امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 1
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گوش دادن گروهی به پادکست

#46
سلام

تو این قسمت تعریفی که از امید شد چقدر جالب بود.  49-2

امید یعنی باور قلبی، عقلی و روحی انسان‌های موفق. یعنی انرژی درونی افرادی که راه‌شان را انتخاب کردند و شروع به قدم زدن کردند.

آدم بدون امید مگه می‌تونه به جایی برسه؟ 
اصلاً آدم بدون امید مگه می‌تونه زنده بمونه؟  Hanghead
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
#47
سلام
قسمت اخر هم گوش کردم

صحبتی که درباره امید شد:
امید یه نکته ظریفی داره من باید اون دایره خودم قوی انجام بدم و اعتقاد داشته باشم اون دایره بزرگه به من کمک میکنه
 سپاس شده توسط
#48
(1402 آذر 26، 11:26)تاج نوشته است: صحبتی که درباره امید شد:
امید یه نکته ظریفی داره من باید اون دایره خودم قوی انجام بدم و اعتقاد داشته باشم اون دایره بزرگه به من کمک میکنه

دقیقا.  49-2

میشه همون مفهوم توکل که تو دین داریم.
آدم متوکل ننشسته یه جا و صرفاً منتظر باشه که روزی نصیبش میشه. بلکه حرکت می‌کنه و تلاش می‌کنه و فقط نتیجه رو می‌سپاره به خدا. مطمئنه خدا براش بد نمی‌خواد و هر چی که بشه خیر هست. الخیر فی ما وقع.

اون دایره بزرگه به اندازه خلقت تمام جهان بزرگه و وسعتش غیرقابل توصیف.
دست کم نگیریمش.  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
#49
انواع بازی‌هایی که دایی جان می‌گفتن:

روش اول:
بازی مبتی بر حس و هوس

روش دوم:
بازی مبتنی بر آرزو (هوس‌های دست‌نیافتنی)

روش سوم:
بازی مبتنی بر امید

تو دو روش هم اول هم ما بازی می‌کنیم؛ اما بازی ما بازی خوشی نیست. اگه خوشی هم داشته باشه، زودگذره. عاقبتش خوش نیست.
اما بازی مبتنی بر امید لحظه به لحظه‌اش خوشه. جلو رفتن و ادامه دادنش خوشه. رسیدن‌هاش خوشه. عاقبتش هم خوشه.  2uge4p4
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
#50
سلام

توصیفی که دایی جان از پرنده مهاجر داشتن چقدر به دلم نشست.

پرنده مهاجر اعتقادی به سرنوشت بد نداره. برای خودش هدف میذاره. تلاش می‌کنه. اگه به اون چه که می‌خواست نرسید، هدف دیگه‌ای و تلاش دوباره‌ای.
دست روی دست نمیذاره. نمیشینه به در و دیوار نگاه کنه که یه معجزه‌ای بشه. حرکت می‌‌کنه و ادامه میده.

ای کاش هر کدوم ما بتونیم یک پرنده مهاجر باشیم.  fly2
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
#51
چند تا نکته که من یادداشت کرده بودم از قسمت اخر:

هرکسی امیدش بیشتر باشه سرنوشتت بهتره، ادمی که برای زندگیش راه مشخصی نداره گم گشته  است اما تلاش برای پیدا کردن هدف گم گشتگی نیست

و قانونی که دوباره مرور کرد قانون پروانه یا  قانون پیله میگه در یک جای بسته رشد میکنی بعد مدتی بالاخره پرواز میکنی


نقل قول: میشه همون مفهوم توکل که تو دین داریم.

آدم متوکل ننشسته یه جا و صرفاً منتظر باشه که روزی نصیبش میشه. بلکه حرکت می‌کنه و تلاش می‌کنه و فقط نتیجه رو می‌سپاره به خدا. مطمئنه خدا براش بد نمی‌خواد و هر چی که بشه خیر هست. الخیر فی ما وقع.
بله درسته 
تا کاری نکنی انتظاری هم نباید داشته باشی
 سپاس شده توسط
#52
سلام

چقد دید قشنگیه ، انرژی و انگیزه بیشتری به آدم میده
می تونی با این دید توی اوج سختی ها حتی یه لبخند کوچیک بزنی

این دید و این نگاه که 
من توی دایره ی کوچیک خودم حرکت می کنم تلاش می کنم گاهی وقتا استراحت می کنم توقف می کنم و ...
وقتی پامو میذارم توی اون دایره بزرگه هر چیز و هر کسی میشه بازیگرای دایره کوچیک من و اومدن که یه نشونه باشند یه دستی یه انرژی و ...باشند شاید حتی نسیم خنکی که حسش کنی روی صورتت حتی مورچه های روی زمین حتی رنگ ها ....

یاد شعر ابر و باد و مه و خورشید و....افتادم
 سپاس شده توسط
#53
سلام و درود

نقل قول: ... اعتقاد داشته باشم خارج از دایره من هر چی پیش میاد برای کمک به دایره کوچیکه ست.
نقل قول: از در خونه که درومدی باید فکر کنی همه آدمایی که می بینی اینا بازیگرای بازی زندگیتن و یکجایی به تو کمک می کنن. حتی رنگ لباساشون حتی پرنده های توی آسمون حتی قطره بارونی که از برگ درخت می چکه، همه و همه هستن تا به من کمک کنن.
نقل قول: آدم های موفق بر این باورند این سرنوشت حتما همونیه که دارن بهش فکر می کنن و به سمتش میرن.
نقل قول: اتفاق های بد هم قراره نتایج خوبی رقم بزنند و من باید باور داشته باشم این اتفاق حتما داره یه جای کار منو می بره جلو.
نقل قول: خدا توی بازیش اشتباه نمی کنه ماییم که اشتباه می کنیم
نقل قول: خیلیا فکر می کنن زندگی یه بازی اجباریه که کسی برای تو انتخاب کرده... اما مانع و ترمزه خودشونن
نقل قول: هر کس امیدش بیشتر باشه مطمئن باشه سرنوشتش هم بهتره، بازی سرنوشت بیشتر بهش کمک می کنه، همه دنیا بهش کمک خواهند کرد و نباید به این شکل کنه.
نقل قول: تلاش برای پیدا کردن هدف دیگه گم شدگی نیست.
نقل قول: اگر می خوای تو بازی زندگی قدم برداری باید حسن هم خوب باشه. حس داروی تلخ، تربیت حس


اولش یه چیزو بگم،
من هر چی بیشتر پیش می رم بیشتر حس می کنم با دایی هم عقیده هستم. جهان بینی ما خیلی به هم نزدیکه.
و یه چیز دیگه اینکه خیییلی حرف دارم بگم
برای خیلی جمله هاش خاطره یا تجربه ای دارم که تعریف کنم. مثل قانون پروانه و و و 
این قسمت برای من مثل ورق زدن خاطرات دو سه سال پیشم بود.
آخر یه روز که خیلی به خودم فشار آورده بودم برای پیش بردن اهداف، آروم گرفتم و یه برگه گذاشتم جلوم و نوشتم گذاشتم صفحه اول قرآنم؛
کارهای من
کارهای تو

کارهای من:
بیشترین تلاش رو کردن
کارهایی که از دستم بر میاد رو کردن
کارهای خوب در حد وسعم مثل کمک به دیگران
دعا کردن و اعتماد به اینکه بهترین چیزها رو برام پیش میاری
آرامش و اطمینان از اینکه به موقع می رسی
سپردن کارهای سخت مثل کار پیدا کردن، همسر خوب پیدا کردن، یک روش خوب برای متقاعد کردن پدر و مادر پیدا کردن  و... به تو 4chsmu1


کارهای تو:
باز کردن گره ها و درهای بسته
برآورده کردن دعاهام مثل آدم های خوب تو زندگیم
پیش آوردن زمینه رشد و فهم بهترم از جهان و خودم
نتایج رو به به صلاح ترین حالت رقم زدن


و ... که الان یادم نیست چون تو مترو هستم 4chsmu1
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٧٠﴾

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از چیزی که  از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)
 سپاس شده توسط
#54
سلام

این قسمت دیگه عالی ترین بود 

تعریف خوبی از امید و سرنوشت داشت 
دیگه تقریبا همشو شما نوشتین دوباره نمینویسم.

میگم اسم این دایی جان چیه؟ بریم پادکست های دیگشو پیدا کنیم  4chsmu1
 سپاس شده توسط
#55
اسم دایی محمود تارا ست. 53258zu2qvp1d9v
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٧٠﴾

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از چیزی که  از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)
 سپاس شده توسط
#56
سلام

ممنون از دوستانی که تو قسمت قبل پادکست مشارکت داشتن.  49-2

فصل اول به پایان رسید و طبق صحبت‌هایی که اینجا داشتیم، تصمیم بر این شد که در ادامه به سراغ فصل دوم بریم.  Khansariha (69)

پس بریم به سراغ قسمت اول از فصل دوم پادکست جافکری.

موضوع این قسمت: دعوت به مسئولیت‌پذیری

[تصویر:  JaFekriS02E01.jpg]

این پادکست رو از سایت جافکری می‌تونید گوش کنید. همچنین توضیحات مربوط به این قسمت همون‌جا قابل مطالعه هست.  Khansariha (56)

فایل صوتی این قسمت رو از اینجا می‌تونید دریافت کنید.  49-2

بعد از گوش دادن به پادکست، مشارکت فراموش نشه.  Smiley-talk002
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

#57
سلام

یه جمله بود توی پادکست:
" من احساس می کنم "
برام سواله 
این احساس رو  هم من انتخاب می کنم؟
این قسمتو که گوش می دادم با خودم می گفتم که اینجا هم حرف از انتخابه ، انتخابی که دست خودمه...
و بارها تکرار کردم و بهش فکر کردم ، به این جمله: 
مسئول کسی که خودشو تغییر میده تحت هر شرایطی
و 
دنبال اینه که به خواسته هاش برسه تحت هر شرایطی
 سپاس شده توسط
#58
سلام

چیزی که برای من پررنگ بود تو این قسمت، عدم تمرکز روی دیگران، دست برداشتن از پیدا کردن مقصر و دعوت به مسئولیت‌پذیری بود.
و
چیزهایی که روی اون کنترل 100 درصد داریم: فکر و عمل ماست.
آدم لجباز رو نمی‌تونیم تغییر بدیم. اما اینکه چطور راجع به اون و کارهایی که می‌کنه فکر کنیم و چطور در قبال کارهاش، عمل کنیم در اختیار ماست. ماییم که انتخاب می‌کنیم چطور فکر کنیم و عمل کنیم و کسی تسلطی روی ما نداره. ما در قبال رفتارمون همیشه مسئولیم.  cheshmak
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
#59
سلام

بریم به سراغ قسمت دوم از فصل دوم پادکست جافکری.

موضوع این قسمت: نیازها

[تصویر:  JaFekriS02E02.jpg]

این پادکست رو از سایت جافکری می‌تونید گوش کنید.  cheshmak

فایل صوتی این قسمت رو از اینجا می‌تونید دریافت کنید.  49-2

بعد از گوش دادن به پادکست، مشارکت فراموش نشه.  Smiley-talk002
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
#60
(1402 دي 6، 14:07)گلبرگ نوشته است: یه جمله بود توی پادکست:
" من احساس می کنم "
برام سواله 
این احساس رو  هم من انتخاب می کنم؟

تا جایی که من می‌دونم ما احساس رو به‌صورت مستقیم انتخاب نمی‌کنیم.
ما بیشتر از همه روی کارهایی که انجام میدیم کنترل داریم و بعد از اون روی افکارمون.
انتخاب کارها و افکار به عهده ماست. و در ادامه همین کارها و افکار، احساس ما رو رقم می‌زنن.

هرچند که از یک دید کلان بخوایم نگاه کنیم، بله به‌صورت غیرمستقیم ما احساس‌مون رو هم انتخاب می‌کنیم.
فرض کنید من احساس غم دارم. این انتخاب به عهده من هست که الان برم تو اتاق بشینم از صبح تا شب گریه کنم و به بدبختی‌هام فکر کنم و غمگین‌تر بشم یا اینکه به داشته‌هام فکر کنم و خدا رو شکر کنم و برم باشگاه ورزش کنم و از اون حال و هوای غم بیرون بیام.

اینکه ما احساس‌مون رو به واسطه کارها و افکارمون تغییر بدیم یا نه انتخاب ماست. 
در عین حال باید یادمون باشه، ما هرگز کنترل مستقیمی روی احساسات نداریم.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان