امتیاز موضوع:
  • 22 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

گروه ۶ آقایان: استوا (غیر فعال) (حامی: مهدوی - سرپرست: محسنین)

#76
(1399 بهمن 3، 15:27)مهدوی نوشته است:
نقل قول: ولی از صدای خودم خوشم نیومد حذفش کردم [تصویر:  hanghead.gif]

1202591pu55lez1va
عین خودم Khansariha (13)
من صدای خودمو بشنوم حس میکنم عین کیک با چنگال دارن از گوشم تیکه برمیدارن Khansariha (13)
ولی یادداشت برداری عالیه daghighan

24
آره یادداشت خیلی خوبه 
چرا همه از صدای خودشون بدشون میاد Khansariha (13)
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#77
داداش دو تا سوتی املایی دیده شده  ، هرچه سریعتر تصحیح کنید که به دام داداشم مهدوی خان ، نیافتد . Smiley-face-whistle-1
از ما نصیحت .
#78
دوستان ۶ ساعت نبودم ۴ صفحه رفتید جلو 40.
برم ببینم چی گفتید Khansariha (58)
#79
همین الان باختم ، ولی دیگه عصبانی شدم
این دفعه وحشی میخوام برم جلو 
باید تجربیات کانون رو یه شخمی بزنم، از تجربه های خودم یاد بگیرم!!
     در همه احوال
خداراشکر!!!!

[تصویر:  73z3_tenor_(6).gif]
#80
(1399 بهمن 3، 15:21)ماجراجو نوشته است: حالت چطوره خوبی داداش 
این خیلی پیشنهاد خوبیه  Khansariha (69)
همین الان من هم میرم مینویسمش Khansariha (69)
قبلا هم یکی از بچه ها گفته بود که صدای خودتونو ظبط کنید و گوشش کنید انجامش دادم ولی از صدای خودم خوشم نیومد حذفش کردم Hanghead
ولی فک کنم این روی من اثر بذاره  53258zu2qvp1d9v
خیلی ممنونیم 
همیشه پیشنهادای خوبی داری 
در پناه حق

ممنونم عالیم
من زمانی که شروع به نوشتن کردم متوجه شدم که نویسنده خیلی خوبیم و متن ها و داستان های زیادی نوشتم. اگه همگی تمایل داشته باشید میتونم هرچند وقت یک بار اینجا براتون متن و داستان بزارم. 
در ضمن گویندگی هم میکنم و کلیپ درست میکنم. 128fs318181
هر روز نشونه هاش رو برامون میفرسته،
کافیه یکم دقت کنی...
و من با تموم نشونه هایی که برام میفرستی،
ازت میخوام که کمکم کنی بهترین تصمیم های زمان حال رو بگیرم، هوامو داشته باشی.
خدای بزرگم

کارگاه گروه های ترک            گروه سرو
برنامه ریزی روزانه                کارگاه مذهبی
قرار عاشقی                         روزانه های قرآنی
کنترل نگاه وذهن                 ورزش
درسیجات                            مکتبخونه
شبانه روزی
 سپاس شده توسط
#81
نقل قول: شهریار جان فکر می‌کنی برای تثبیت پاکیت تو روزهای پیش رو چه کاری باید انجام بدی؟
Shy   ایده ای فعلا ندارم

فعلا رو امتحانام تمرکز کردم 

دیروز هم ک استادمون به خوبی از خجالتمون در اومد با اون امتحانش  Swear1

کامل روحیه مونو داغون کرد

نقل قول: شهریار عزیز

چطوری رفیق؟ [تصویر:  49-2.gif]

نمیدونم داداش  Hanghead

تو خوبی ؟
هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک


[تصویر:  woman-praying-free-bird-enjoying-nature-...00-256.jpg]
 سپاس شده توسط
#82
یه سلام با رنگ و بوی غروب 4chsmu1

