امتیاز موضوع:
  • 22 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

گروه ۶ آقایان: استوا (غیر فعال) (حامی: مهدوی - سرپرست: محسنین)

#91
(1399 بهمن 3، 19:25)Molana نوشته است: داداشا من زود برم ک الان آقا آرمین میاد شرمندش میشم 
بریم سر درسا  Khansariha (56)
40
18

برو خدا پشت و پناهت عزیز

برات آرزوی موفقیت میکنم 
سربلند و پیروز باشی Gol
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#92
(1399 بهمن 3، 18:17)مهدوی نوشته است: یه سلام با رنگ و بوی غروب 4chsmu1
سپهر عزیز
همه ما استعدادهای نهفته فراوونی داریم که خودمون هم ازشون خبر نداریم
چقدر خوبه که اونا رو کشف کنیم و دنبالشون کنیم 49-2
نویسندگی یکی از جذاب ترین فعالیت هایی هستش که میشه انجام داد
تو انجمن ادبیات، تاپیک های زیادی داریم میتونی بهشون سر بزنی و پست مناسب بزنی 128fs318181
البته به جز تاپیک بنویس که نوشتن داستان هاش همگانیه، تاپیکی برای نوشتن داستان های فردی نداریم Gig
اگه بود خبرم کن منم گه گاهی بیام داستان های کوتاه بنویسم 317
گوینده هم که هستی دیگه خلاص 
چشم حتما مهدوی جان  317 317
(1399 بهمن 3، 18:25)ماجراجو نوشته است: خدایا مرگ من کی میرسه 1276746pa51mbeg8j
نمیخام اونقدر گناهام سنگین بشن که تو جهنمم پاک نشم
شرمندتم خدایا 
شرمنده روزای پاکی و عهد روزانه 
ای کاش زنده نمیموندم و این صحنه رو نمیدیدم 
به خدا قسم که همین صحنه گناه عذابش از جهنم برای من بدتره Tears
دارم فقط گریه میکنم  Tears
مثه اینکه قرار نیست جشن پاکی رو ببینم 
دارم عذاب میکشم نه میتونم بمیرم نه گناه نکنم 
بدترین عذابه 
کاش حداقل میشد بمیرم

اقای ماجراجو عزیز
از شما خواهشمندم خیلی تند سریع روی جملاتی که برات مینویسم تمرکز کن.
همین الان ذهنت رو از افکار منفی خالی کن و این جملات رو بخون.بعدش چشم هات رو ببند و به این جملات فکر کن:

آزاد شو از بند خویش، زنجیر را بــاور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را بــاور نکن
حرف از هیاهو کم بزن از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را بــاور نکن
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی، تحقیر را بــاور نکن
بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را بــاور نکن
تصویر اگر زیبا نبود، نقّاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن، تصویر را بــاور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو، زنجیر را بــاور نکن.

تا حالا به این توجه کردی که خدا چقدر دوستت داره. برای توبه کردن لازم نیست کار خاصی انجام بدی چون خود خدا میگه همین که پشیمون باشی کافیه.
میدونم ناراحتی که شکستی اما هر شکست پلی برای موفقیته.
نگران نباش و دیگه گریه نکن چون هنوز نفس میکشی و میتونی باز هم برگردی.
به این فکر کن که حالا نقطه ضعف خودتو فهمیدی کجاست و میتونی اون رو اصلاحش کنی! 
به این فکر کن که قرار نیست دیگه نقطه ضعفی از خودت نشون بدی و با قدرت بیشتر اینبار میخای قدم برداری... 

Khansariha (69) Khansariha (69) Khansariha (69) Khansariha (69) Khansariha (69) Khansariha (69) Khansariha (69) Khansariha (69)
هر روز نشونه هاش رو برامون میفرسته،
کافیه یکم دقت کنی...
و من با تموم نشونه هایی که برام میفرستی،
ازت میخوام که کمکم کنی بهترین تصمیم های زمان حال رو بگیرم، هوامو داشته باشی.
خدای بزرگم

کارگاه گروه های ترک            گروه سرو
برنامه ریزی روزانه                کارگاه مذهبی
قرار عاشقی                         روزانه های قرآنی
کنترل نگاه وذهن                 ورزش
درسیجات                            مکتبخونه
شبانه روزی
#93
بچه ها شمارشگر روز میشناسید  Hanghead
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#94
نقل قول: اقای ماجراجو عزیز
از شما خواهشمندم خیلی تند سریع روی جملاتی که برات مینویسم تمرکز کن.
همین الان ذهنت رو از افکار منفی خالی کن و این جملات رو بخون.بعدش چشم هات رو ببند و به این جملات فکر کن:

آزاد شو از بند خویش، زنجیر را بــاور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را بــاور نکن
حرف از هیاهو کم بزن از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را بــاور نکن
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی، تحقیر را بــاور نکن
بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را بــاور نکن
تصویر اگر زیبا نبود، نقّاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن، تصویر را بــاور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو، زنجیر را بــاور نکن.

تا حالا به این توجه کردی که خدا چقدر دوستت داره. برای توبه کردن لازم نیست کار خاصی انجام بدی چون خود خدا میگه همین که پشیمون باشی کافیه.
میدونم ناراحتی که شکستی اما هر شکست پلی برای موفقیته.
نگران نباش و دیگه گریه نکن چون هنوز نفس میکشی و میتونی باز هم برگردی.
به این فکر کن که حالا نقطه ضعف خودتو فهمیدی کجاست و میتونی اون رو اصلاحش کنی! 
به این فکر کن که قرار نیست دیگه نقطه ضعفی از خودت نشون بدی و با قدرت بیشتر اینبار میخای قدم برداری... 

چ جملات بی نظیری 53258zu2qvp1d9v
بله من مهربانی خدا رو قشنگ حس کردم 
اما شکست من خدام رو ازم دور میکنه 
درسته که هر شکست پلی برای موفقیته اما من به اندازه کافی شکست خوردم و به اندازه کافی از خدا دور بودم اصلا نباید دوباره شکست بخورم چون دویوونه میشم
چ جمله قشنگی درسته خدا هنوزم به من وقت داده که برگردم 
بله نقطه ضعف هام رو بلدم 

خیلی خیلی ممنونم برادر واقعا تاثیر گذار بود 
متشکرم من تمام تلاشمو میکنم که شرمنده شما و خدا نشم 
بازم متشکرم 302
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#95
مولانا جان
اشکمونو درآوردی 809197ps94ijjhwg
ولی خداییش چقدر توی این موارد شبیه همیم! 53258zu2qvp1d9v
منم وقتی 12 سالم شد و به بلوغ رسیدم این گناه رو شروع کردم
اصلاً حتی نمیدونستم چیه
درسم عالی بود و کلی رتبه تو استان گرفتم
تو بهترین مدارس شهر در خوندم
تو بهترین دبیرستان استان درس خوندم
ولی روز به روز بیشتر غرق میشدم
آخرش قید همه چیز رو زدم
البته عوامل دیگه ای هم بود؛ عوامل خارجی و محیطی رو میگم 53258zu2qvp1d9v
ولی از وقتی اومدم کانون همه چیز عوض شد
منی که تا چند سال به جایی رسیدم که میگفتم اصلاً خدایی وجود نداره!!! الآن نمازم رو نخونم حس میکنم یه چیزی کمه!
حالا تعریف از خود نباشه
ولی از وقتی کانون اومدم اینجوری شدم
هنوز تعداد روزای پاکیم زیاد نیست
در برابر تعداد روزای خیلیا هیچی هم نیست
ولی همین که گفتی؛ تونستم وجود خدا رو حس کنم و این شیرین ترین اتفاق زندگیم بود
اینجا جمع شدیم دور هم، به اسم خدا و به لطف خدا و فضلش به خودش برسیم!
عین محور داستانی کتاب منطق‌الطیر fly2


سپهر عزیز
چه شعر زیبایی
آقای جوینی چه خوب حرفامونو توصیف کرده 49-2
پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکن  fly2


ماجراجو عزیز
به نظرم حسابی برای شروع قدم برداشتن به سوی خدا آماده ای 49-2
پس قدم اول رو بردار
بیا و تجدید عهد کن
بازم عهد ببند که پاک بمونی
اما این بار نه با ما
بلکه با خدا عهد بببند  Khansariha (121)
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
#96
سلام سپهر جان
ماشاءالله به صحبت های امیدوارانه و روحیه‌ی عالی که داریKhansariha (69)
توی انجمن ادبیات (اینجا) تاپیک های مختلفی هست که می تونی داستان هات رو قرار بدی128fs318181

موفق و سربلند باشیGol
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
#97
سلام 
امروز گزارش نمینویسم Hanghead 
انشالله از فردا 
نقل قول: ماجراجو عزیز
به نظرم حسابی برای شروع قدم برداشتن به سوی خدا آماده ای [تصویر:  49-2.gif]
پس قدم اول رو بردار
بیا و تجدید عهد کن
بازم عهد ببند که پاک بمونی
اما این بار نه با ما
بلکه با خدا عهد بببند  [تصویر:  khansariha%20(121).gif]
خیلی ممنونم
303
بله در اولین فرصت توبه میکنم و عهد خودم رو میبندم 53258zu2qvp1d9v
خدا خودش بخیر کنه واقعا این دفعه تحمل هیچ گونه شکستی رو ندارم
نقل قول: [تصویر:  Screenshot_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B...tzilla.jpg]

هدف اول ده روز پاکی 
خدایا کمکم کن این ده روز رو پاک بگذرونم  1

شرمنده دوستان امروز اوقات گروه رو تلخ کردم‌
به بزرگی خودتون ببخشید و 
التماس دعا
شبتون پاک در پناه حق
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
#98
(1399 بهمن 3، 13:06)Molana نوشته است: سلام داداش ، امروز در موضوع ساعت مطالعه نهایت تلاشم رو میکنم ک بیشتر از همه بچه های گروه ساعت مطالعه ام باشه 19
.
.
.
منتظر اعلام وضعیتت در همین گروه در باب ساعت مطالعه هستیم .
البته ورزش نیز هم ، 
خیلی شادابی و نشاط تزریق میکنه به روح و جسم .

ماشاءالله به داداش درس‌خون ما.  Khansariha (46)

مولانا جان درست میگی. ما خیلی از وقت‌مون رو به هدر میدیم. برنامه درستی نداریم.
باید همه‌مون بریم تالار برنامه‌ریزی.  Khansariha (69)
رقابت درسی هم ایجاد می‌کنیم که انگیزه‌ها بالا بره.  Khansariha (69)
فقط الان به دنبال یک عدد سرپرست درسیجات هستیم.  53258zu2qvp1d9v


نقل قول: و اینکه درباره تنهایی که فرموده بودن دوستان ، من پنجشنبه ها و جمعه ها ، از صبح تا اذان مغرب تنهام ، ولی این مدت الحمدلله هیچ وسوسه ای سمت نیومده ، نمیدونم چرا دقیقا ، ولی مشکلی ندارم خدا رو شکر

ممنون که نظرت رو گفتی. 

آفرین به تو.
یکی از دلایلش می‌تونه جدیت و قاطعیت تو در پاکی باشه.
آدمی که جدی باشه دیگه براش فرقی نداره تنها باشه یا دورش هزار نفر آدم.

کسی که از درون به این نتیجه رسیده که یه کاری اشتباهه و عزمش رو جزم کرده برای پاک موندن در هر شرایطی، دیگه چیزی جلودارش نیست.
آدم وقتی انتخاب می‌کنه چیزی رو باید پاش واسته.  Khansariha (69)

مهم‌ترین چیزی که در اوقات تنهایی باید خاطرمون باشه اینه که وقت تنهایی با وقت غیرتنهایی هیچ فرقی نداره.
چون من همون آدمم. همون آدمی که از درون پاکی رو از عمق وجودش می‌خواد.  2uge4p4

(1399 بهمن 3، 14:55)سپهرر نوشته است: سلام ظهر همگی بخیر 303
بچه ها در مورد یادداشت تو گوشیتون (پستی که گذاشتم) میخاستم مطالبی رو خدمتتون بگم:
.
.
.
امیدوارم تونسته باشم کمکی حتی کوچک به شما کرده باشم ehteram

تک تک نکات عالی بود.  49-2

(1399 بهمن 3، 15:39)Molana نوشته است: داداش دو تا سوتی املایی دیده شده  ، هرچه سریعتر تصحیح کنید که به دام داداشم مهدوی خان ، نیافتد . Smiley-face-whistle-1
از ما نصیحت .

vayy
مولانا به نظرت تو این متنی که تایپ کردی چه غلط املایی وجود داره؟
من بگم یا خودت می‌تونی پیداش کنی؟  4chsmu1

(1399 بهمن 3، 16:10)mahdimontazer نوشته است: دوستان ۶ ساعت نبودم ۴ صفحه رفتید جلو 40.
برم ببینم چی گفتید Khansariha (58)

یعنی مهدی کجا می‌تونه باشه؟
شنیده‌ها حاکی است آقا مهدی ما به شدت مشغول درس می‌باشند و اصلا وقت ندارند.  Khansariha (56)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

#99
آفرین به تو ماجراجو جان 49-2

اینه جوان پاکی که خدا دوستش داره 49-2

پس هدف اول 10 روز پاکیه
ولی یادت باشه که این فقط هدف تو نیست
هدف کل گروهه 317
چون ما همه با همیم 317

دشمنت شرمنده رفیق
اگه اوقات کسی هم تلخ شده با این تصمیمت خوشحالش کردی 128fs318181
شب تو هم پاک و خدایی 303
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
(1399 بهمن 3، 16:53)هومان نوشته است: همین الان باختم ، ولی دیگه عصبانی شدم
این دفعه وحشی میخوام برم جلو 
باید تجربیات کانون رو یه شخمی بزنم، از تجربه های خودم یاد بگیرم!!

هومان جان فکر می‌کنی چی کار می‌تونستی انجام بدی که انجام ندادی؟ 
فرض کن یک بار دیگه اون شرایط رخ داده. 

(1399 بهمن 3، 17:29)سپهرر نوشته است: من زمانی که شروع به نوشتن کردم متوجه شدم که نویسنده خیلی خوبیم و متن ها و داستان های زیادی نوشتم. اگه همگی تمایل داشته باشید میتونم هرچند وقت یک بار اینجا براتون متن و داستان بزارم. 
در ضمن گویندگی هم میکنم و کلیپ درست میکنم. 128fs318181

ماشاءالله به این هنرمند استوایی.
چه خوب که استعدادت رو شناسایی کردی. این‌ها رو دنبال کنی به نتایج عالی می‌رسی.  128fs318181

(1399 بهمن 3، 18:00)*شهریار‌* نوشته است:
نقل قول: شهریار جان فکر می‌کنی برای تثبیت پاکیت تو روزهای پیش رو چه کاری باید انجام بدی؟
Shy   ایده ای فعلا ندارم

فعلا رو امتحانام تمرکز کردم 

دیروز هم ک استادمون به خوبی از خجالتمون در اومد با اون امتحانش  Swear1

کامل روحیه مونو داغون کرد

شهریار فکر کنم تا چند روز دیگه امتحانات تموم میشه. درسته؟
فعلا راهبرد اصلی رو بذار رو اینکه هر موقع فکرش اومد به سرت بگو الان وقتش نیست. تا بعد امتحانات. اوضاع رو نمی‌خوام بدتر کنم.
تو این فاصله هم هر موقع اذیت بودی سر بزن سریع کانون. وسوسه پودر میشه میره.  Khansariha (69)
بعد از امتحانات یه فکر درست و درمون می‌کنیم.  Khansariha (18)


(1399 بهمن 3، 18:55)ماجراجو نوشته است: سلام Tears 
یک دفعه شکستم  
فکرش یک دفعه اومد به سرم 
بزار راستشو بگم 
خواستم برم حمام که برای نماز امشب پاک باشم 
تو حمام موندم آخرش شکستم 
مقصر همه اینها خودمم که جدی نبودم زیاد 

ماجراجوی دلاور ناراحت شدم اما اتفاقیه که افتاده.

