1399 خرداد 9، 21:20
شبتون خوش پیشاپیش :)
دیروز فرصت نشد پستهای قبل تر از شروع مشارکت دوستانه رو بخونم...
(1399 خرداد 8، 16:47)soshians نوشته است: سعید / 8 خرداد/ باز هم شکست...
.
.
نمی دونم مثل این میمونه که خدا باهام دیگه حرف نمی زنه..یا من حال و حوصله ی حرف زدن باهاش رو ندارم..فقط اونه که میتونه نجاتم بده از این گرداب.
خیلی خیلی ناراحت شدم سعید جان
فکر کنم برای پ...، از اونجایی که گفتی با اکثرا با لپتاپ به وب سر میزنی، خوندن این آموزش بتونه کمک کننده باشه
عجیب اینکه منم همین حس رو دارم... نمیدونم حال و حوصلهی حرف زدن با خدا رو ندارم... در کل هیچ ایدهای ندارم چرا رابطهام با خدا روز به روز داره کم رنگ و کم رنگ تر میشه...
نقل قول: ۱- هدفهای پاکیت رو بنویس. اگه نوشتی قبلا بازنگری کن و اصلاحشون کن.
امکان نداره ما هدفمند باشیم و این اهداف رو مدام مرور کنیم. بعد به راحتی دچار فراموشی بشیم.
فکر کنم این روزها اصلا هدفم از ترک کردن رو به کل فراموش کرده باشم...
یعنی حس میکنم اصلا هدفی ندارم... در این خصوص که چرا میخوام بزارمش کنار...
اما در عین حال خداروشکر میکنم که تونستم طعم پاکی رو حس کنم... مگه نه ممکن بود برای همیشه دست از ترک کردن بردارم...
فکر کنم اصلی ترین و تنها ترین هدفم در این لحظه، چشیدن دوبارهی طعم پاکی و حس و حال خوب اون روزها باشه....
نقل قول: ۲- بنویس برامون که چه چیزهایی میتونن زمینهساز این کار برات بشن.
دور چه چیزهایی رو باید خط بکشی؟
مشکل کنترل چشم هست یا فکر یا چی؟
اتفاقا کنترل چشم خیلی خوب پیش میره ( به لطف شرایط عجیب و دوری از سایتای بد بد )
فکرم فقط مواقعی که هوشیار نیستم خطا میره
و هوشیار نبودنم هم اکثرا بخاطر خواب کم و بد خواب شدن پیش میاد...
( امیدوارم وقتی شرایط زندگی به حالت عادی یا حداقل نزدیک به عادی برگشت، بیرون بودن از خونه اون مشکلات عجیب همیشگی رو برام به وجود نیارن... یکجور حس رهایی و آسودگی برام به همراه داشت و اصلا دوست ندارم یکدفعه دوباره از بین بره... )
و... تنها شدن لحظه ای هم خیلی بد نقطه ضعفی هست... :(
قبلا قابل کنترل بود. اما الان مثل ربات پیروی میکنم از دستورات و میگم چشم... میرم سراغش...
یه سری افراد هم برام مشکل ساز بودن که به لطف حذف / فاصله گرفتن از شبکه های اجتماعی خود به خود حل شد!
( اصلا درک نمیکنم... طرف تا آنلاین میشدم برام پ... میفرستاد )
نقل قول: ۳- بنویس که چه کارهای خوبی رو میتونی در طول روز انجام بدی که بهت کمک کنن؟
چه عادتهای خوبی رو لازمه به زندگیت اضافه کنی؟
نه گفتن
نه گفتن و بازم نه گفتن
این نه گفتن باید دوباره تقویت بشه
این کمال گرایی بیش از حد هم باید کنترل بشه.
یکدفعه یک برنامههای عجیبی برای خودم میریزم که فقط در صورتی انجام میشه که هر روز ۱۰۰ ساعت باشه
و همچنان یک دوست خوب که پیدا نمیکنم... شاید اصلا لایقش نباشم... نمیدونم...
نقل قول: دفعه قبل گفتم هر موقع به جمعبندی رسیدی.
این سری میگم حتی اگه به جمعبندی هم نرسیدی، نتیجه رو اینجا بذار.
کمکم پیش میریم.
باز عادت کتاب خوندن از سرم افتاد
امشب میخوام ۱۰ دقیقه قبل خواب کتاب بخونم و دست کم تا قبل ۱ خواب باشم
نقل قول: اهمیت دادن به خودمون این جوری تعریف میشه:
۱- شناخت اهداف و اولویتهامون
۲- انجام کارهایی که ما رو به اهداف و اولویتهامون میرسونه
۳- دوری از هر چیزی که ما رو از اهداف و اولویتهامون دور میکنه
نقل قول: یه چیزیم درباره آبی عزیز..
من تازه ترکو جدی شروع کردم و تجربه خاصیم ندارم اما دوس دارم کمکت کنم
به نظرم خ.ا رو باید عین سیگار ترک کرد یهو بگی نه اینکارو نمیکنم و هر کسی هم براش یه دلیل غیر از میل جنسی داره. (برای من استرس زیاد) اول به نظرم دلیلشو پیدا کن. بعد یهو ترکش کن برای من سه روز اولش جهنم بود. اما بعدش خوب شد.
مهم ترین کار به نظرم اینکه که خودتو سرگرم کنی. یکی که مثل ما این مشکلو داره هیچوقت وسط جنگ به ذهنش همچین چیزی خطور نمیکنه!
اولش بگذره دیگه راحت تر میشه کنترلش کرد. شما که خودت استادی و مدت زیاد تری ترک کردی
امیدوارم یه کوچولو تونسته باشم کمک کنم.
ممنونم از صحبتهای خوبت علی جان
امیدوارم کنار هم بتونیم به نتایج خیلی خیلی خوب برسیم
بازم یه نه گفتن جا انداختم و دیشب ۶ ساعت اضافه تر بیدار موندم و ۶ صبح خوابیدم...
امروزم حدودا ۳ ساعت گرفت ازم...
به جان خودم آبی... اگه یکدفعه دیگه کارای مسخرهای رو قبول کردی که شخص از پسش بر میاد و فقط بخاطر اهمال کاری داره اون رو به گردن تو میزاره، میـــــــزارم و میرم دلسوزی بیجا هم ممنوع خودت کم چالش نداری... بهش چالشای بیشتر اضافه نکن
فردا احتمال زیاد روز سنگــــــینی باشه.....
آبی / ۷ خرداد / دقیقا ۲ روز خوب