هومان جان
تجربیات رو حتماً بخون ولی قبلش سعی کن ریشه یابی کنی؛ چرا این اتفاق افتاد؟ تنهایی، ناراحتی، عصبانیت، موردی بود که دیدی، یا چی؟!
دلیل رو پیدا کن بعد ببین چطور میشد دورش زد! یعنی چطور میتونستی دربرابر این محرک عمل کنی که به لغزش نکشه؟
بعد از اونم نوبت تجربیات میاد 128fs318181



سپهر عزیز
همه ما استعدادهای نهفته فراوونی داریم که خودمون هم ازشون خبر نداریم
چقدر خوبه که اونا رو کشف کنیم و دنبالشون کنیم 49-2
نویسندگی یکی از جذاب ترین فعالیت هایی هستش که میشه انجام داد
تو انجمن ادبیات، تاپیک های زیادی داریم میتونی بهشون سر بزنی و پست مناسب بزنی 128fs318181
البته به جز تاپیک بنویس که نوشتن داستان هاش همگانیه، تاپیکی برای نوشتن داستان های فردی نداریم Gig
اگه بود خبرم کن منم گه گاهی بیام داستان های کوتاه بنویسم 317
گوینده هم که هستی دیگه خلاص  2uge4p4


شهریار جان
اشکال نداره، کنار هم پیش میریم و راه رو پیدا میکنیم؛ دقیقاً عین ریشه گیاهان! 4
برای استاد هم کامل درکت میکنم 22
منم خوبم
امتحاناتم تموم شد و نمرات چنگی به دل نمیزنه با این سامانه  22
ولی خدا رو شکر این ترم از دام وحشتناک جون سالم به در بردم و دارم تحقیق میکنم که ترم بعد عملکردم عالی باشه 49-2
تو هم سعی کن این ترم رو به خوبی تموم کنی چون قراره ترم بعد بترکونیم 317
فقط توی این روزا که ممکنه استرس بیشتر از همیشه باشه مراقب پاکی باش Khansariha (18)
هر کمکی خواستی در خدمتم cheshmak
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
 سپاس شده توسط
#83
خدایا مرگ من کی میرسه 1276746pa51mbeg8j
نمیخام اونقدر گناهام سنگین بشن که تو جهنمم پاک نشم
شرمندتم خدایا 
شرمنده روزای پاکی و عهد روزانه 
ای کاش زنده نمیموندم و این صحنه رو نمیدیدم 
به خدا قسم که همین صحنه گناه عذابش از جهنم برای من بدتره Tears
دارم فقط گریه میکنم  Tears
مثه اینکه قرار نیست جشن پاکی رو ببینم 
دارم عذاب میکشم نه میتونم بمیرم نه گناه نکنم 
بدترین عذابه 
کاش حداقل میشد بمیرم
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#84
سلام ماجراجو

رفیق میگه قرار نبود توی این مواقع زود بیای کانون؟ Hanghead

الآن تعریف کن ببینم چرا لغزش کردی؟
بازم گوگل؟
میخوایی درباره اش حرف بزنی؟ Shy
نگران نباش؛ ولی الآن باید خوب مراقب باشی که سریالی نشه
پاشو غسل کن، بعد دو رکعت نماز برای عذرخواهی از خدا بخون
ولی باید عزمت رو جزم کنی که این بار دیگه شروع کردی نشکنی
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
#85
(1399 بهمن 3، 18:48)مهدوی نوشته است: سلام ماجراجو

رفیق میگه قرار نبود توی این مواقع زود بیای کانون؟ Hanghead

الآن تعریف کن ببینم چرا لغزش کردی؟
بازم گوگل؟
میخوایی درباره اش حرف بزنی؟ Shy
نگران نباش؛ ولی الآن باید خوب مراقب باشی که سریالی نشه
پاشو غسل کن، بعد دو رکعت نماز برای عذرخواهی از خدا بخون
ولی باید عزمت رو جزم کنی که این بار دیگه شروع کردی نشکنی

سلام Tears 
یک دفعه شکستم  
فکرش یک دفعه اومد به سرم 
بزار راستشو بگم 
خواستم برم حمام که برای نماز امشب پاک باشم 
تو حمام موندم آخرش شکستم 
مقصر همه اینها خودمم که جدی نبودم زیاد 
گوگل هم بله یکی دو بار سرچ الکی کردم بدتر شدم
سریالی ؟
من الان نشستم دارم گریه میکنم اونقدر پشیمونم که ممکنه به هرکاری دست بزنم ( گناه نه منظورم هر آسیب ممکن)
غسل کردم سریع غسل جنابت درسته ؟
واقعا نمیدونم مهدوی کار خودم رو تموم کنم یا نه 
من اصلا از خدا ناامید نشدما 
از خودم ناامید شدم نمیدونم اگه اینبار شروع کردم و شکستم چی
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#86
پس حالا که رو راست بودی بذار منم رو راست باشم!


ببین رفیق
الآن خودت همه چیز رو میدونی. میدونی چرا شکستی و دلیلش چیه، حتی عوامل کمک کننده مثل سرچ بی هدف رو هم تشخیص دادی

نقل قول: واقعا نمیدونم مهدوی کار خودم رو تموم کنم یا نه 
من اصلا از خدا ناامید نشدما 


این خدایی که ازش ناامید نمیشی خودش گفته که توبه کن و برگرد، منم میبخشمت 
خودش قتل نفس رو حرام کرده
تو گناه کردی، اما فرصت داری که برگردی
هر نفسی که داری میکشی یه فرصته
میخوایی خودتو خلاص کنی؟
اینجوری هم گناهت چند هزار برابر میشه هم اینکه فرصتی برای جبران نخواهی داشت 22
پس این فکر رو از خودت دور کن

اما یه نکته هم حائز اهمیته و اون اینکه؛ مگه نمیگی میترسی شروع کنی ولی دوباره بشکنی؟
خب نشکن!!!!
این ها همه وسوسه شیطونه که اعتماد به نفس و اراده تو رو به خاک و خون بکشه و بگه تو نمیتونی
و همینجوری ثانیه به ثانیه از خدا دورت میکنه

وقتشه اهداف پاکیتو بررسی کنی
ببین آیا واقعاً میخوایی ترک کنی؟!!!
اگه آره خب پس چرا معطلی؟!
قدم اول رو بردار
تصمیم جدی برای ترک بگیر و شروع کن ما هم هواتو داریم 49-2


پیش به سوی خدااااا 317
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
#87
(1399 بهمن 3، 18:25)ماجراجو نوشته است: خدایا مرگ من کی میرسه 1276746pa51mbeg8j
نمیخام اونقدر گناهام سنگین بشن که تو جهنمم پاک نشم
شرمندتم خدایا 
شرمنده روزای پاکی و عهد روزانه 
ای کاش زنده نمیموندم و این صحنه رو نمیدیدم 
به خدا قسم که همین صحنه گناه عذابش از جهنم برای من بدتره Tears
دارم فقط گریه میکنم  Tears
مثه اینکه قرار نیست جشن پاکی رو ببینم 
دارم عذاب میکشم نه میتونم بمیرم نه گناه نکنم 
بدترین عذابه 
کاش حداقل میشد بمیرم


