امتیاز موضوع:
- 21 رأی - میانگین امتیازات: 4.1
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )
ارسالها: 2,038
تاریخ عضویت: ارد 1396
اعتبار:
599
جنسیت: آقـــا
(1400 آبان 16، 8:08)سفیر بهشت نوشته است: (1400 آبان 16، 7:37)New fighter نوشته است: خوب سفیر جان اگه اینطور باشه میشه قانون سربازی تشویق برای یک نفر تنبیه برای همه اگه اینطور باشه تمام کسایی که کار خوبی میکنن دارن تاوان کار کسایی را میدن که خطا کردن این به نظرم اصلا درست نیست
خب همینه دیگه مجید جان.
وقتی یه نفر گناه میکنه امام زمان نمیتونه بیاد
در نتیجه در حق همه کسایی که به خاطر اون امامشون نمیاد ظلم کرده و همشم تقصیر خودشه و باعث شده تر و خشک با هم بسوزن.
داداش من تخصصی ندارم توی زمینه حضور امام زمان ولی تا جایی که میدونم ایشون میاد که دنیا را از ظلم و گناه نجات بده اگه قرار باشه دنیا گلستان بشه بعد ایشون بیاد هدف ظهورش چیه؟
سپاس شده توسط
ارسالها: 3,251
تاریخ عضویت: آذر 1398
جنسیت: آقـــا
1400 آبان 16، 9:32
ویرایش شده
موضوع اینه که آقا تا ۳۱۳ یارش آماده نشن نمیاد.
اتفاقا آقا توی بدترین شرایط میان ولی مشروط به حضور ۳۱۳ یار واقعی: )
(1400 آبان 16، 8:56)New fighter نوشته است: داداش من تخصصی ندارم توی زمینه حضور امام زمان ولی تا جایی که میدونم ایشون میاد که دنیا را از ظلم و گناه نجات بده اگه قرار باشه دنیا گلستان بشه بعد ایشون بیاد هدف ظهورش چیه؟
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,542
تاریخ عضویت: آبا 1388
اعتبار:
845
جنسیت: آقـــا
سلام. آقا من به نتیجه رسیدم که بیرون کانون خبری نیست. یه مدت که از کانون فاصله گرفتم، پاکی هام حتی به اندازه ای نرسید که بتونم یه ستاره، دشت کنم. بنابراین از این به بعد همین جا در جمع گرم شما، اعلام وضعیت می کنم.
سپاس شده توسط
ارسالها: 3,251
تاریخ عضویت: آذر 1398
جنسیت: آقـــا
(1400 آبان 16، 11:31)حامدحامد نوشته است: سلام. آقا من به نتیجه رسیدم که بیرون کانون خبری نیست. یه مدت که از کانون فاصله گرفتم، پاکی هام حتی به اندازه ای نرسید که بتونم یه ستاره، دشت کنم. بنابراین از این به بعد همین جا در جمع گرم شما، اعلام وضعیت می کنم.
سلام
خوشحال شدم زیاد.
خوش برگشتی.
خداروشکر.
فکرم هزار راه میرفت
میگفتم نکنه به خاطر کرونا...
ان شاءالله موفق باشی شما و همه.
الانم خیلی از عزیزان نیستن مثلا آقا سعید (سوشیانس)
امیدوارم هرجایی هستن در عالی ترین حالت ممکن باشن.
سپاس شده توسط
ارسالها: 1,435
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
826
جنسیت: آقـــا
سلام
یا امیرالمؤمنین / 16 آبان / شروع روز های خوب
اینجا اعلام میکنم تا دوباره شروع کنم و تسلیم نشم
خدایا به امید خودت
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,038
تاریخ عضویت: ارد 1396
اعتبار:
599
جنسیت: آقـــا
(1400 آبان 16، 15:17)یا امیرالمؤمنین نوشته است: سلام
یا امیرالمؤمنین / 16 آبان / شروع روز های خوب
اینجا اعلام میکنم تا دوباره شروع کنم و تسلیم نشم
خدایا به امید خودت
سلام خوبی ؟
خوبه که دوباره میخوای شروع کنی
چی شد که شکست داشتی ؟ حالا لزوما جواب هم ندادی اشکالی نداره ولی همون طور آرمین جان میگفت برای خودت علت لغزش ها را مشخص کن و براشون راه حل پیدا کن تا دفعه بعد پیشرفت بهتری داشته باشی
سپاس شده توسط
ارسالها: 3,251
تاریخ عضویت: آذر 1398
جنسیت: آقـــا
میام بخوابم خواب نمیرم
میام بیدار بمونم فکرا نمیزارن
میام امیدوار باشم غما نمیزارن
میام نا امید باشم رویاها نمیزارن
این روزا بیشتر از هر وقتی دارم درک میکنم
دنیا یعنی دار مکافات
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,661
تاریخ عضویت: شهر 1391
اعتبار:
213
جنسیت: آقـــا
(1400 آبان 16، 20:23)سفیر بهشت نوشته است: میام بخوابم خواب نمیرم
میام بیدار بمونم فکرا نمیزارن
میام امیدوار باشم غما نمیزارن
میام نا امید باشم رویاها نمیزارن
این روزا بیشتر از هر وقتی دارم درک میکنم
دنیا یعنی دار مکافات
اسارت نفس،اراده را قوی می کند
فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم
برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد
سپاس شده توسط
ارسالها: 223
تاریخ عضویت: شهر 1398
اعتبار:
342
جنسیت: آقـــا
سلام
شب به خیر
آبی / 16 آبان / 1 روز خوب
متاسفانه قبل خواب شکست داشتم... امروز فکر شکستن دوباره زیاد توی سرم میگذشت ولی خودم رو سرگرم کردم...
امیدوارم سریالی نشم...
مراقب خودتون باشید
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,661
تاریخ عضویت: شهر 1391
اعتبار:
213
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 842
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
412
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 3,251
تاریخ عضویت: آذر 1398
جنسیت: آقـــا
1400 آبان 17، 10:08
ویرایش شده
باز به جاهای افتضاح زندگی رسیدم
میدونم این کار چیزیو درست نمیکنه واسه همین انجامش نمیدم اصلا
ولی ذهنم سوخته
دیگه کار نمیده
دیگه نمیشه بهش فشار بیارم
اینقدر فشار آوردم که تصمیمات درستو بگیرم خداشاهده سرم درد گرفته
گناه چیزیو درست نمیکنه من اینو میدونم
اما من دوباره زمین گیر شدم و توان از تخت جدا شدن رو ندارم
خستم از جنگیدن... خیلی خستم
اما مجبورم
و امان امان امان از این اجبار
دیشب با حاج آقای مسجدمون صحبت کردم
راجب همه چی از جمله تنهاییم گفتم
گفت تو به یه مانوس گیرنده نیاز داری
و زمان رفاقتت از این نوع گذشته
و از لحاظ جنسی و عقلی و اجتماعی وارد مرحله ازدواج شدی و شکی درش نیست که باید ازدواج بکنی
من شکست های عاطفی زیادی داشتم و اولش ممانعت کردم
ولی با حرفش موافقم و دیدم من اینجوری نمیتونم ادامه بدم
اینجوری همیشه حالم بده چون از لحاظ عاطفی ارضا نمیشم
و خلا های زیادی ایجاد میشه
و نمیتونم تا آخر عمر بشینم فقط به ذهنم فشار بیارم
برای همین مخالفت نمیکنم
هرچی صلاح خداست
همه سختیاشو به جون میخرم
فقط از این مرحله زجر آور عبور کنم.
من فکر میکردم میشه تا آخر عمر مجرد بمونم
اما انگار خدا اینو نمیخواد و همچنین من نمیتونم
من فقط دلم به رفیقام گرم بود اما حس میکنم دیگه رفیقام نمیتونن نیاز های منو برطرف کنن و باز خلا ایجاد میشه...
خلا عاطفی ، جنسی و فیزیکی
و من نمیتونم تا آخر عمر با اینا کنار بیام
اگه میتونستم کنار بیام که خدا ازدواج رو نمیگذاشت...
انگار همه درارو به روم بسته تا من ازدواج کنم...
خدا بهم رحم کنه با این همه مشکلات ان شاءالله خیر اتفاق بیوفته
سپاس شده توسط
ارسالها: 842
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
412
جنسیت: آقـــا
(1400 آبان 17، 10:08)سفیر بهشت نوشته است: باز به جاهای افتضاح زندگی رسیدم
میدونم این کار چیزیو درست نمیکنه واسه همین انجامش نمیدم اصلا
ولی ذهنم سوخته
دیگه کار نمیده
دیگه نمیشه بهش فشار بیارم
اینقدر فشار آوردم که تصمیمات درستو بگیرم خداشاهده سرم درد گرفته
گناه چیزیو درست نمیکنه من اینو میدونم
اما من دوباره زمین گیر شدم و توان از تخت جدا شدن رو ندارم
خستم از جنگیدن... خیلی خستم
اما مجبورم
و امان امان امان از این اجبار
دیشب با حاج آقای مسجدمون صحبت کردم
راجب همه چی از جمله تنهاییم گفتم
گفت تو به یه مانوس گیرنده نیاز داری
و زمان رفاقتت از این نوع گذشته
و از لحاظ جنسی و عقلی و اجتماعی وارد مرحله ازدواج شدی و شکی درش نیست که باید ازدواج بکنی
من شکست های عاطفی زیادی داشتم و اولش ممانعت کردم
ولی با حرفش موافقم و دیدم من اینجوری نمیتونم ادامه بدم
اینجوری همیشه حالم بده چون از لحاظ عاطفی ارضا نمیشم
و خلا های زیادی ایجاد میشه
و نمیتونم تا آخر عمر بشینم فقط به ذهنم فشار بیارم
برای همین مخالفت نمیکنم
هرچی صلاح خداست
همه سختیاشو به جون میخرم
فقط از این مرحله زجر آور عبور کنم.
