1399 آذر 9، 21:01
ویرایش شده
ولی با مادرم بیشتر دوستم؛ ایشون حتی از ماجرای ترک و کانون هم خبر دارن
درست میگی اونا هم انسانن
ولی وقتی آدم ناراحت میشه فقط چیزای بد جلو چشش میاد، منم به نسبت بیشتر دچار ناراحتی شدم ولی بازم وقتی مشکلی نیست سعی میکنم باهاشون ارتباط خوبی برقرار کنم، ولی انزوا همچنان ادامه دارد!!!
نمیدونم، شاید اینجوری بهتر باشه تا بخوام رو پای خودم بایستم
راستی امروز خبرها رو شنیدی راجع به آقا رامین؟
خیلی خوشحال شدم خداییش
ازدواج خیلی مهمه
امیدوارم از دستم ناراحت نشی ولی دیگه باید به فکر باشی
وقتشه ازدواج کنی
من قبل مردنم میخوام بچه هاتو ببینم(شکلک پیرمرد نداریم )
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال