گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )

[آرمین]

امروز خیلی عصبانی هستم که چرا یک مدت طولانی از عمرم رو صرف این کار بیهوده کردم و از کلی چیز تو زندگیم عقب افتادم

این عصبانیت خیلی به ترک کمک میکنه اما یک حس خشم و شرم ساری در من به وجود میاره. امیدوارم بتونم هرچه سریع تر روزای خوبم رو زیاد کنم و نزدیک بشم به کسی که میخوام باشم.

چه خشم خوبی. 
بدون شک روز به روز بهتر از دیروز میشی. 

سلام و احترام
علی/۲۵مهر /۷ روز کوچولو
ببخشید در موضوعات گروه شرکت نمیکنم بعدا انجام میدم
ممنون از همه

علی جان فعلاً استراحت کن. بعداً میای خودت رو بهمون می‌رسونی. فقط استراحتت زیاد طولانی نشه نگران بشیم. 
موفق باشی. 

سلام و درود
امروز با وجود اینکه حجم درسا خییییلی زیاد هست مشارکت رو انجام میدم(به صورت فشرده)
.
.

سلام به روی ماهت. به چشمون سیاهت. 
ممنون داداش جان که با وجود سرشلوغی به موضوعات اهمیت میدی و مشارکت داری. 
راهنماییت هم خیلی خوب بود. 

سلام دوستان. در رابطه با تجربه غم و اندوه مطمئنا باید با شوخ طبعی و تغییر نگرش، گوش دادن به موسیقی مورد علاقه، دعای خیر برای یک عزیز و یک خواب راحت هرچه سریع تر آن را متوقف کنیم به این خاطر که با غم و اندوه احساس عدم امنیت را تجربه می کنیم و برای جامعه خطرآفرین خواهیم بود.
sanctityا / 13 مهر 1402 / 19 روز خوب

ممنون سنکتیتی جان از صحبت‌های خوبت. همون‌طور که گفتی میشه با چیزهای مختلف و به اشکال مختلف غم و اندوه رو دور زد.  

سلام وقت همه عزیزان  بخیر  

مشارکت محسنین : 

نظر شخصی من اینه که چندین سطح و سبک  داره غم . که فکر میکنم با اندوه تفاوت هایی هم داره که من منظورم همون غم درمعنای کلی تر هست . 
من خودم ،  برایند کلی نگاهم به زندگی  خیلی مثبت نیست . تجربیات تلخی که از دست دادن یک دوست وقتی که ۸ سالم بود تاثیرات عمیقی روم گذاشته بود که با چندین جلسه درمانی متوجهش شدیم که آسیب زننده بوده برای من . 
.
.

داداش عزیز خدا رو شکر که همیشه محکم و قوی بودی و هیچ موقع نذاشتی سختی‌ها تو رو از پا در بیاره.
تکنیکی که گفتی هم بی‌نظیره. چه عادت خوبی پیدا کردی. ممنون که برامون نوشتیش. 

---

خب من هم مشارکت داشته باشم.
همون‌طور که دوستان گفتن گاهی غم و اندوه دلیل مشخص و موقتی داره. مثلاً امروز یکی از همکاران از یه جا دیگه دلخور بود سر من خالی کرد.   تا یه نیم ساعت تحت تاثیرش بودم ولی بعد مشغول شدم با چیزای دیگه و اثرش از بین رفت. بعدم با یکی دیگه از همکاران رفتیم بیرون و آبمیوه خوردیم و خوش گذشت. کلا چیزی ازش باقی نموند. 

یه موقع هم اون غم و اندوه ماندگار شده تو وجود ما. یه دلیل مشخص و موقتی نداره. تو این جور مواقع باید یه مقدار کلان‌تر به موضوع نگاه کرد و دید مشکل از کجاست.

مثلاً شاید اینکه کلاً غمگینیم علتش اینه که مدت‌های زیادیه تنهاییم. دل‌مون یه دوست، یه همراه می‌خواد که بعضی وقت‌ها باهاش بگیم، بخندیم، خود واقعی‌مون باشیم، درد دل کنیم.

مثلاً شاید مدت‌هاست احساس پوچی و بی‌معنایی تو زندگی‌مون داریم. نمی‌دونیم کجاییم. نمی‌دونیم داریم چی کار می‌کنیم. اصلاً نمی‌دونیم تو زندگی‌مون باید کدوم ور بریم. تو چنین شرایطی، آدم احساس سرزندگی که قبلاً داشت رو از دست میده. بالاخص تو دوران بلوغ هم چنین شرایطی پیش میاد.

یا مثلاً شاید برنامه‌ زندگی‌مون متعادل و مناسب نیست. فقط تایم‌های زیاد کاری و درسی؛ بودن تفریح. هر چقدر سرمون شلوغ باشه، باید حداقل نیم ساعت یک ساعتش رو کنار بذاریم و به انجام کارهایی بپردازیم که برامون فرح روحی ایجاد می‌کنه.   همون کارهایی که ما رو سراسر پر شور و اشتیاق می‌کنه.   وگرنه دچار دل‌مردگی و کسالت روحی میشیم. 

[بازگشت به خاک]

سلام به همه

بازگشت به خاک / ۲۹ مهر / ۳ روز خوب

آرزوی موفقیت و سلامتی روح و جسم برای همه رفقا

[آرمین]

سلام
صبح پاییزی‌تون بخیر. 

چه روزی بشه که صبح‌مون با دیدن پست بازگشت به خاک آغاز بشه. 
داداش جان بیشتر پیش‌مون باش. 

چهارشنبه‌ها روز تفریح و جوک و شوخی هست. معما و سرگرمی و بازی.

خب بچه‌ها ببینم امروز چه می‌کنید.  

[آرمین]

بچه‌ها می‌دونید ماهی‌ها اگر کارشون به دادگاه بکشه کجا می‌رن؟

جاجرود 
(Judge: قاضی، دادرس، قضاوت کردن)


می‌دونید به مورچه‌ای که تی می‌کشه چی میگن؟

تیمور 


می‌دونید چرا خیار سبزه؟

چون سبز بهش میاد. 


می‌دونید چرا هویج نارنجیه؟

چون سبز بهش نمیاد. 

[آرمین]

حکایاتی از ملانصرالدین

یک‌روز به ملا خبر دادند که خانه اش را آتش گرفته و بهتر است هر چه زودتر به آنجا رفته و اقدامی برای خاموش کردن آن بیانجامد. ولی ملا با خونسردی گفت: من کار ها را با زنم قسمت کرده ام. به این ترتیب که کارهای داخل خانه را او انجام بدهد و کار های خارج را من و حالا شما هم بهتر است زحمت کشیده این خبر را به او ببرید. زیرا آتش گرفتن خانه از داخل بوده و کارهای داخلی را او باید انجام بدهد و آتش را خاموش کند. 

روزی ملا خرش را گم کرده بود و در کوچه و بازار می گشت و فریاد می‌زد ای خدا شکرت خداوندا سپاسگزارم. مردی پرسید: برای چی شکر می‌گویی مگر از گم شدن خرت راضی و خوشحالی؟ ملا گفت: از گم شدن خر نه ولی از این که خودم سوارش نبودم راضی و خوشحال هستم و شکر میکنم چون اگر من هم سوار خر بودم حالا باید یکی دیگر به دنبال من و خرم می‌گشت. 

[محسنین]

سلام 

آقا من چندتا  کلیپ دارم ، هر موقع می‌بینم انقد کیف میکنم که نگو و نپرس  .

چادر / عشایری / باران

نمیدونم به‌خاطر اون موسیقی متنشه  ؟ به‌خاطر بارون و ترکیبش با رنگ سیز این منطقه است یا چی ؟ 

هرموقع خسته ام می‌بینمش و کلی کیف می‌کنم ‌.


به خاطر شرایط و زندگیم خیلی شاکرم . ولی بعضی وقتا میگم کاش چنین جایی به دنیا می‌اومدم و زندگی ‌می‌کردم  .

 جالبه بگم،  هم پدر و هم مادرم زندگی شبه عشایری داشتن تا  قبل از تولد من    



خلاصه تفریح این روزهای من دانلود و تماشای مناظر این چنینی شده    

دوست داشتم به اشتراک بذارم با شما .

[تاج]

سلام 
روزتون بخیر

دیشب که کانون داشتم می نوشتم اینترنت   خیلی بی دلیل قطع شد
نمیدونم چرا پاکی برام راحت شده  طبیعیه؟

به‌نظرتون در مواجهه با غم، اندوه و ناراحتی باید چی کار کنیم؟
آیا همین الان شما هم باهاش مواجه هستید؟
آیا تجربه‌ای در رابطه‌ با این موضوع دارید که بهتون کمک کرده باشه؟
ایده‌‌ای به نظرتون می‌رسه که بشه این شرایط رو تغییر داد؟

 
با جواب دوستان موافق بودم بنظرم هرکسی روش شخصی خودش برای تغییر شرایط داره ، البته اگر اون روش آسیب زا نباشه.

من خودم علت اون غم پیدا میکنم و ابعادش بررسی میکنم حالا ممکنه اون غم همیشگی باشه به هر حال هرطوری شده باهاش سازش میکنم.

چهارشنبه‌ها روز تفریح و جوک و شوخی هست. معما و سرگرمی و بازی.

چه روز خوبی


  معما:  این شکلک به سمت راست میچرخه یا چپ؟؟

[آرمین]

داداش محسنین ما هم کیف کردیم. زندگی تو طبیعت واقعا لذت‌بخشه.  سختی هم داره البته. 


داداش تاج اگه پاکی برات راحت شده یعنی محیط فیزیکی، ذهنی و روحی خوبی رو برای خودت در جهت پاکی فراهم کردی. ماشاءالله به تو. 

و
به نظر من ایشون:   داره به راست خودش می‌چرخه. 

[مهدوی]

من نمیخوام!
نه نه نمیخوام!

نمیخوام قبول کنم که بعد از یه ساعت تایپ کردن، اشتباهی صفحه گوشی رو بکشم پایین و خود به خود رفرش میشه و همه نوشته ها میپرن، نهههههههههههه



وللش، بعداً میام می‌نویسم؛ الآن فقط باید آرامش خودمو حفظ کنم و نفس عمیق بکشم، همین

[آرمین]

من نمیخوام!
نه نه نمیخوام!

نمیخوام قبول کنم که بعد از یه ساعت تایپ کردن، اشتباهی صفحه گوشی رو بکشم پایین و خود به خود رفرش میشه و همه نوشته ها میپرن، نهههههههههههه



وللش، بعداً میام می‌نویسم؛ الآن فقط باید آرامش خودمو حفظ کنم و نفس عمیق بکشم، همین

داداش جان فدای سرت. پیش میاد.
واقعا دردناکه. ولی دیگه نمیشه کاریش کرد.
امروز فقط استراحت کن.   فردا یکی دو نکته که خیلی مهم‌تره رو بنویس‌. بقیه چیزهایی که می‌خواستی بنویسی رو به فراموشی بسپار. 

[mikaeel]

سلام

میکائیل / 27 مهر 1402 / 6 روز خوب

[mikaeel]

میدونی به ماهی که حقوق میخونه چی میگن؟! فیش حقوقی 

[sanctity]

سلام دوستان. ممنون از محبت آقای آرمین عزیز.
sanctityا / 13 مهر 1402 / 20 روز خوب

[تاج]

سلام
ظهر پنجشنبه بخیر

داداش تاج اگه پاکی برات راحت شده یعنی محیط فیزیکی، ذهنی و روحی خوبی رو برای خودت در جهت پاکی فراهم کردی. ماشاءالله به تو.  

چه جالب، من خیلی روی کنترل ذهن و نگاه دارم تلاش میکنم، فکرکنم اینطوری فراهم شده

آقا من چندتا  کلیپ دارم ، هر موقع می‌بینم انقد کیف میکنم که نگو و نپرس   .

چادر / عشایری / باران

نمیدونم به‌خاطر اون موسیقی متنشه  ؟ به‌خاطر بارون و ترکیبش با رنگ سیز این منطقه است یا چی ؟ 

واقعا قشنگه ، سبز بودنش قشنگ ترش کرده

---

و روز پنجشنبه:

پنجشنبه‌ها صحبت‌ آزاد هست. اعضا دور همدیگه جمع میشن گپ می‌زنن. یا هر کس یه تجربه از زندگیش که دوست داره به بقیه انتقال بده رو بگه.

این همون گردهمایی ؟ 
بنظرم هیچ وقت برای شروع دیر نیست، من سن زیادی ندارم ولی کلی گفتم

[آرمین]

سلام سروی‌های دوست‌داشتنی  
ظهرتون بخیر. امیدوارم آخر هفته خوبی پیش رو داشته باشید. پر از لحظات و خوب و خوش.  

میدونی به ماهی که حقوق میخونه چی میگن؟! فیش حقوقی  

خیلی خوب بود.   

چه جالب، من خیلی روی کنترل ذهن و نگاه دارم تلاش میکنم، فکرکنم اینطوری فراهم شده

آفرین داداش جان. دقیقاً همینه.
از طرف من یه جایزه برای خودت بخر   که این قدر تلاش‌هات رو خوب و درست انجام میدی.     

و روز پنجشنبه:

پنجشنبه‌ها صحبت‌ آزاد هست. اعضا دور همدیگه جمع میشن گپ می‌زنن. یا هر کس یه تجربه از زندگیش که دوست داره به بقیه انتقال بده رو بگه.

این همون گردهمایی ؟ 
بنظرم هیچ وقت برای شروع دیر نیست، من سن زیادی ندارم ولی کلی گفتم 

ممنون که برنامه پنجشنبه‌مون رو گذاشتی. 

بعداً اگه خواستیم گردهمایی هم می‌تونیم بذاریم؛ فعلاً امروز همین جوری پیش بریم.  

بچه‌ها امروز در مورد هر چی دوست داشتید می‌تونید با همدیگه صحبت کنید و گپ بزنید.   
لطفاً هر کس یه تجربه از زندگیش رو هم به بقیه انتقال بده. هر تجربه‌ای در هر زمینه‌ای به هر شکلی. حتی شده فقط در قالب یک جمله. بالاخره حتی اگه 15 سال از زندگی‌مون هم گذشته باشه، تجربیاتی داریم که بخوایم به دیگران بگیم. 

خب من خودم تجربه‌ای که امروز می‌خوام بگم اینه:

تو زندگی‌ برای هر چیزی به اندازه‌ای که ارزش داره، وقت و انرژی بذارید.
وگرنه در نهایت دستاورد زندگی‌تون میشه چیزهای غیرارزشمندی که فقط عمرتون رو براشون هدر دادید.