سلام داداش  303
منو میبینی ، من روز تولدم  آذر ماه ، به خود خدا قسم راضی به مرگ بودم ، ک گناهانم بیشتر نشه .
من دو سال پیش توی آزمونهای آزمایشی رتبه یک کشور شدم ،خیلی توقعات ازم بالا رفته بود  ولی امسال تا قبل از دی ماه ، 10 تا تست نزده بودم ، حسابی از نظر درسی افت کردم ، هم سن هستیم ، بهتر متوجه میشی ک منظورم چیه ، یهو کاخ آرزو هام خراب شد روی سرم ، به مرگ راضی بودم ولی یه کتاب بود به اسم 3 دقیقه در قیامت ، اونو خوندم ، دیدم همچین فکری که بگی زودتر بمیرم ک گناه نکنم خخخیلی بد و غلطه .
این از این .
داداشم ، من روزی که عضو کانون شدم 5 بار همون روز گناه کرده بودم 
روم نمیشد توبه کنم ، خجالت میکشیدم از خودم و حضور در برابر خدا .
قبلاً بهت گفته بودم ک توی فامیل میگن این پسر خیلی بیشتر از سنش حرف میزنه ، میگن به اندازه کافی کودکی نکرده ، من 10 ساله بودم ک شروع کردم ، ولی اوایل خیلی اذیت نمیکرد ، 
من از چهار ماه پیش تا  روزی که اومدم کانون ، بیشترین رکوردم توی پاکی 2 روز بود ، یعنی به طور میانگین  روزی  زیر 3 بار گناه . نداشتم  
داداش درک میکنم ک سخته ، ولی از من ک بدتر نبودی ، 
به خدا توکل کن . امیدوار باش 
من امروز 14 روز پاکی دارم ، به خدا اشک دارم اشک میریزم که چطور میشه؟
یعنی من ک اون وضعیت رو داشتم همون آدم قبلیم؟؟؟
داداش روزی ک اومدم کانون یه شمع خاموش توی وجودم بود به اسم امید 
روشنش کردم ، شمعی به اسم امید رو روشن کن .
از ورودم به کانون تا امروز ، دو مرتبه شکستم ، ولی دفعه دوم  19 دی 99 ، بود ، پیش امام زمان و خدا یه توبه کردم و خواستم هرچی خیره برام پیش بیاد و دیگه نرم سمتش .
داداش جان زندگی ک تموم نشده 
یادت نیست ؟ توی قرآن ؟ خدا بهمون گفته اگه توبه کنید و به راه راست برگردید همه گناهانتون رو به نیکی و خوبی تغییر میدم ؟
داداش ، من اینقدر گناه کردم ک میدونم هیچکس به اندازه من گناه نکرده .
ولی مطمئنم اگه مقابل شیطان ایستادگی کنم و ناامید نشم ، لبخند خدا رو توی زندگیم حس میکنم و همه اون گناهان ، نیکی میشن .
داداش  ، مرگ حقه و به هممون میرسه ، و برای هممون مرگ مقدر شده .
بیا کاری کنیم ک روز رستاخیز نامه اعمالمون رو به دست راستمون بدن ، 
داداش حتی یه وسوسه کوچولو حس نمیکنم ، من امروز تنها بودم ، ولی میدونی ک  دو تا فرشته پشت سر هر انسانی هستن که اعمال نیک و بدش رو مینویسن. 
من و تو هیچوقت تنها نیستیم ، خطبه یک و دو نهج‌البلاغه رو خوندی تا حالا؟ 
داداش ، مولا علی میگه خدا در ذره ذره کائنات هست ، نه اونقدری که ازشون دور باشه ، نه اونقدری که همنشین و همره اونها باشه .
داداش ، فقط امیدوار باش و به خودش توکل کن که قول داده هرکسی که از ته دل به خدا و فرستادگانش ایمان بیاره ، ههههیچ ترس و اندوهی بر او نیست .
خودش آفریده خودش میبینه خودش حواسش هست ، فقط میخواد که یادش کنی ، فقط میخواد که باهاش حرف بزنی ، 
به قولی :
 بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان .
یعنی بندگی کن تا خدا همه چیز بهت بده 
من اینا رو درک کردم ، و یه لحظه فکر کردم از خواب پریدم 
یه لحظه فکر کردم ک واقعا زیباست ک حضورش رو کنارم حس کنم .
دمت گرم داداش ، 
مطمئنم خودم برات جشن پاکی میگیرم ، شک نکن .
فقط خودت رو سرزنش نکن . این خیلی بده ، مراقب باش خودتو سرزنش نکنی . 
ببخش سرت رو درد آوردم ، خواستم کمکی کرده باشم .
یا علی مدد .
 سپاس شده توسط
#88
(1399 بهمن 3، 19:05)مهدوی نوشته است: پس حالا که رو راست بودی بذار منم رو راست باشم!


ببین رفیق
الآن خودت همه چیز رو میدونی. میدونی چرا شکستی و دلیلش چیه، حتی عوامل کمک کننده مثل سرچ بی هدف رو هم تشخیص دادی

نقل قول: واقعا نمیدونم مهدوی کار خودم رو تموم کنم یا نه 
من اصلا از خدا ناامید نشدما 


این خدایی که ازش ناامید نمیشی خودش گفته که توبه کن و برگرد، منم میبخشمت 
خودش قتل نفس رو حرام کرده
تو گناه کردی، اما فرصت داری که برگردی
هر نفسی که داری میکشی یه فرصته
میخوایی خودتو خلاص کنی؟
اینجوری هم گناهت چند هزار برابر میشه هم اینکه فرصتی برای جبران نخواهی داشت 22
پس این فکر رو از خودت دور کن
نقل قول: باشه دورش میکنم 
خدا کنه حال منو دشمنامم حس نکنن نمیدونی چقدر سخته

اما یه نکته هم حائز اهمیته و اون اینکه؛ مگه نمیگی میترسی شروع کنی ولی دوباره بشکنی؟
خب نشکن!!!!
نقل قول: درست میگی 

این ها همه وسوسه شیطونه که اعتماد به نفس و اراده تو رو به خاک و خون بکشه و بگه تو نمیتونی
و همینجوری ثانیه به ثانیه از خدا دورت میکنه
نقل قول: حالا که فکر میکنم دقیقا درسته 
ممنونم مهدوی جان بابت یادآوری

وقتشه اهداف پاکیتو بررسی کنی
ببین آیا واقعاً میخوایی ترک کنی؟!!! 
اگه آره خب پس چرا معطلی؟!
قدم اول رو بردار
نقل قول: معلومه که میخام پسر

تصمیم جدی برای ترک بگیر و شروع کن ما هم هواتو داریم 49-2

نقل قول: خداروشکر که شما رو دارم 
خیلی ممنونم ازت مهدوی بابت همه چی خیلی حس خوبیه که رفیقات پشتت باشن

پیش به سوی خدااااا 317
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#89
(1399 بهمن 3، 19:07)Molana نوشته است: سلام داداش  303
منو میبینی ، من روز تولدم  آذر ماه ، به خود خدا قسم راضی به مرگ بودم ، ک گناهانم بیشتر نشه .
من دو سال پیش توی آزمونهای آزمایشی رتبه یک کشور شدم ،خیلی توقعات ازم بالا رفته بود  ولی امسال تا قبل از دی ماه ، 10 تا تست نزده بودم ، حسابی از نظر درسی افت کردم ، هم سن هستیم ، بهتر متوجه میشی ک منظورم چیه ، یهو کاخ آرزو هام خراب شد روی سرم ، به مرگ راضی بودم ولی یه کتاب بود به اسم 3 دقیقه در قیامت ، اونو خوندم ، دیدم همچین فکری که بگی زودتر بمیرم ک گناه نکنم خخخیلی بد و غلطه .
این از این .
داداشم ، من روزی که عضو کانون شدم 5 بار همون روز گناه کرده بودم 
روم نمیشد توبه کنم ، خجالت میکشیدم از خودم و حضور در برابر خدا .
قبلاً بهت گفته بودم ک توی فامیل میگن این پسر خیلی بیشتر از سنش حرف میزنه ، میگن به اندازه کافی کودکی نکرده ، من 10 ساله بودم ک شروع کردم ، ولی اوایل خیلی اذیت نمیکرد ، 
من از چهار ماه پیش تا  روزی که اومدم کانون ، بیشترین رکوردم توی پاکی 2 روز بود ، یعنی به طور میانگین  روزی  زیر 3 بار گناه . نداشتم  
داداش درک میکنم ک سخته ، ولی از من ک بدتر نبودی ، 
به خدا توکل کن . امیدوار باش 
من امروز 14 روز پاکی دارم ، به خدا اشک دارم اشک میریزم که چطور میشه؟
یعنی من ک اون وضعیت رو داشتم همون آدم قبلیم؟؟؟
داداش روزی ک اومدم کانون یه شمع خاموش توی وجودم بود به اسم امید 
روشنش کردم ، شمعی به اسم امید رو روشن کن .
از ورودم به کانون تا امروز ، دو مرتبه شکستم ، ولی دفعه دوم  19 دی 99 ، بود ، پیش امام زمان و خدا یه توبه کردم و خواستم هرچی خیره برام پیش بیاد و دیگه نرم سمتش .
داداش جان زندگی ک تموم نشده 
یادت نیست ؟ توی قرآن ؟ خدا بهمون گفته اگه توبه کنید و به راه راست برگردید همه گناهانتون رو به نیکی و خوبی تغییر میدم ؟
داداش ، من اینقدر گناه کردم ک میدونم هیچکس به اندازه من گناه نکرده .
ولی مطمئنم اگه مقابل شیطان ایستادگی کنم و ناامید نشم ، لبخند خدا رو توی زندگیم حس میکنم و همه اون گناهان ، نیکی میشن .
داداش  ، مرگ حقه و به هممون میرسه ، و برای هممون مرگ مقدر شده .
بیا کاری کنیم ک روز رستاخیز نامه اعمالمون رو به دست راستمون بدن ، 
داداش حتی یه وسوسه کوچولو حس نمیکنم ، من امروز تنها بودم ، ولی میدونی ک  دو تا فرشته پشت سر هر انسانی هستن که اعمال نیک و بدش رو مینویسن. 
من و تو هیچوقت تنها نیستیم ، خطبه یک و دو نهج‌البلاغه رو خوندی تا حالا؟ 
داداش ، مولا علی میگه خدا در ذره ذره کائنات هست ، نه اونقدری که ازشون دور باشه ، نه اونقدری که همنشین و همره اونها باشه .
داداش ، فقط امیدوار باش و به خودش توکل کن که قول داده هرکسی که از ته دل به خدا و فرستادگانش ایمان بیاره ، ههههیچ ترس و اندوهی بر او نیست .
خودش آفریده خودش میبینه خودش حواسش هست ، فقط میخواد که یادش کنی ، فقط میخواد که باهاش حرف بزنی ، 
به قولی :
 بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان .
یعنی بندگی کن تا خدا همه چیز بهت بده 
من اینا رو درک کردم ، و یه لحظه فکر کردم از خواب پریدم 
یه لحظه فکر کردم ک واقعا زیباست ک حضورش رو کنارم حس کنم .
دمت گرم داداش ، 
مطمئنم خودم برات جشن پاکی میگیرم ، شک نکن .
فقط خودت رو سرزنش نکن . این خیلی بده ، مراقب باش خودتو سرزنش نکنی . 
ببخش سرت رو درد آوردم ، خواستم کمکی کرده باشم .
یا علی مدد .


واقعا شکست برای هممون سخته 
ممنون داداش بابت همدلی و محبتت
سپاسگزارم ازتون 302

آخرین سعی و تلاشم رو میکنم که این دفعه دیگه وسوسه هم نشم 
پناه بر خدا 
متشکرم
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#90
داداشا من زود برم ک الان آقا آرمین میاد شرمندش میشم 
بریم سر درسا  Khansariha (56)
40
18
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان