1399 آبان 16، 20:49
(1399 آبان 16، 20:47)حامدحامد نوشته است: راستی آرمین چند وقتیه خواستم ازت بپرسم تو سربازی هم رفتی یا نه؟
تو سوالهای من رو پیچوندی؟
نقل قول: همین طوره.
کلا از بچگی این قدر تو سر آدم زده میشه که همش فکر میکنی کم داری.
خصوصا پدر و مادر خیلی رو آدم اثر میذارن. از دو جهت.
یکی حرف هایی که بهت میزنن.
یکی هم اینکه اگه خودشون عزت نفس بالا داشته باشن، بچهشون هم عزت نفس بالا پیدا میکنه و اگه عزت نفس پایین داشته باشن بچه هم بهش مبتلا میشه.
نقل قول: نه. من معاف شدم.
(1399 آبان 16، 20:54)حامدحامد نوشته است: آرمین دست پیش میگیریا
رشتهام لیسانس ایمنی صنعتی هستش، در کنارش ادبیات فارسی هم که علاقه داشتم خوندم و الآن هم دارم مدرک حسابداری میگیرم. دوست دارم ارشد ادبیات بخونم.
ماشینم لوگان هستش.
(1399 آبان 16، 20:53)افرا نوشته است: و اون حرفایی که بهمون زدن متاسفانه توی ذهنمون موندن و در غیابشون اون حرفارو میشنویم! یه چیزی شبیه عذاب وجدان.آره. اون حرفها انگار ملکه ذهن آدم هستن. ناخودآگاه جزئی از نحوه فکر کردنمون هست. و این خیلی بده.
توهم اینطوری که کلی از چیزایی که دوس داری رو گذاشتی وقتی پولدار شدی بخری!؟
(1399 آبان 16، 20:54)حامدحامد نوشته است: آرمین دست پیش میگیریابه به چقدر رشته. ماشالله به تو.
رشتهام لیسانس ایمنی صنعتی هستش، در کنارش ادبیات فارسی هم که علاقه داشتم خوندم و الآن هم دارم مدرک حسابداری میگیرم. دوست دارم ارشد ادبیات بخونم.
ماشینم لوگان هستش.
(1399 آبان 16، 20:54)افرا نوشته است:نقل قول: نه. من معاف شدم.
مدیر هم مث خودمونه
(1399 آبان 16، 20:59)افرا نوشته است:(1399 آبان 16، 20:54)حامدحامد نوشته است: ماشالاه حامد. به قول یه دوستی داری همه ی علوم رو می آموزی!
(1399 آبان 16، 21:03)حامدحامد نوشته است: نه دکتر جان کدوم علوم؟ این حسابداریو دارم علمی کاربردی میخونم. اصلاً تا حالا یک کلمه هم درس حسابداری نخوندم. فقط میریم سر جلسه امتحان، از روی کتاب، جوابا رو مینویسیم و نمره خوب هم میگیریم. خیلی الکیه.