1399 شهريور 7، 19:30
(1399 شهريور 7، 19:27)Alireza98 نوشته است: برادرا من همون اول نوجوونیم نمیدونم تجربه شد نتیجه گیری شد تحقیق کردم نمیدنم چی شد:
فهمیدم که یعنی باورم شد که چیزای که میبینم تو این جامعه برام دست نیافتنیه و خیلی موقعا دروغ یا پوشالی وبا این نگاه کردن انگاری گرفتار یه طلسم یا سحر میشم یه جورای مریض و از زندگیم دور میشم دیگه حداقل گرفتار این داستان نگاه نشدم
خدا رو شکر.
کاش ما هم در نوجوانی چنین دیدی پیدا میکردیم.
نوجوانی ما سوخت شد.
(1399 شهريور 7، 19:27)،رهگذر، نوشته است: ولی دوستان باید اینو یادمون باشه همیشه صحنه های جنسی وجود دارن جلو چشمومون بیان و این ماییم که باید کنترل کنیم نگاهمون رو...
راست میگی.
چیزهای بد همیشه هست. شرایط بد همیشه هست. آدم نادرست و ناصواب هم همیشه هست.
خودمون باید مراقب خودمون باشیم.