1400 مرداد 20، 23:59
خدا قوت میگم
ماشاالله به شما
انشاالله که بتونیم به کمک هم این گناه رو ترک کنیم
و از دست وسوسه ها راحت بشیم
(1400 مرداد 20، 12:21)alone heart نوشته است:دوستان عزیز خوبید؟
من این نقل قولها که میزارم خوب هستن؟اگه خوب نیست که ادامه ندم
اگر خوبه از روزی دو تا برسونم به روزی 3 تا نقل قول چطوره؟
نقل قول: خداوند رو شاهد و ناظر بدونیماین نکته خیلی مهمه و میشه در موردش مدت ها صحبت کرد
(1400 مرداد 21، 11:52)سپهرر نوشته است: سلام به همه دوستان
امیدوارم حال تک تکتون خوب باشه
این مدت پیام هایی رو برای من توی گروه یا صفحه شخصی ارسال کردید. من اونا رو خوندم اما متاسفانه حال روحی خوبی برای پاسخ دادن نداشتم.
خیلی شرمندم
دوستان گفته بودن که از حس و حال 50 روزگی براتون بگم:
بله حس و حال فاصله گرفتن از گناه، باز شدن در های جدید برای تلاش توی مسیر زندگی، حس خوب به خدا نزدیک شدن، حس بندگی و...
رو برای من داره.
اما خب مشکلات جسمی این مدت برای من اونقدر زیاد بوده نتونستم به این حس و حال ها درست فکر کنم.
امیدوارم بتونم پاک بمونم و با مشکلات کنار بیام.
برای همه دوستان ارزوی موفقیت و سلامتی دارم.
(1400 مرداد 21، 0:13)سرباز گمنام نوشته است: ماجراجو جان سلام
خوبی داداش جان؟
چه خبرا؟
(1400 مرداد 21، 14:20)ماجراجو نوشته است:سلام ماجراجو جان(1400 مرداد 21، 0:13)سرباز گمنام نوشته است: ماجراجو جان سلام
خوبی داداش جان؟
چه خبرا؟
درود سرباز عزیز
سپاسگزارم داداش من خوبم الحمدالله خودت چطوری حالت خوبه ؟
والله خبر بدی نیست فقط این چند روزه انگیزم یه ذره کم شده .
من که خیلی کمتر میام کانون خبر ندارم از بچه ها
خیلی وقته پستارو نمیخونم فقط سپاس میزنم
نمیدونم شاید حس و حالش نیست نمیدونم چم شده
بعد شاید تو این روزا برم رانندگی آموزشی رو یادبگیرم البته خودم دس فرمون و دنده و اینارو فولم با اینکه یکی دوبار بیشتر رانندگی نکردم ولی بنظرم بهتره برم قوانینش رو یاد بگیرم
باشگاهم که دیگه تعطیله نمیرم
دوهفته ای میشه برگشتم تهران شاید هفته دیگه دوباره برم شهرستان
انگار دیگه اصلا تحمل این زندگی رو ندارم
طاقت خونه نشینی و بیکاری رو ندارم
دوس دارم دیگه مستقل باشم و زندگیمو شروع کنم ولی باید این یکی دوسالو صبر کنم
بیشتر بخاطر همینه
انگار دیگه از بچگی متنفر شدم دوس دارم از همین الان شروع کنم زندگیمو ولیباید صبر کرد چاره ای نیست حداقل تا ۱۸ سالگی باید صبر کنم
شماهم این حسو ندارید که دیگه باید از خانواده جدا شد ؟
چون احساس میکنم تک تک لحظات عمرم داره الکی به فنا میره و من هنوزم تو کنج خونه م .
چند روزی هست که پاکم ولی این بار نشمردمش نمیدونم شاید بیشتر از یه هفته شده
از یه جایی شنیدم که میگفت گناهتو غیر از خدا هیچ احدی نباید بدونه میگفت این بزرگترین گناهه شاید بخاطر همینه که روزای پاکمو نمیگم
(1400 مرداد 21، 14:48)سرباز گمنام نوشته است: سلام ماجراجو جان
الحمدلله منم خوبم
داداش جان اگر انگیزه ات کم شده، اگر دیگه حال نداری یه لحظه به آخر مسیر فکر کن
یه لحظه به این فکر کن که این گناه رو ترک کردی و سالمی
داداش جان
خانواده خیلی چیز خوبیه
گاهی توی خونه ناراحتی هست
یا گاهی خوشحالی
گاهی خانواده دچار مشکل سخت میشه
و گاهی خانواده به یه خوشی خیلی خوب میرسه
خانواده واقعا چیز خیلی خوبیه
خانواده ای که همگی پشت هم هستن و هوای هم رو دارن
درسته که گاهی اوقات امکان داره خواسته های ما
با قوانین خونه و خانواده یکی نباشه
اما باید تلاش کنیم که با خانواده باشیم
همراهشون باشیم
مادر پدرای عزیز زحمت کشیدن و ما رو به اینجا رسوندن
ناپسنده که بدون اجازشون کاری رو انجام بدیم
و واقعا دوری آدم از پدر و مادر یه حس غمناک ی داره
البته باز میگم
امکان داره خواسته های ما با قوانین خانواده جور نباشه
ولی خب به هر حال با بهترین طرز تفکر و بهترین تصمیم گیری و برنامه ریزی و مشورت از والدین باید به یک نتیجه ی خوب برسیم
دیر و زودی اش هم مهم نیست
مهم اینه که زندگی مون خوب باشه...
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
در ضمن داداش جان
چون دیشب نزدیک بود لغزش کنی
اون هم از طریق موبایل و...
مجددا پیشنهاد می کنم یا جستجوی ایمن رو فعال کنید یا از نرم افزار های مسدود کننده سایت های نامناسب استفاده کنید
باز هر چه خود دانی
(1400 مرداد 21، 15:04)ماجراجو نوشته است:داداش جان سعی کن همیشه بهترین انتخاب رو داشته باشی(1400 مرداد 21، 14:48)سرباز گمنام نوشته است: سلام ماجراجو جان
الحمدلله منم خوبم
داداش جان اگر انگیزه ات کم شده، اگر دیگه حال نداری یه لحظه به آخر مسیر فکر کن
یه لحظه به این فکر کن که این گناه رو ترک کردی و سالمی
داداش جان
خانواده خیلی چیز خوبیه
گاهی توی خونه ناراحتی هست
یا گاهی خوشحالی
گاهی خانواده دچار مشکل سخت میشه
و گاهی خانواده به یه خوشی خیلی خوب میرسه
خانواده واقعا چیز خیلی خوبیه
خانواده ای که همگی پشت هم هستن و هوای هم رو دارن
درسته که گاهی اوقات امکان داره خواسته های ما
با قوانین خونه و خانواده یکی نباشه
اما باید تلاش کنیم که با خانواده باشیم
همراهشون باشیم
مادر پدرای عزیز زحمت کشیدن و ما رو به اینجا رسوندن
ناپسنده که بدون اجازشون کاری رو انجام بدیم
و واقعا دوری آدم از پدر و مادر یه حس غمناک ی داره
البته باز میگم
امکان داره خواسته های ما با قوانین خانواده جور نباشه
ولی خب به هر حال با بهترین طرز تفکر و بهترین تصمیم گیری و برنامه ریزی و مشورت از والدین باید به یک نتیجه ی خوب برسیم
دیر و زودی اش هم مهم نیست
مهم اینه که زندگی مون خوب باشه...
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
در ضمن داداش جان
چون دیشب نزدیک بود لغزش کنی
اون هم از طریق موبایل و...
مجددا پیشنهاد می کنم یا جستجوی ایمن رو فعال کنید یا از نرم افزار های مسدود کننده سایت های نامناسب استفاده کنید
باز هر چه خود دانی
خانواده خوبه ولی نمیشه تمام زندگیت کنارشون باشی منظور من اینه که دیگه جدا شم ولی زحماتی که برام کشیدنو براشون جبران میکنم تک تکشونو جبران میکنم
منظورم اینه جداباشم ولی چند وقت یبار سر بزنم یا اگه کاریم انجام بدم مشورت کنم ولی ن اینکه کل زندگیم اجازم دستشون باشه .
به هر حال باید این چن وقته هم بگذره چون واقعا دیگه طاقتم تموم شده باز خوبه صبر زیادی دارم
ممنونم ازت بابت پیشنهاداتت من باید نت رو کامل نابود کنم اصن اینجوری نمیشه یه هفته میرم جلو بعدش اتفاقی یه چیزو میبینمو ادامش میدم اینجوری اصن نمیشه باید راه چاره ای پیدا کنم که اینترنتو تا آخر عمرم کنترل کنم
ممنونم ازت و به امید دیدار
(1400 مرداد 21، 15:55)Tagon نوشته است: سلام
امروز لغزش داشتم
هنوز لازمه که چندروزی نباشم تا اوضاع درست کنم .
این چند روز غیبت زده بودم ولی آنلاین میشدم اما دیگه واقعا چند روزی نیستم.
اگه خواستین برام دعا کنین
اینم اضافه کنم که فقط یکشنبه ها میام برای برگزاری جشن و انجام فعالیت توی تاپیک درسیجات اونم در حد یک ساعت
نقل قول: به قول هومان: کمال از جایی شروع میشه که من هستمداداش وضع خودت ، دستِ خودته..