1399 شهريور 18، 23:29
ثبت نام دور چهل و سوم مسابقه گروهی
1.مهدوی
2. عرفان
3.علیرضا
4.
یا ابلفضل داشت یادم میرفتا
(1399 شهريور 19، 0:10)علیرضا نوشته است: مهدوی جان همه چیت خوب و دوست داشتنیه
حالا که شما و آقا آرمین لحاظ کردین منم باید بگم که خیلی درونگرام.
اونجا که نوشتی دانشجو خیلی قشنگه... کاش یه روز منم بتونم بگم علیرضا هستم دانشجوی مثلا روانشناسی
( بازم دعا کنید قبول شیم انشاءلله )
(1399 شهريور 19، 4:00)آبـی نوشته است: مقاومت کردم... مقاومت پشت مقاومت...
نزاشتم اتفاقات بد دیروز بهم ثابت کنه جز این راهی نمونده...
فشار تنهایی رو پشت سر گذاشتم...
اجازه ندادم توی حمام اتفاق بدی رخ بده...
حتی چند بار اون Tab مسخره رو بستم...
(1399 شهريور 19، 13:44)عرفان. نوشته است: سلام طوفانی های عزیز
چه خبرا؟
من که از همه لحاظ وضع داغونه و دارم صبر میکنم
.
.
.
ولی جدی کشور داره به کجا میره هر روز از هر لحاظ افتضاح میشه
(1399 شهريور 19، 0:10)علیرضا نوشته است: اونجا که نوشتی دانشجو خیلی قشنگه... کاش یه روز منم بتونم بگم علیرضا هستم دانشجوی مثلا روانشناسی
( بازم دعا کنید قبول شیم انشاءلله )
نقل قول: بابا تو دیگه خیییلللییی خفتیشما لطف داری برادر
177 روز
هادی افتخار یه عکس یادگاری میدی؟
هادی جان اگه مشکلی داری و به نظرت میتونیم کمک کنیم حتماً بگو، بگو، بگو!
چرا همش من باید بگم؟! ها؟!
ولی خوش به سعادتت با این تعداد روزا
نقل قول: یک عدد هادی داریم که مثل همیشه زحمت لیستهای اعلام وضعیتهامون رو عهدهداره. خدا خیرش بده.مخلص برادر آرمین عزیزم
هادی جان به روی چشم. حتما هم به نمیدانم میگم و هم به بابابزرگ علیرضا. انشالله که سر میزنن.
داداش فکر کنم امروز ۶ ماهه شدی. جانمی جان. دوست داری برات هدیه چی بگیرم؟ ماشینی چیزی؟
گفتی این روزها وسوسه بوده و استرس گرفته بودی. لطفا یه کاغذ بردار و هر چی اذیت میکنه رو بنویس. همه دلنگرانیهات رو بنویس. همه چیزهایی که ذهنت رو میخوره. بعد که آرومتر شدی یه دونه یه دونه نگاهشون کن ببین براشون چی کار میشه کرد.
اگه کارهات عقب افتاده، سعی کن حتی شده روزی یکی از کارهای عقب افتادهات رو انجام بدی. حتما زودی دوباره رو روال میافتی.
هادی خیلی روزهای سختتر از این رو هم گذرونده. مگه نه؟
(1399 شهريور 20، 14:53)mohammadrg نوشته است: سلام بچه ها، من چند روز نبودم ولی الان دیدم که اکثر بچه ها دارن با قدرت پیش میرن و منم انرژی گرفتم،
قبل از اینکه سایدو باز کنم داشتمبه این فک میکردم که بگم مشغله داستم و فلان،ولی به دلیل تنبلی غیبت داشتم،همبن غیبتم باعث شد که دو روز پیش شکست یخورم و همه چی رو از 18شهریور از اول شروع کنم