من فکر میکردم میشه تا آخر عمر مجرد بمونم
اما انگار خدا اینو نمیخواد و همچنین من نمیتونم
من فقط دلم به رفیقام گرم بود اما حس میکنم دیگه رفیقام نمیتونن نیاز های منو برطرف کنن و باز خلا ایجاد میشه...
خلا عاطفی ، جنسی و فیزیکی
و من نمیتونم تا آخر عمر با اینا کنار بیام
اگه میتونستم کنار بیام که خدا ازدواج رو نمیگذاشت...
انگار همه درارو به روم بسته تا من ازدواج کنم...
خدا بهم رحم کنه با این همه مشکلات ان شاءالله خیر اتفاق بیوفته
داداش الان خوبی؟
حق با توئه که نیازه که ازدواج کنیم ولی وقتی سبک سنگین میکنی میبینی خوبیش بیشتر از بدیشه؟
حالا ممکنه یه نفر بگه مگه میشه ازدواج بد باشه؟
ازدواجی که موقعش نرسیده باشه بد میشه دیگه (منظورم کلیه )
درسته مشکلاتی که ما به خاطرش اینجا جمع شدیم حل میشه ولی مشکلات دیگه ایی رو ممکنه ایجاد کنه...
متاسفانه اطرافمون هم کم نیستن....
بشین یه مقدار اروم باش ببین بهترین کار چیه... یه بار تصمیم بگیر و تا اخرش برو...
خودت شرایط رو چطور میبینی برای ازدواج؟
حالا بقیه ی دوستان بیان صحبت میکنیم انشالاه به نتیجه ی خوبی میرسیم...
سپاس شده توسط
ارسالها: 3,251
تاریخ عضویت: آذر 1398
جنسیت: آقـــا
1400 آبان 17، 12:40
ویرایش شده
(1400 آبان 17، 12:31)افرا نوشته است: داداش الان خوبی؟
حق با توئه که نیازه که ازدواج کنیم ولی وقتی سبک سنگین میکنی میبینی خوبیش بیشتر از بدیشه؟
حالا ممکنه یه نفر بگه مگه میشه ازدواج بد باشه؟
ازدواجی که موقعش نرسیده باشه بد میشه دیگه (منظورم کلیه )
درسته مشکلاتی که ما به خاطرش اینجا جمع شدیم حل میشه ولی مشکلات دیگه ایی رو ممکنه ایجاد کنه...
متاسفانه اطرافمون هم کم نیستن....
بشین یه مقدار اروم باش ببین بهترین کار چیه... یه بار تصمیم بگیر و تا اخرش برو...
خودت شرایط رو چطور میبینی برای ازدواج؟
حالا بقیه ی دوستان بیان صحبت میکنیم انشالاه به نتیجه ی خوبی میرسیم...
فعلا خوبی از من گذشته.
وقتی خلا تنهایی ، عاطفی ، و ... داری
و از لحاظ بلوغ جنسی و عقلی و اجتماعی حاضری ، باید ازدواج کنی.
سپاس شده توسط
ارسالها: 380
تاریخ عضویت: مرد 1398
اعتبار:
289
جنسیت: آقـــا
سلام به رفقای عزیز
آسمان / 17 مهر / 30 روز و خدا روشکر
سفیر بهشت عزیز به نظرم اگه فکر میکنی تمام راه ها دارن ازدواج رو به عنوان راه حل نشون میدن ، قاعدتا خدا میخاد کمکت کنه . توام برو به سمت فراهم کردن مقدمات ، مثلا کار و درآمد ، پس انداز در حد معمول ، بدست آوردن تخصص
خدا در قرآن می فرماید شما وظیفه امروزتون رو انجام بدین رسیدن به هدفتون با منه خدا .
به نظرم باید به حرفش اعتماد کنیم .
سپاس شده توسط
موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان