(1400 ارديبهشت 1، 14:02)آرمین نوشته است: محمدرضا جان
داداش عزیزم چرا حالت بده؟ به خاطر همون موضوع خانواده؟
سلام داداش آرمین، بخاطر مشکلات خانوادگی هم هست ولی من دیگه به این جور مشکلات عادت دارم، بیشتر برای این هست که خیلی خیلی سردرگم هستم، نزدیکای کنکور هست و من اصلاً خوب درس نخوندم و زیاد آماده نیستم، نمیدونم چجوری برنامه ریزی کنم، البته من عاشق درس خوندن هستم ولی همین که هیچ کاریم رو روال نیست بدجورب آزارم میده، من وقتی بچه بودم مدام برای درس خوندن برنامه میریختم و خیلی خوب هم اجراشون میکردم ولی این کنکور نمیذاره تمرکز داشته باشم، هرچی سعی میکنم یه برنامه بریزم اونی که میخوام نمیشه، از طرفی هم وسواس درسی دارم و این خیلی خیلی اذیتم میکنه، مطمئنم اگه کارام بیفته رو روال و یه برنامه ی خوب برای خودم بریزم میترکونم ولی مشکل اینجاست که چند وقتیه اصلاً تمرکز ندارم و به خاطر همین موضوعات اصلاً نمیتونم درس بخونم ولی خیلی دوست دارم که دوباره فکرم آزاد بشه و بتونم درسامو بخونم، من میخوام تو رشته و دانشگاه مورد علاقم قبول بشم ولی باز تو این موردم مشکل دارم یعنی هنوزم که هنوزه با این که قبلاً خیلی بهش فکر کرده بودم نمیدونم که واقعاً به چی علاقه دارم و رسالت من چی هست؟!
این موضوع بدجوری ذهنم رو درگیر خودش کرده و نمیذاره اصلاً به کارام برسم، همه ی برنامه هام بهم ریخته، روم نمیشه تو روی پدر و مادرم نگاه کنم چون اونا تنها چشم امیدشون به منه و امیدوارن که بتونم تو یه رشته و دانشگاه خوب قبول بشم ولی من اصلاً امیدی به قبول شدن ندارم، بابت صلوات ها هم ممنون داداش، شرمنده اگه سرتو درد آوردم.
(1400 ارديبهشت 1، 14:20)مهدوی نوشته است: سلام
عضو جدید، آقای
عقاب خسته به گروه استوا پیوستند.
با آرزوی موفقیت و پاکی برای ایشان و همه اعضا
با تشکر
مدیریت گروههای ترک
خوش اومدی داداش
"أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ"
"آیه ۱۴ سوره علق"
آیا او (انسان) نمی داند که خداوند او را می بیند و بر تمامی اعمالش آگاه است.