میگم دیشب اتفاقی افتاده بود که لازم بود حمام بری؟

و اینکه نظرت چیه یه فکر اساسی برای سرچ کردن‌هات کنی؟ 

اون جدی بودنی که گفتی هم خیلی مهمه. یکی از راهکارهاش هم مرور روزانه اهداف پاکی هست. باورهای پاکی.  Khansariha (18)

انشالله این سری قوی‌تر.  Khansariha (69)

(1399 بهمن 3، 19:07)Molana نوشته است: منو میبینی ، من روز تولدم  آذر ماه ، به خود خدا قسم راضی به مرگ بودم ، ک گناهانم بیشتر نشه .
.
.
.
به قولی :
 بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان .
یعنی بندگی کن تا خدا همه چیز بهت بده 
من اینا رو درک کردم ، و یه لحظه فکر کردم از خواب پریدم 
.
.
.

داداش عزیزم فقط می‌تونم بگم بهت افتخار می‌کنیم که اینجایی.  Khansariha (18)

(1399 بهمن 3، 19:25)Molana نوشته است: داداشا من زود برم ک الان آقا آرمین میاد شرمندش میشم 
بریم سر درسا  Khansariha (56)
40
18

ببینیم مولانای ما امروز چه کرده.  Khansariha (69)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

سلام مجدد. 303
آقا ترکیدم  Khobam
ببخشید قولم عملی  نشد ، یه خورده بهانه آوردم واس خودم نشد ک بشه 8 ساعت مطالعه .
6:45 . معادل شش ساعت و چهل و پنج دقیقه .
البت یه نیم ساعت دیگه میخونم ، بعدش می خوابم .
ولی واقعا دارم می افتم روی دور درس خوندن ، کلی راحت تر شدم و بسیار مفیدتر درس میخونم 
یه ساعت عقب موندم از هدف مطالعه امروز .
به امید خدا فردا 8 ساعت مطالعه .
به هر حال علی مدد داداشا .
(1399 بهمن 3، 22:40)Molana نوشته است: سلام مجدد. 303
آقا ترکیدم  Khobam
ببخشید قولم عملی  نشد ، یه خورده بهانه آوردم واس خودم نشد ک بشه 8 ساعت مطالعه .
6:45 . معادل شش ساعت و چهل و پنج دقیقه .
البت یه نیم ساعت دیگه میخونم ، بعدش می خوابم .
ولی واقعا دارم می افتم روی دور درس خوندن ، کلی راحت تر شدم و بسیار مفیدتر درس میخونم 
یه ساعت عقب موندم از هدف مطالعه امروز .
به امید خدا فردا 8 ساعت مطالعه .
به هر حال علی مدد داداشا .

عالیه.  Khansariha (69)

اگه هر روز یک اپسیلون هم به سمت بهتر شدن قدم برداشته باشیم، دم‌مون گرم.  317

تو که امروز کلی اپسیلون پیش رفتی. ماشاءالله به تو داداش عزیزم.  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

ممنون داداش جان
 سپاس شده توسط
(1399 بهمن 3، 21:37)صادقین نوشته است: سلام سپهر جان
ماشاءالله به صحبت های امیدوارانه و روحیه‌ی عالی که داریKhansariha (69)
توی انجمن ادبیات (اینجا) تاپیک های مختلفی هست که می تونی داستان هات رو قرار بدی128fs318181

موفق و سربلند باشیGol
یا علی


با سپاس فراوان
من به انجمن سر زدم اما انگار جایی برای گذاشتن داستان هام وجود نداره. البته شاید من پیدا نکردم. میشه شما یه کمک کوچکی به بنده کنید؟
هر روز نشونه هاش رو برامون میفرسته،
کافیه یکم دقت کنی...
و من با تموم نشونه هایی که برام میفرستی،
ازت میخوام که کمکم کنی بهترین تصمیم های زمان حال رو بگیرم، هوامو داشته باشی.
خدای بزرگم

کارگاه گروه های ترک            گروه سرو
برنامه ریزی روزانه                کارگاه مذهبی
قرار عاشقی                         روزانه های قرآنی
کنترل نگاه وذهن                 ورزش
درسیجات                            مکتبخونه
شبانه روزی
 سپاس شده توسط
(1399 بهمن 4، 1:14)سپهرر نوشته است: با سپاس فراوان
من به انجمن سر زدم اما انگار جایی برای گذاشتن داستان هام وجود نداره. البته شاید من پیدا نکردم. میشه شما یه کمک کوچکی به بنده کنید؟

خواهش می کنم1
این تاپیک و این تاپیک می تونه جای مناسبی باشه؟
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان