوره دریل داداش جون جونی خودمون
اخ جون پس رفتی جلو آینه
این خنده ات  بدجور به دل میشینه رفیق




آخرین بار عزیزم
سلااااااااااااااااااااام
پاکیت خیلی مبارکککککککک
300 تا روز خوب و پاک و درخشان
یوهوووووووووووو
عالیه قهرمان عالیه
داداش گل فشاری که توی این 300 روز ازش گذر کردی در مجموع چقدر بود؟
اگه به مجموع همه این فشارها نمره 10 بدیم، فشار الآنت در برابر اون چنده؟
1? 2? 5?
یا شایدم زیر 1؟!
فکر میکنی نمیتونی جلوی این فشار مقاومت کنی؟ من که شک ندارم در برابر می‌ایستی
چون قراره کمتر بشه و دوباره برگرده و دوباره کم بشه و دوباره برگرده و همین چرخه ادامه داره ولی ماییم که همیشه سربلند ازش عبور میکنیم
چون هر بار قوی تر میشیم



یا امیرالمؤمنین عزیزم
داداش گلم شروع پاکیت رو تبریک میگم قهرمان
داداش گلم، این فکر رو بذار جلوی ذهنت که 3 روز دیگه اربعین هست
میشه توی این ایام به لغزش فکر کرد؟
همونطور که وسوسه از کوچکترین عوامل استفاده میکنه؛ ما هم از کوچکترین عوامل استفاده میکنیم؛ ولی این وسط عامل اربعین یه عامل بزرگیه که میتونه کمکت کنه، مگه نه؟
عزیز جان چه خوب گفتی که این وسوسه ها علی رغم اینکه نمیدونی از چه راهی وارد شدن اما زنگ خطرش رو حس کردی
خب دلایل زیاده اما محتمل ترینشون اینها هستن:
ناراحتی، ناامیدی، کم شدن انگیزه، به هم ریختن برنامه، اهمال کاری و...
میتونی بخش آرشیو یک ماه قبل ذهنت رو بررسی کنی چون شواهد نشون میدن در طولانی مدت اثر اون عامل کم کم بیشتر شده تا اینکه کار خودشو کرده
میدونی داداش عزیز؟
قدیما یه روشی برای ترور افراد سرشناس و مقامات بود که طی اون در مدت یک تا سه ماه، دز کمی از زهر رو در ظرف غذای شخص میریختن.
بنابراین فرد مورد نظر هیچوقت سریع نمیمرد بلکه کم کم بدنش ضعیف میشد تا در آخر جون میداد.
در طول تاریخ افراد زیادی با این روش کشته شدن
این مسئله هم بی شباهت به برخی لغزش های ما نیست.
یادت میاد چند وقت پیش بهم گفتی که تو هم متوجه شدی وقتی یه اتفاق یا سهل انگاری صورت میگیره، اثرش رو چند روز بعد تازه حس میکنی؟ دقیقاً قضیه همینه
راستشو بخوایی از بابت اینکه ببینم دوست عزیزم ناراحته خیلی ناراحت میشم ولی چیزی که بهم امید میده اینه که این رفیقم چنان قهرمانه که من هیچ شکی ندارم که به پاکی خواهد رسید

حواست باشه سه روز دیگه اربعین هست؛ بیا به هم قول بدیم که تا اون موقع پاک پاک پاک باشیم، با من میایی؟

[مهدوی]

سلام

آقای AlwaysHope فعال شده و به گروه سرو پیوستند.

با آرزوی موفقیت و پاکی برای ایشان و همه دوستان

با تشکر

مدیریت گروه‌های ترک

سلااااااااااااااااااااام
ببین کی اومده
یه رفیق جدید داریم در حد مااااااااه

داداش عزیز به گروه سرو خیلی خیلی خوش اومدی  
خیلی خوشحالیم که یه دوست گل جدید پیدا کردیم و قراره با ما همراهی کنه


میبینم تازه از راه رسیدی بیا یه کم شیرینی و آب میوه نوش جان کن تا حالت جا بیاد

خب خب خب

بیا کنارمون بشین با هم گپ بزنیم

حالت چطوره؟

سابقاً عضو گروه طوفان بودی؛ من نیز هم

پس همگروه به توان 2 هستیم

بیا قدری از خودت برامون بنویس که خیلی مشتاقیم با دوست عزیزمون آشنا بشیم

منتظرت هستیم

[صابرین]

داداش جان خیلی عالی توضیح دادی


وضعیت من دقیقا قضیه همون خوردن دز کم زهر در طولانی مدت هست 

شاید بشه با یک سری از کار ها جلوی لغزش رو گرفت ولی اون عامل اصلی داره اثر دومینو وار و مرکب خودش رو تکمیل میکنه وقتی ظرف پر شد سر ریز میشه و دیگه نمیشه کاری کرد

پس به جای اینکه از وظیفه اصلی فرار کنم باید دل رو بزنم به دریا و وارد کار بشم 

به عشق امام حسین تا اربعین رو قول میدم پاک باشم 

دوباره انگیزه گرفتم خیلی ممنونم ازت

[یا باب الحوائج]

ان شاءالله حالتون خوب باشد امروز اومدم داستان یک نفر از اعضای کانون را براتون تعریف کنم
این دوستمون داستانش با تلخی شروع میشه
همیشه صبحا دیر بیدار میشد ساعتش انقدر زنگ میزد ولی صدای زنگ را متوجه نمیشد
همیشه یادش میرفت سر پست ها بیدار بمونه
یادش میرفت دشمن همیشه در کمینشه
دشمنا راحت اومدن تو قلعه ذهنش
دیگه چاره نداشت نمونده بود واسش راه چاره
تا این که رسید به دوست خوبش
دوستش فهمید قضیه چیه
بهش گفت تو باید بری به فضا تا بفهمی اشکال کارتا

این دوستمون رفت به فضا و کلی گذشت تا رسید به کانون
اومد و ثبت نام کرد و تصمیم گرفت برای رهایی از مشکلاتش خ.ا را ترک کنه
داشت تو تاپیک های مختلف چرخ میزد تا رسید به تاپیک
کنترل نگاه و ذهن
وقتی رسید کلی با خودش حرف زد و گفت این جا ایستگاه اخره باید برم تلاش کنم
اومد و شد یکی از بهترین ها تو پاکی
دیگه قلعه ها را با خیال راحت میدادن به دستش
یاد گرفته بود وسوسه ها را با تبر نصف کنه
اسمش هر هفته جزو برنده ها شد
اون دیگه حالا برای خودش شده بود خورشید
بله خورشید تابان کانون
پس تا دیر نشده زود بیایید تو تاپیک
هر هفته کلی برنده داریم و کلی جوایز
کلی جشن های رنگی رنگی
کلی انرژی مثبت

[مهدوی]

سلااااااااااااااااااااام

حالتون چطوره؟

گردهمایی امشب رو با نام خدا شروع میکنیم

[یا باب الحوائج]

سلام چطورید عزیزان سرو قامت
اصلا یادم نبود جمعست
اقا خیلی شرمندم خیلی وقته پست هارا جواب ندادم ببخشید یکم تنبل شدم ان شاءالله از فردا جبران میکنم
خوب خوب چه خبرا داداش های گلم

[مهدوی]

سلام چطورید عزیزان سرو قامت
اصلا یادم نبود جمعست
اقا خیلی شرمندم خیلی وقته پست هارا جواب ندادم ببخشید یکم تنبل شدم ان شاءالله از فردا جبران میکنم
خوب خوب چه خبرا داداش های گلم

سلام داداش عزیزم

خیلی خوش اومدی


در عوض من خوب یادم بود برای همین زود اومدم

این چه حرفیه داداش عزیز؛ کلی داری زحمت میکشی
کارا زیاده ولی باید مراقب حال خوب خودت باشی

[یا باب الحوائج]

فدات داداش جان عزیز دلی قربونت
خوش باشی گل داداش دیگه میزبان شما باشید و دعوت هم کرده باشی مگه میشه نیام
ماشاءالله گل من
فدات عزیز دلی گلم خوب داداش جان این یه هفته چکارا کردی اواع ردیفه ان شاءالله ؟؟
دانشگاه چخبر عزیز دلم؟

[مهدوی]

فدات داداش جان عزیز دلی قربونت
خوش باشی گل داداش دیگه میزبان شما باشید و دعوت هم کرده باشی مگه میشه نیام
ماشاءالله گل من
فدات عزیز دلی گلم خوب داداش جان این یه هفته چکارا کردی اواع ردیفه ان شاءالله ؟؟
دانشگاه چخبر عزیز دلم؟

قربونت داداش عزیزم

خودت باغ گلی

منم میگذرونم
دو هفته ست که درسا شروع شدن ولی هنوز نرسیدم چیزی بخونم
همش در پی فرصتم برای خوندن ولی کارا زیاده

باید یه برنامه ریزی درست و حسابی داشته باشم

[مهدوی]

سعید جان خیلی خوش اومدی

بیا قدری برامون بنویس از خودت که کلی دلمون برات تنگ شده

[یا باب الحوائج]

قربونت داداش عزیزم

خودت باغ گلی

منم میگذرونم
دو هفته ست که درسا شروع شدن ولی هنوز نرسیدم چیزی بخونم
همش در پی فرصتم برای خوندن ولی کارا زیاده

باید یه برنامه ریزی درست و حسابی داشته باشم

عزیز دلی گل داداش
فدات خودت گلستانی
ان شاءالله خوشبگذرونی همیشه عزیز دلم
به به عالیه داداش ان شاءالله به سلامتی
ان شاءالله با شناختی که دارم برنامه منسجم میریزی برای کار ها
داداش اگه فولی نیست ترم چندی
به سلامتی چه موقع شیرین فارغ التحصیلی را بخوریم