امتیاز موضوع:
- 21 رأی - میانگین امتیازات: 4.1
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 331
تاریخ عضویت: آبا 1393
اعتبار:
51
جنسیت: آقـــا
(1399 آبان 9، 20:32)آرمین نوشته است: ممنون برادرم.
منم خیلی دوست دارم یاد بگیرم قلم نی. تو برنامههای تا پایان عمرم هست. شاید 10 20 سال دیگه.
فرقی نداره کدوم رو ادامه بدی. یکی رو الان یاد میگیری و یکی دیگه رو بعدا.
درسها هم که انشالله خوب پیش میره؟
خیلی خوبه که به فکر زبان هم هستی.
سلام ببخشید دیر جواب میدم
کارا پیش میاد همین جوری. پدرم ازم کار داشتن
راستی چیزی راجع به شهر نئون بزرگترین شهر ربات ها که جمعیت ربات ها قراره بیشتر از جمعیت انسان ها باشه شنیدی؟
آره ایشاالله من به شما صد در صد قول میدم قلم نی یه چیز دیگست
خدا رو شکر درسا رو هم میخونم هر روز بهتر از دیروز سعی میکنم باشم؛ توی نمودار در حال پیشرفتم اینهفته بهتر بودم مثلا چون تمرینامو سعی کردم بلافاصله انجام بدم و نزارم هفته بعد
آره زبانو باید خیلی جدی بگیرم
راستش گفتی برنامه ها منم جزو برنامه هام بعد از انگلیسی عربی و ترکی استانبولی یا ترکی آذربایجانی هست. برای اینکه جزو برنامه های چندساله نشه چون برای خودمم پیش اومده مثلا همین خوشنویسی رو من از سال 97 شروع کردم اما یک ماه یا سه ماه کار میکردم بعد چون برنامه و کلاس و کتابی نداشتم بیخیال میشدم. اما الآن که خیلی از کارهایی که قبلا بیخیالشون شده بودم و دارم می بینم که دارن خدا رو شکر تموم میشن فهمیدم که فقط 10 یا 5 دقیقه در روز به طور مستمر معجزه میکنه
واقعا وقتی نمیخواد این کار ها اگه جمع بزنی نهایتا 100 ساعت 200 ساعت بیشتر که نیست اما فقط باید یک تایم خیلی کم در روز اختصاص بدیم و طبق برنامه پیش بریم همین خیلی ساده تر از اونیه که فکر می کنیمو.
حالا یک کلیپی هست راجع به هدف گذاری براتون می فرستم البته شما خودتون استادین جهت یادآوری می فرستم بعدا
سپاس شده توسط
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 842
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
412
جنسیت: آقـــا
سلام بچه ها ببخشید من انلاین بودم ولی حالم بد بود نمیتونستم پیام بدم. یه کارایی کردم خوب شدم ولی دیر شد دیگه.
سپاس شده توسط
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 331
تاریخ عضویت: آبا 1393
اعتبار:
51
جنسیت: آقـــا
(1399 آبان 9، 20:46)آرمین نوشته است: (1399 آبان 2، 21:20)تقوا نوشته است: آخه من الآن ازدواج برام تبدیل به یک دغدغه شده! واقعا نمتونم دست روی دست بزارم و فقط درس بخونم و منتظر بمونم تا چندسال دیگه که مدرکمو بگیرم بعدم میخوام برم مقطع بعدی نمیخوام برم سربازی مثل بقیه که. بعد برگردم بعد تازه برم سرکار . اووووووووووو
سر انگشتی حساب کنی میشه ۶ یا ۷ سال دیگه !!!!!!
بنظرتون این زنگ خطر نیست؟
من باید چیکار کنم؟
یه چیزی بگین دلم آروم بگیره
برم سمتش و به دستش بیارم
اگه شغله که برم مهارتاشو توی هفته اگه بتونم وقتی گیر بیارم یاد بگیرم
اگه ...
تقوا جان در خصوص این پستت
نظر من رو میخوای بهشدت بهدنبال مهارت باش و شغل.
در این بین هم شاید مورد مناسبی برای ازدواج پیدا کردی که با همین شرایط تمایل به ازدواج داشته باشه.
کلا منتظر بودن برای این مسائل بهنظرم خوب نیست.
ممنونم آرمین جان آره خیلی دنبالشم راستش تا اردیبهشت کار میکردم توی سایت های فریلنسری اما مشکل این بود چون تخصص خاصی نداشتم فقط می تونستم کارهای عادی انجام مثل تایپ، یا ترجمه این اواخر هم تولید محتوا انجام میدادم ولی خب خیلی درآمد آنچنانی نداشتم که به خودم گفتم یکسال وقت بگذارم و فقط برم دوره آموزشی مهارت و تخصص مورد علاقه ام برنامه نویسی رو ببینم تا تخصص و مهارت پیدا کنم و کار نکنم تا بعد که یک مهارت ویژه پیدا کنم که بقیه حاضر باشن به خاطر پول خوبی بدن. دیدم با اون شرایط به جایی نمیرستم فقط یک درمان موقت بود/
سپاس شده توسط
ارسالها: 842
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
412
جنسیت: آقـــا
یه چیزی داشتم میخوندم توش نوشته بود خاطره ی بد باید مرور بشه تند تند تا ازش رها بشی منم اشتباهی یاد یه چیزایی افتادم داشت
استرسم شروع میشد...
تا 40 درصد استرسم اومدم ولی بعدش حس کردم میتونم یه کارایی بکنم.
از یه تکنیک ناجور استفاده کردم نمیدونم بنویسم یا نه در رابطه با شکست عاطفی!
بعد یکم احساس قدرت بهم دست داد دوتا 100 تایی شنا رفتم
الان هم جنازم رسید اینجا
سپاس شده توسط
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
(1399 آبان 9، 20:55)تقوا نوشته است: ممنونم آرمین جان آره خیلی دنبالشم راستش تا اردیبهشت کار میکردم توی سایت های فریلنسری اما مشکل این بود چون تخصص خاصی نداشتم فقط می تونستم کارهای عادی انجام مثل تایپ، یا ترجمه این اواخر هم تولید محتوا انجام میدادم ولی خب خیلی درآمد آنچنانی نداشتم که به خودم گفتم یکسال وقت بگذارم و فقط برم دوره آموزشی مهارت و تخصص مورد علاقه ام برنامه نویسی رو ببینم تا تخصص و مهارت پیدا کنم و کار نکنم تا بعد که یک مهارت ویژه پیدا کنم که بقیه حاضر باشن به خاطر پول خوبی بدن. دیدم با اون شرایط به جایی نمیرستم فقط یک درمان موقت بود/
راه درستی در پیش گرفتی.
الان تو سنی هستی که میتونی آموزش ببینی و از خودت یه متخصص درست و حسابی بسازی.
۵ سال دیگه وضعیت الان رو نداری. نه از لحاظ ذهنی و نه دغدغههای مختلفی که از هر طرف به سراغت میاد. ازدواج هم که داستانهای خودش رو داره.
خیلی جدی باش داداشم تو این مسیر.
هر چقدر میتونی الان یاد بگیر و ثانیهای رو از دست نده.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明
سپاس شده توسط
ارسالها: 331
تاریخ عضویت: آبا 1393
اعتبار:
51
جنسیت: آقـــا
(1399 آبان 9، 20:57)افرا نوشته است: یه چیزی داشتم میخوندم توش نوشته بود خاطره ی بد باید مرور بشه تند تند تا ازش رها بشی منم اشتباهی یاد یه چیزایی افتادم داشت
استرسم شروع میشد...
تا 40 درصد استرسم اومدم ولی بعدش حس کردم میتونم یه کارایی بکنم.
از یه تکنیک ناجور استفاده کردم نمیدونم بنویسم یا نه در رابطه با شکست عاطفی!
بعد یکم احساس قدرت بهم دست داد دوتا 100 تایی شنا رفتم
الان هم جنازم رسید اینجا
سلام داداش افرا خوش اومدی
احتمالا تکنیکش من بدونم یه جورایی در رابطه با w.c نبود؟
سپاس شده توسط
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 842
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
412
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 331
تاریخ عضویت: آبا 1393
اعتبار:
51
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,542
تاریخ عضویت: آبا 1388
اعتبار:
845
جنسیت: آقـــا
سلام. میبخشین بچهها دوباره دیر رسیدم. با بچهها مشغول شام درست کردن و شام خوردن شدیم، یادم رفت بیام گردهمایی. کلّی هم سوال از آرمین داشتم که نشد بپرسم.
سپاس شده توسط
ارسالها: 842
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
412
جنسیت: آقـــا
(1399 آبان 9، 21:05)حامدحامد نوشته است: سلام. میبخشین بچهها دوباره دیر رسیدم. با بچهها مشغول شام درست کردن و شام خوردن شدیم، یادم رفت بیام گردهمایی. کلّی هم سوال از آرمین داشتم که نشد بپرسم.
سلام حامد.
خوبی؟
داداش منم دیقه نود رسیدم
سپاس شده توسط
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明
سپاس شده توسط
موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان