امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
امام سجاد (ع)
که درود خدا برا اوباد فرمودند 

حق چشم : 
[rtl]و اما حق بصرک فغضه عما لا یحل لک و ترک ابتذاله إلا لموضع عبره تستقبل بهــا بصرا او تستفید بها علما فإن البصر باب الإعتبار[/rtl]
[rtl] حق چشم آن است که آن را در حرام ندوزی و و جز در مسیر عبرت آموزی و بینش یابی و دانش اندوزی به کارش نگیری ، همانا چشم گذرگاه عبرت ها و درس آموزی هاست . [/rtl]



حق اندام جنسی : 
و اما حق فرجـک فحفظـه مما لایحـل لک و الاستعانـه علیـه بغض البصـر ؛ فانه مـن اعون الاعوان و کثره ذکـر المـوت و التهـدد لنفسـک بالله و التخویف لها بـه و بالله العصمه و التایید و لاحول و لاقوه الا به .
حق اندام جنسی آن است که آن را از مبتلا شدن به گناه نگاه داری و این مهم را از طریق کنترل نگاه عملی سازی ، زیرا چشم بستن از مناظر شهوت انگیز از مهمترین عوامل مصونیت انسان به شمار می آید . یاد مرگ و تهدید نفس به کیفر الهی و بیم دادن خویش از مخالفت خدا نیز از دیگر عوامل فکری و عملی انسان از آفات شهوات است .پاکدامن ماندن نیاز به کمک از سوی خدا دارد ، لاحول و لا قوة الا بالله . 
[rtl] [/rtl]

18)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :

اى بندگان خدا! بدانيد، شما و آنان که در اين دنيا زندگى مى‏کنيد، بر همان راهى مى‏رويد که گذشتگان پيمودند، آنان زندگيشان از شما درازتر، خانه‏هايشان آبادتر، و آثارشان از شما بيشتر بود،
که ناگهان صدايشان خاموش، و بادهايشان ساکت، و اجسادشان پوسيده، و سرزمينشان خالى، و آثارشان ناپديد شد.

قصرهاى بلند و محکم، و بساط عيش و بالشهاى نرم را به سنگ‏ها و آجرها، و قبرهاى به هم چسبيده تبديل کردند، گورهايى که بناى آن بر خرابى، و با خاک ساخته‏شده است، گورها به هم نزديک اما ساکنان آنها از هم دور و غريبند در وادى وحشتناک به ظاهر آرام اما گرفتار قرار دارند،
نه در جايى که وطن گرفتند انس مى‏گيرند، و نه با همسايگان ارتباطى دارند، در صورتيکه با يکديگر نزديک، و در کنار هم جاى دارند. چگونه يکديگر را ديدار کنند در حالى که فرسودگى آنها را درهم کوبيده، و سنگ و خاک آنان را در کام خود فرو برده است.
شما هم راهى را خواهيد رفت که آنان رفته‏اند، و در گرو خانه‏هايى قرار خواهيد گرفت که آنها قرار دارند، و گورها شما را به امانت خواهند پذيرفت، پس چگونه خواهيد بود که عمر شما بسر آيد؟ و مردگان از قبرها برخيزند؟ (در آن هنگام که هر کس به اعمال از پيش فرستاده آزمايش مى‏شود، و به سوى خدا که مولا و سرپرست آنهاست باز مى‏گردد، و هر دروغى را که مى‏بافتند براى آنان سودى نخواهد داشت.)


سفارش به نيکوکارى
بر شما باد به تلاش و کوشش، آمادگى و آماده شدن، و جمع آورى زاد و توشه آخرت در دوران زندگى دنيا، دنيا شما را مغرور نسازد، چنانکه گذشتگان شما، و امتهاى پيشين را در قرون سپرى‏شده مغرور ساخت، آنان که دنيا را دوشيدند، به غفلت‏زدگى در دنيا گرفتار آمدند، فرصتها را از دست دادند، و تازه‏هاى آن را فرسوده ساختند،
سرانجام خانه‏هايشان گورستان، و سرمايه‏هايشان ارث اين و آن گرديد، آن را که نزديکشان رود نمى‏شناسند، و به گريه‏کنندگان خود توجهى ندارند، و نه دعوتى را پاسخ مى‏گويند.
مردم! از دنياى حرام بپرهيزيد، که حيله‏گر و فريبنده و نيرنگباز است، بخشنده‏اى بازپس گيرنده، و پوشنده‏اى برهنه‏کننده است، آسايش دنيا بى‏دوام، و سختى‏هايش بى‏پايان، و بلاهايش دائمى است.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
19)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :

پندهاى ارزشمند
هر کس از شما در روزگارانى که مهلت دارد به اعمال نيکو بپردازد پيش از آنکه مرگ فرا رسد، و در ايام فراغت پاک باشد، پيش از آنکه گرفتار شود، و در ايام رهايى نيکوکار باشد، پيش از آنکه مرگ گلوگاه او را بفشارد، پس براى خود و جايى که مى‏رود آماده باشد، و در اين دنيا که محل کوچ کردن است براى منزلگاه ابدى، توشه‏اى بردارد.
پس اى مردم! خدا را! خدا را! پروا کنيد، براى حفظ قرآن، که از شما خواسته، و حقوقى که نزد شما سپرده است، پس همانا خداى سبحان! شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وانگذاشت، و در گمراهى و کورى رها نساخته است، کردارتان را بيان فرمود، و از اعمال شما باخبر است و سرآمد زندگى شما را مشخص کرد و (کتابى بر شما نازل کرد که روشنگر همه چيز است) پيامبرش را مدتى در ميان شما قرار داد تا براى او و شما، دين را به اکمال رساند، و آنچه در قرآن نازل شد و مايه رضاى الهى است تحقق بخشد. و با زبان پيامبرش، کارهاى خوشايند و ناخوشايند، بايدها و نبايدها را ابلاغ کرد، و اوامر و نواهى را آموزش داد، و راه عذر را بر شما بست و حجت را تمام کرد. پيش از کيفر، شما را تهديد نمود، از عذابهاى سختى که در پيشروى داريد شما را ترساند، پس بازمانده ايام خويش را دريابيد، و صبر و بردبارى در برابر نارواييها پيشه کنيد،
چرا که عمر باقيمانده، برابر روزهاى زيادى که به غفلت گذرانديد و روى گردان از پندها بوديد، بسيار کم است.
به خود بيش از اندازه آزادى ندهيد، که شما را به ستمگرى مى‏کشاند، و با نفس سازشکارى و سستى روا مداريد که ناگهان در درون گناه سقوط مى‏کنيد.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
15)

حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


اى بندگان خدا، شما را به ترک دنيايى سفارش مى‏کنم که شما را رها مى‏سازد، گرچه شما جدايى از آن را دوست نداريد، دنيايى که بدنهاى شما را کهنه و فرسوده مى‏کند با اينکه دوست داريد همواره تازه و پاکيزه بمانيد. 
شما و دنيا به مسافرانى مانيد که تا گام در آن نهاده، احساس دارند به پايان راه رسيدند، و تا قصد رسيدن به نشانى کرده‏اند، گويا بدان دست يافتند، 
در حالى که تا رسيدن به هدف نهايى هنوز فاصله‏هاى زيادى است. چگونه مى‏تواند به مقصد رسد کسى که روز معينى در پيش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد کرد! مرگ به سرعت او را مى‏راند، و عوامل مختلف او را برخلاف خواسته خود از دنيا جدا مى‏سازند.


پس در عزت و ناز دنيا بر يکديگر پيشى نگيريد، و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد، و از رنج و سختى آن نناليد، و ناشکيبا نباشيد، زيرا عزت و افتخارات دنيا پايان مى‏پذيرد، و زينت و نعمتهايش نابود مى‏گردد، و رنج و سختى آن تمام مى‏شود، و هر مدتى و مهلتى در آن به پايان مى‏رسد، و هر موجود زنده‏اى به سوى مرگ مى‏رود آيا نشانه‏هايى از زندگى گذشتگان که برجا مانده شما را از دنياپرستى باز نمى‏دارد؟ اگر خردمنديد!! 
آيا در زندگانى پدران شما آگاهى و عبرت‏آموزى نيست؟ مگر نمى‏بينيد که گذشتگان شما باز نمى‏گردند؟ و فرزندان شما باقى نمى‏مانند؟ مگر مردم دنيا را نمى‏نگريد که در گذشت شب و روز حالات گوناگونى دارند؟ يکى مى‏ميرد و بر او مى‏گريند، و ديگرى باقيمانده به او تسليت مى‏گويند، يکى ديگر بر بستر بيمارى افتاده ديگرى به عيادت او مى‏آيد، و ديگرى در حال جان کندن است، 
و دنياطلبى در جستجوى دنياست که مرگ او را درمى‏يابد، و غفلت زده‏اى که مرگ او را فراموش نکرده است، و آيندگان نيز راه گذشتگان را مى‏پويند.

به هوش باشيد، مرگ را که نابودکننده لذتها و شکننده شهوتها و قطع‏کننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر کارهاى زشت، به ياد آوريد، و براى انجام واجبات، و شکر در برابر نعمتها و احسان بى‏شمار الهى، از خدا يارى خواهيد.





:exclamation:"چگونه مى‏تواند به مقصد رسد کسى که روز معينى در پيش دارد؟"


عجب جمله عمیقی ، آدم رو به فکر میبره ، L-)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
یاد مرگ از بهترین نوع تفکر و اندیشه هست ، و باعث آرامش روح میشه و کاملن لذت بخشه ، 
از معتبر ترین کتاب شیعه یعنی کتاب "کافی" ج3 :


کتاب کافی ج3  
حسن صیقل می گوید :از امام صادق پرسیدم این که مردم روایت می کنند که یک ساعت تفکر از یک شب تمام قیام و عبادت بهتر است ، چگونه بیندیشند ؟

امام صادق (ع) فرمودند:

از ویرانه ای بگذرد و بگوید :
کجایند کسانی که در تو سکونت داشتند ؟ کجایند آنهایی که تو را ساختند ؟ چه شده است تو را که دیگر سخن نمیگویند ؟
..........................................
.حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


اى دنيا از من دور شو، مهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگالهاى تو رهايى يافتم، و از دامهاى تو نجات يافته، و از لغزشگاههايت دورى گزيده‏ام،

کجايند بزرگانى که به بازيچه‏هاى خود فريبشان داده‏اى؟ کجايند امتهايى که با زور و زيورت آنها را فريفتى؟ که اکنون در گورها گرفتارند! و درون لحدها پنهان شده‏اند.
ا....................................
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


کجايند خوبان و صالحان شما؟ کجايند آزادمردان و سخاوتمندان شما؟ کجايند پرهيزگاران در کسب و کار؟ کجايند پاکيزگان در راه و رسم مسلمانى؟ آيا جز اين است که همگى رخت بستند و رفتند؟ و از اين جهان پست و گذران و تيره‏کننده عيش و شادمانى گذشتند؟ مگر نه اين است که شما وارث آنها بر جاى آنان تکيه زديد، و در ميان چيزهايى بى‏ارزش قرار داريد که لبهاى انسان به نکوهش آن مى‏جنبد؟ تا قدر آنها را کوچک شمرده و براى هميشه يادشان فراموش گردد. پس در اين نگرانيها بايد گفت: (انا لله و انا اليه راجعون). فساد آشکار شد، نه کسى باقيمانده که کار زشت را دگرگون کند، و يا از نافرمانى و معصيت باز دارد، شما با چنين وضعى مى‏خواهيد در خانه قدس الهى و جوار رحمت پروردگارى قرار گيريد؟ و عزيزترين دوستانش باشيد؟
هرگز! خدا را نسبت به بهشت جاويدانش نمى‏توان فريفت، و جز با عبادت، رضايت او را نمى‏توان به دست آورد،
نفرين بر آنان که امر به معروف مى‏کنند و خود ترک مى‏نمايند، و نهى از منکر دارند و خود مرتکب آن مى‏شوند.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
ترجمه ی نامه ی 31 از فاطمه شهیدی
هر دفعه قسمتی از نامه رو می ذارم ..

... می نویسم تا پشت و پناه تو باشد ...


نامه ای از پدرت 

... می نویسم تا پشت و پناه تو باشد ... 
چون تو پاره ی وجود منی ! 
نه بالاتر از این تو ، خود منی ! 
هر رنجی به تو برسد ، به من رسیده ؛
 

حضرت علی (ع) :
که درورد خدا بر او بادفرمودند :
 

از پدری که می رود ؛ 

پدری که می داند لحظه ها می گذرند ؛ 

می داند که زندگی اش رو به پایان است ؛ 

پدری تسلیم نظام روزگار ، از دنیا بیزار ؛ 

ساکن خانه های گذشتگان که می داند نوبت اوست که خانه ها را بگذارد و برود . 

این سفارش های پدری است به فرزندش . ، فرزندان آرزو های درازی دارند که به آنها نمیرسند ؛ 

در راهی میروند که به نابودی می رسد . 

فرزندان انسان ، نشانه گاه تیر دردها ، 

اسیران روزگار ، 

تیررس رنج ها ، 

بندگان دنیا ، 

معامله گران هیچ و پوچ 

و برنده های رقابت فنا و زوالند . 

فرزندان   انسان ،  در بند مرگ ، 

ناگریز از رنج ، 

همدم اندوه ، 

آماج بلا ، 

شکست خورده ی شهوت 

و جانشین مردگان اند . 


فرزندم ! 

این روزها که می بینم دنیا پشت کرده ، روزگار سرکش از من می گریزد 

و اخرت نزدیک می شود . 

از فکر و ذکر دیگران رها شده ام . 

به بیرون از خود اعتنایی ندارم . 

نگاهم از مردم ، به درونم برگشته ، به خود می اندیشم . 

نزدیک شدن مرگ ، از فکر ها و خواهش ها هم مرا منصرف کرده ، 

و حقیقت وجودم را عریان ، پیش چشمم نهاده ، 

مرا مشغول اموری جدی کرده که شوخی بر نمی دارند 

و به حقایقی کشانده که عین واقعیتند . 
(این روزها از فکر دیگران بیرون آمده ام ؛ ولی به تو فکر می کنم ) 

چون تو پاره ی وجود منی ! 

نه بالاتر از این تو ، خود منی ! 

هر رنجی به تو برسد ، به من رسیده ؛ 


مرگ اگر سراغت بیاید ، سراغ من آمده ؛ 

حال و احوال تو ، حال و احوال من است 

به همین خاطر ، این نامه را می نویسم .


می نویسم تا پشت و پناه تو باشد ، چه من زنده بمانم ، چه نمانم .


فرزندم ! 

سفارشت میکنم از خدا پروا کن و پیوسته به فرمان او باش 

و با پیاپی به خاطر آوردنش ، دلت را آباد کن 

به ریسمان او بیاویز . 

کدام رشته ، محکمتر از رشته بین تو و خداست ؟ 

-اگر ، اگر آن را بگیری ؟ - 

دلت را زنده نگه دار ؛ با یاد آوری ، 

هوایش را بمیران ؛ با پارسایی ، 

توانایش کن ؛ با باور 

روشنایی اش ده ؛ با اندیشه ، 

حقیرش کن با فکر مرگ ، 

وادارش کن اقرار کند دنیا رفتنی است ؛ 

وادارش کن با چشم باز ؛ نا گواری های دنیا را ببیند ؛ 

وادارش کن واهمه کند از هیبت روزگار ؛ از تغییر حال و احوال ؛ از روزها و شب های تلخی که شاید در راه باشند. 


داستان رفتگان را برایش بگو ! 

بگو بر سر آنها که پیش از او بودند ، چه آمده ! 

دیار و یادگار رفتگان را نشان او بده ! 

ببین چه ها کردند ؟ 

از کجا کوچ کردند ؟ بعد کجا فرو آمدند و ماندنی شدند ؟ 

از کنار رفیقان ، به دیار نا آشنایی رفتند

" و همین امروز و فرداست که تو هم از آنا شوی "  

فرزندم .... 



(ادامه دارد ....فکر کنم  8 یا 10 تا بخش بشه )
انشالله توی پست های  بعد

این ترجمه ی فاطمه شهیدی هست که خیلی عالیتر و بهتر ترجمه کرده .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
قسمت دوم نامه :

نامه ای از پدرت

... می نویسم تا پشت و پناه تو باشد ...
چون تو پاره ی وجود منی !
نه بالاتر از این تو ، خود منی !
هر رنجی به تو برسد ، به من رسیده ؛
 

حضرت علی (ع) :
که درورد خدا بر او بادفرمودند :


فرزندم !

آخر راه را آباد کن !

آن دنیا را با این دنیا عوض نکن

در باره ی انچه نمی دانی گفتگو نکن ،

و انجا که لازم نیست حرفی بزنی ، نزن ،

اگر می ترسی در راهی گم شوی ، همان اول راه پا پس بکش ،

چون در آستانه ی سرگردانی ، باز ایستادن و تامل بهتر است از این که بگذاری حوادث هولناکتر  تو را بر پشت خود بنشانند و هر جا ببرند .

به خوبی ها بخوان و اهل بدی نباش !

با دست و زبان بدی را بران !

تمام سعیت را بکن تا از اهل بدی دور بمانی !

آنطور که شاید و باید ، در راه خدا جهاد کن و نگذار ملامت هیچ ملامت گری تو را نگه دارد .

در جست و جوی حقیقت ، هر جا که هست ، در اعماق سختی ها و در انبوه حوادث .غوطه ور شو !

و پی فهم حقیقت دین باش !

خودت را عادت بده به صبوری ، و تحمل ناگواری ها !

چه اخلاق خوبی است این صبوری و این شکیبایی در مسیر حق! .

در همه ی احوال ، وجودت را به خدایت بسپار !

پیش او باشی ، پناهت امن است و نگهبانت قوی !

که دادن و ندادن از اوست .

مدام از او تقدیر های خوب بخواه !

فرزندم در این سفارش ها دقت کن و به این نامه پشت نکن .


فرزندم !

سن وسال من بالا رفته و ناتوانی مرا فرامیگیرد ،

گفتم پیش از این که اجلم شتابان از راه رسد ، .

این سفارش ها را بنویسم و این اوصاف را برای تو ثبت کنم ،

نکند دیگر نتوانم آنچه را در درون دارم ، به تو برسانم ،

نکند جسمم که ناتوان می شود اندیشه و فکرم هم نقص پیدا کند ،

نکند بعضی از وسوسه های درون و برون ، زود تر از من ، به قلب تو برسد و دلت را سخت و رمیده کند !

بی تردید ، دل جوان ، زمین خالی از کشت و کاری است که هر بذری در ان بپاشند ، می پذیرد و می رویاند ،

به همین خاطر ، پیش از این که دلت سخت شود و فکرت مشغول هزار جا گردد ، تربیت تو را شروع کردم ،

تا با اندیشه و اراده ی مصمم ، سراغ حقایقی بیایی که اهل تجربه پیش از تو ، زحمت گرفتن و یافتن ان را کشیده اند ،

حقایقی که لازم نیست برای جست و جوی انها رنجی ببری و دوباره تجربه شان کنی .

با دریافت این حقایق ، به همان آثاری میرسی که ما رسیدیم ،

یا شاید نکاتی که برای ما نامعلوم و تاریک بود ، برایت روشن شود .


فرزندم !

من به اندازه ی همه ی پیشینیان عمر نکرده ام ،

اما به آنچه کرده اند دقت کردم .

به حکایت هایی که از  روز و روزگارشان مانده ، فکر کردم .

در نشانه ها و یادگاریهایشان گشتم ،

شدم مثل یکی از انها ،

حتی بالاتر .

من از سرگذشت همه ی انها خبر داشتم ، گویی با همه ی انها از اولین تا اخرین نفر زندگی کرده ام .

زلالی و تیرگی ، سود و زیان امور را فهمیدم .

بعد از هر چیزی ، برای تو ، زلال و زیبایش را انتخاب کردم و مبهم و شبه ناکش را کنار زدم .

مثل هر پدر دلسوزی نگران تو بودم .

تصمیم گرفتم (بر اساس این تجریه ها) تربیت تو را اغاز کنم .

درست همین حالا که تو در اوج زندگی هستی و در استانه ی رویا رویی با جهان،

همین حالا که نیتت سالم است و درونت صاف وپاک ، .

تصمیم گرفتم تربیتت را با کتاب خدا وتفسیرش شروع کنم ، با احکام اسلام و حلال و حرام ها ، خواستم چیزی غیر از این ها نگوییم ،

بعد ترسیدم که مکتب ها و شبهاتی که برای مردم ، به خاطر هواهای نفسانی و اندیشه های باطلشان پیش  امده ،

حقیقت را از چشم تو هم ، مثل همان مردم بپوشاند .

پس بر خلاف میل قلبی ام تو را از اندیشه های دیگر هم اگاه میکنم ،

چون به یقین رسیدنت را بیش از این دوست دارم که

تسلیم امری شوی که در ان از، مهلکه ها و شبه ها در امان نیستی  .


به این امیدم که در مسیر این تجربه ها ، خدا ، تو را به رشد برساند .

و تا مسیر معتدل و راست ، راه ببرد .

اینک سفارش های من ، از تو میخواهم به انها عمل کنی :

فرزندم !

بدان خوشایند ترین چیزی که دلم میخواهد از وصیت من بگیری ، پروای خداست .


اکتفا به هر چه مقرر اوست و راه افتادنت در همان مسیری که پدران و نیکویان خاندانت طی کردند ، .

چون انها مدام دل و روحشان را می پاییدند ، همان جور ک تو می پاییی ،

به خود فکر می کردند ، چون تو که اهل فکر و مراقبه ای ،

سرانجام این مراقبه ها انها را رساند به این که ، باید به حقایقی که میشناسند عمل کنند .

و هرچه تکلیفشان نیست واگذارند .

اگر قلب تو ، این دستاورد نیاکانت را نمی پذیرد ، اگر میخواهد خودش حقیقت را بداند ،

همانطور که انها دانستند ،

پس مراقب باش . خواستن و جستجوی تو برای دانستن و فهمیدن باشد ،

نه غوطه در شبه ها و تشدید جدالها .


قبل از اغاز جست و جو ، از خدا کمک بخواه

به او با شوق ، رو کن تا توفیقت دهد .

هرچه تو را به شبهه و دودلی می اندازد ، کنار گذار !

دلت که یکرنگ شد و سر فرو اورد،

رای و نظرت که از پریشانی در امد و کامل شد

انگاه به حقایق این وصیت دقت کن!

اگر دلت یک رنگ نشد و فکر و خیالت اسوده نشد

پس بدان چون شتری شب کور به بیراهه میروی

و در تاریکی ها غوطه ور می شوی .

انکه در جست و جوی دین است ، به بیراهه نمیرود و تاریکی و روشنی را به هم نمی امیزد ..

در این امیختگی ها ایستادن بهتر از رفتن است .

53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
خوب معاد شناس علامه طهرانی رو شروع میکنیم : 
نحوی کار شما که دنبال میکنین به این شکل هست که من موضوع رو توی فهرست میارم ، یه لینکه ، کلیک که میکنین به اون لینک هدایت میشین ، برای اون موضوع چند خطی مطلب هست ، اون رو میخونین ، تا اونجا که نوشته " بازگشت به فهرست "   . و منظور من از دادن اون موضوع فقط خوندن همون چند خطی است که توی لینک میا د، اگه خودتون هم علاقه داشتین میتونین توی فهرست دنبال سوالاتتون هم بگردین و اشکالاتتون رو توی تاپیک مطرح کنین . 


با تشکر Khansariha (8) 




بسم الله الرّحمن الرّحیم : 

1)

اگه یه سری حرف عربی داره ، شما ازش رد بشین اگه تا آخر بحث ادامه بدین موشوع رو میفهمین و و چیز خاصی نیست .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
2 ) 
پست ترين عوالم ، حكومت منطق حسّ است
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
3)
تقسيم مراحل اعتباري در طول حيات انسان از نظر قرآن مجيد
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
4) 

تمثيل زندگي دنيا به نباتات سرسبز و خشكيدن آنها






بچه ها اینطوری خیلی خوبه ، شما روزی دو سه خط میخونین ، آخر سه ماه میبینیم یه کتاب کامل در مورد مرگ و معاد شناسی خوندین . 


اصطلاحات عربیش رو اگه نگرفتین رد شین کم کم باشون آشنا میشین یا از من بپرسین .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
20)



حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


ضرورت پندپذيرى
اى بندگان خدا! از عبرتهاى سودمند پند پذيريد، و از آيات روشنگر عبرت آموزيد. و از آنچه با بيان رسا شما را ترسانده، بپرهيزيد، و از يادآوريها و اندرزها سود ببريد، آن چنان که گويا چنگال مرگ در پيکر شما فرورفته، و رشته آرزوها و دلبستگيها قطع گرديده و سختيهاى مرگ و آغاز حرکت به سوى قيامت به شما هجوم آورده است. آن روز که (همراه هر کسى گواه و سوق دهنده‏اى است) سوق‏دهنده که تا صحنه رستاخيز او را مى‏کشاند، و شاهدى که بر اعمال او گواهى مى‏دهد.

بندگان خدا، خود را بسنجيد قبل از آنکه مورد سنجش قرار گيريد، پيش از آنکه حسابتان را برسند حساب خود را برسيد، و پيش از آنکه راه گلو گرفته شود نفس راحت بکشيد، و پيش از آنکه با زور شما را به اطاعت وادارند، فرمانبردار باشيد،

بدانيد همانا آن کس که خود را يارى نکند و پنددهنده و هشداردهنده خويش نباشد، ديگرى هشداردهنده و پنددهنده او نخواهد بود
.


خدا شما را بيامرزد، اعمال نيکو بر اساس نشانه‏هاى روشن انجام دهيد، زيرا که راه، روشن است، و شما را به خانه امن و امان دعوت مى‏کند، هم‏اکنون در دنيايى زندگى مى‏کنيد که مى‏توانيد رضايت خدا را به دست آوريد، با مهلت و آسايش خاطرى که داريد، اکنون نامه عمل سرگشاده، و قلم فرشتگان نويسنده در حرکت است، بدنها سالم و زبانها گوياست، توبه مورد قبول و اعمال نيکو را مى‏پذيرند.

5)

استفادۀ لطيف علاّمۀ طباطبائي از قرآن مبني بر آنكه آخرت باطن دنياست
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
21)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


شما را از دنياپرستى مى‏ترسانم، زيرا منزلگاهى براى کوچ کردن، نه منزلى براى هميشه ماندن است، دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايى مى‏فريبد، خانه‏اى که نزد خداوند بى‏مقدار است زيرا که حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخيها درآميخته است، خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نکرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود خير دنيا اندک و شر آن آماده و فراهم آمده‏اش پراکنده، و ملک آن غارت‏شده، و آبادانى آن رو به ويرانى نهاده است، چه ارزشى دارد خانه‏اى که پايه‏هاى آن در حال فرو ريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى‏پذيرد؟ و چه لذتى دارد زندگانى که چونان مدت سفر به آخر مى‏رسد؟
روش برخورد با دنيا
مردم! آنچه را خدا واجب کرده جزو خواسته‏هاى خود بدانيد، و در پرداختن حقوق‏الهى از او يارى طلبيد، و پيش از آنکه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد، همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى‏گريد، و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است، و اگر چه براى نعمتهاى فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند اما با نفس خود در دشمنى بسيارى قرار دارند.


6)

فرق كردار مردان خدا و بردگان دنيا:

چون خیلی مهم و قشنگ گفتن ، متنش رو اینجا میارم : 


تمام امور دنيوي كه پايۀ زندگي و حيات بشر در اين عالم است مانند معاملات ، تجارات ، زراعات ، صناعات ، نكاح و طلاق و غيرها بين مومن و كافر مشترك است . مؤمن از آنها نتيجۀ حقيقي مي گيرد چون نظر به أصالت آن داد؛ كافر نتيجۀ اعتباري مي گيرد چون صرفاً نظر به ظاهر آن دارد.أميرالمؤمنين عليه السّلام بيل دست مي گرفت ، تخم مي كاشت ، زراعت مي نمود، درخت خرما مي كاشت ، نخلستان ايجاد مي كرد، زمين را حفر مي نمود، قنات آب روان جاري مي ساخت ؛ مردم كافر هم همين كارها را مي كنند، فرقش چيست ؟ اين غفلت است و آن بيداري است . اين به آرزوي تمتّع از همين لذّات مي كاود و بر پايه حبّ نفس و زيادي ثروت و مال و فرزند و مفاخره بهره برداري مي كند؛ و آن بر اساس اعانت و كمك و دستگيري به مساكين و فقرا و عدالت و رحمت براي رضاي پروردگار و عالم ابديّت و اصالت معني و روح انجام مي دهد.أميرالمؤمنين عليه السّلام براي چه قنات جاري مي كرد ؟ براي چه خطبه مي خواند ؟ براي چه شمشير بدست مي گرفت و در سرما و گرما با مواجهۀ با هزاران مشكل فعّاليّت مي نمود ؟ آيا براي زياد كردن مال يا حبّ رياست و خودنمائي مظاهر كمال و جمالش بود ؟ ابداً ابداً! او كار مي كرد با ديدۀ واقع بين ، با چشم خدا بين . كار مي كرد چون نفس كار مطلوب بود. ديگران كار مي كنند براي مقاصد جزئيّه . همين است مَفرق طرق و بس .مؤمن و كافر هر دو به موازات هم عمر خود را طي مي كنند، بازي مي كنند، و از دنيا متمتّع مي شوند، و دست به تجارت و زراعت و صناعت مي برند، نكاح مي كنند، زن مي گيرند، بچه مي آورند؛ امّا مؤمن بر پايۀ اصيل ايمان به معني و روح و بر جلوۀ خدا و اتّكاء بر بقاء انجام مي دهد و كافر بر پايۀ سست دعاوي نفسانيّه و لذائذ فانيه و شهوات و زينت هاي فريبنده . كافر نظر به ظاهر دارد و مؤمن در شكم ظاهر نظر به باطن دارد.




(مجتبی : این همون وجه فانی و وجه باقی دنیا بود که میگفتم .) 
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
7) معناي زينت و غرور بودن دنيا، و اثر آن




راه مؤمن حقيقت است و واقع ؛ راه كافر زينت است و غرور. زينت چيزي است كه انسان را از حقّ به باطل مي گراياند، و باطل را به چهرۀ حقّ و زشتي را بصورت جمال و زيبائي در نظر جلوه مي دهد. شخصي كه خود را زينت مي كند براي آنست كه خود را نيكو بنماياند،

 زن كه زينت مي كند، گيسوان و چهرۀ خود را مي آرايد، دست بند و گردن بند و گوشوار مي بندد براي آنستكه معايب خود را نيكو جلوه دهد يا بر حُسن خود بيفزايد؛ و چون داراي حسن واقعي نيست و زينت داراي حُسن است ، با زينت نمودن ، ديدۀ ناظر را از زشتي خود و نارسائي حسن خود معطوف به حسن زينت مي كند و در نتيجه شخص ناظر ديده اش از نظر به صاحب زينت و ادارك زشتي او به حسن زينت منعطف مي شود و بالمآل و المجاز صاحب زينت را نيكو و حَسن مي يابد.

اگر دست زن به اندازه اي داراي حسن و زيبائي باشد كه از زينت دست بند وانگشتري بي نياز باشد، هيچگاه زن به خود دست بند نمي بندد و انگشتري به انگشت نمي كند و سينه و بازوان و گوش خود را به بازوبند و سينه بند و گوشوار نمي آرايد، زيرا در اين صورت اين قبيل زينت ها مانع جلوۀ حُسن و طراوت خدادادي او شده و جلوي نيكوئي او را مي گيرد و زينت ديگر عنوان زينت ندارد.

پس استعمال تمام اقسام زينت براي برگردانيدن نظر صائب از واقع و متن امر به جهات اعتباري و نسبت هاي ناروا و مجازي است . و در حقيقت زينت يعني خدعه و گول و نهادن دام گسترده و حيله براي انعطاف افكار و گرايش به سوي زيبائيهاي مجازي ؛ و همين است معناي غرور.

دنيا خانه زينت و دار غرور است يعني انسان را گول مي زند، اعتباريّات فانيه در نظر انسان به صورت حقائق واقعيّه جلوه نموده و براي بدست آوردن آن حقائق انسان گرفتار دام هوس  مشغول به زينت و غرور، پيوسته با اين اعتباريّات خياليّه نرد عشق مي بازد و با اين صورتهاي زشت و قبيحه از فنا و زوال و بوار و نيستي ، عقد معاشقه برقرار مي كند تا بالنّتيجه سرمايۀ وجودي و هستي خود را به رايگان از كف مي دهد.

ولي مرد راستين ابداً به زينت دنيا توجّه نمي كند. و با ديدۀ واقع بين حقيقتش را نگريسته ، به امور اعتباريّه و لذّتهاي فانيه نسبت بقا و دوام نمي دهد. و خود را گول نمي زند و با عجوزۀ آراسته به هزاران مكر و فريب و خدعه و تزويري كه هزاران داماد را در آغوش خويش به كام مرگ كشيده است عقد مناكحت نمي بندد.

إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَي الارْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً * وَ إِنَّا لَجَـٰعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا.«همانا ما آنچه روي زمين است زينت قرار داديم تا مردمان را بيازمائيم كه كداميك گرايشش به حقيقت بيشتر و كردار او نيكوتر است . و ما در عاقبت كار آنچه روي زمين است به صورت يك صحنۀ خاك خالص و بدون خصوصيّت و اثر قرار خواهيم داد.»

در روي زمين آب زينت است . گياهان و درختان و مناظر دلفريب كوهها و آبشارها همه زينت اند. پرندگان و مرغان زينتند. انعام و چارپايان زينتند. زنان و فرزندان ، ارحام و عشيره ، دوستان و برادران همه زينتند. خداوند همه را زينتِ مادّه و هيولاي بدون صورت بدون رنگ و بو و بدون جمال و دلربائي قرار داده تا مرد رابيازمايد كه از اين عمر و رشته زندگي چه بهره مي گيرند، چه قسم بيرون مي آيند، چگونه پاك و خالص مي شوند؛ چون تمام اين اشكال و صور در آتشگردان گردون تبديل به خاكستر مي شود و اين طراوت و جمال تبديل به صورتهاي كريهه و مناظر عجيبه مي گردد، زمين سرسبز به صورت بيابان خشك و لمْ يَزرعْ در مي آيد.

خدا در اين ميانه امتحان ميكند كه كدام فرد در اين گيرودار و جلوه هاي فريبنده و دامهاي گسترده گول نمي خورد، و از قوانين فطرت و عقل و اخلاق فاضله و عمل صالح و ايمان به آفريدگار اين عالم غريب و عبوديّت در پيشگاه مقدّس او كه از صورت و شكل و رنگ و بو بيرون است تجاوز نمي كند، و از انفاق و ايثار كه لازمۀ توجّه به واقعيّت است دريغ نمي نمايد، و دل به اين رنگ و آن بو نميدهد كه با از بين رفتن آنها دل هم تباه شود و در ديار هلاك مدفون گردد.

أميرالمؤمنين عليه السّلام در ضمن خطبۀ 155 از «نهج البلاغة » مي فرمايد:فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ نَفْسِهِ تَحَيَّرَ فِي الظُّلُمَاتِ، وَ ارْتَبَكَ فِي الْهَلَكَاتِ، وَ مَدَّتْ بِهِ شَيَاطِينُهُ فِي طُغْيَانِهِ، وَ زَيَّنَتْ لَهُ سَيِّي ءَ أَعْمَالِهِ؛ فَالْجَنَّةُ غَايَةُ السَّابِقِينَ، وَ النَّارُ غَايَةُ الْمُفَرِّطِينَ.«كسيكه در اين دنيا از اصلاح نفس خود غافل گردد و به غير خود مشغول شود (خواه به افساد غير يا به اصلاح ) چنين كسي درص 39تاريكيهاي عميق فرو رفته و متحيّر خواهد شد، و در وادي هلاك سقوط خواهد نمود. بطوريكه خلاصي از آن نباشد، و ابليسان و راهزنان شيطاني پيوسته او را در طغيان و سركشي مي كشانند و زشتي كردار او را به صورت فريبنده در نزد او جلوه مي دهند؛ پس بهشت نهايت سفر افرادي است كه از طغيان و زينت اعراض كرده و به نفس خود واصلاح آن مشغول شده اند و گوي سبقت را از همگنان ربوده اند، و آتش نهايت سير زيان كاران و كوتاه نظران و تقصيركاران است .»

مجتبی : 


Khansariha (18)Khansariha (8) بازم یادآوری میکنم ، این نوشته ها از علامه طهرانی  عارف کامل و واصل و بزرگترین شاگرد سیّد هاشم حداد هست ، بر مبنای عقل و روایات و قرآن و مستند ، در ادامه برخی از مشاهدات از عوالم دیگه  رو به عنوان تذکر و مثال از دوستان و سایر اولیا هم بیان میکنند ، این کتاب در کل فوق العاده است ، دنبال کنین . 
[تصویر:  my_documents%5Cmy_Gallery%5Calameh%20va%...0hadad.jpg]
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
8) خطبۀ «نهج البلاغة » دربارۀ دنيا:(چون جالبه متنش رو میارم : )
الدُّنْيَادَارُ غُرُورٍ وَ فَنَآءٍ، وَ مُلْتَقَـي‌ سَاعَـةٍ وَ وَدَاعٍ، وَ النَّاسُ مُتَصَرِّفُونَ فِيهَا بَيْنَ وَردٍ وَ صَدْرٍ، وَ صَآئِرُونَ خَبَرًا بَعْدَ أَثَرٍ. غَايَةُ كُلِّ مُتَحَرِّكٍ سُكُونٌ، وَ نِهَايَةُ كُلِّ مُتَكَوِّنٍ أَنْ لَا يَكُونَ؛ فَإذَا كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ، فَلِمَ التَّهَالُكُ عَلَي‌ هَالِكٍ ؟ وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا الدُّنْيَا تُطْلَبُ لِثَلَاثٍ: لِلْعِزِّ وَ الْغِنَي‌ وَ الرَّاحَةِ؛ فَمَنْ قَنِعَ عَزَّ، وَ مَنْ زَهِدَ اسْتَغْنَي‌، وَ مَنْ قَلَّ سَعْيُهُ اسْتَرَاحَ.

«دنيا خانۀ غرورو فنا و محلّ برخورد و ملاقات‌ است‌ يكساعت‌ با همديگر و سپس‌ وداع‌ و مفارقت‌ از هم‌. مردم‌ پيوسته‌ در حركت‌ مي‌آيند و مي‌روند و دائماً دو دروازۀ دنيا باز، دسته‌اي‌ وارد و دستۀ ديگر خارج‌ مي‌شوند. و بعد از آنكه‌ در دنيا اثري‌ بودند تبديل‌ به‌ خبر مي‌گردند.

(يعني‌ چه‌ ؟يعني‌ ديگر از وجود آنان‌ اثري‌ نيست‌. از قدرت‌



ص 40

آنها، از علم‌آنها، از حيات‌ دنيوي‌ آنها، از تمام‌ صفات‌ و آثار آنان‌ اثري‌ نيست‌؛ خبر است‌. يك‌ روز اثر بودند امروز خبر شدند، شناسنامه‌ عوض‌ مي‌شود، آقاي‌... أيَّده‌ الله‌ تبديل‌ به‌ مرحوم‌ آقاي‌... رَحِمه‌ الله‌ مي‌شود، امروز مي‌گويند: خدايش‌ شفا دهد، براي‌ او حمد بخوانيد، فردا مي‌گويند: خدايش‌ رحمت‌ كند براي‌ او فاتحه‌ بخوانيد. هست‌ اينطور يا نه‌ ؟!

برادر! پدر ماكو ؟ جدّ ما كو ؟ اجداد ما كجا رفتند ؟ همۀ آنها خبر شدند. يك‌ روز اثر بودند، چه‌ اثر مهمّي‌؛ دنيا را زير گام‌ خود تكان‌ مي‌دادند، فرياد أنانيّت‌ آنان‌ گوش‌ فلك‌ را كر مي‌كرد؛ اينها همه‌ اثر بود. مي‌آمدند در اين‌ مساجد مي‌نشستند به‌ نصائح‌ و مواعظ‌ گوش‌ مي‌دادند، همه‌ اثر بود. امروز همه‌ خبر شدند، همه‌ و همه‌. ما هم‌ امروز اثريم‌؛ مي‌گوئيم‌، مي‌شنويم‌، در فعّاليّت‌ هستيم‌؛ فردا خبريم‌، مي‌گويند: خدايشان‌ رحمت‌ كند، ديروز اثر بودند امروز خبر شدند. اين‌ قرعه‌اي‌ نيست‌ كه‌ فقط‌ بنام‌ آنان‌ زده‌ شود، شتري‌ است‌ كه‌ درِ هر خانه‌ مي‌خوابد و از همه‌ كس‌ استقبال‌ خواهد نمود.)
نهايت‌هر متحرّكي‌ سكون‌ است‌؛ و آخر هر موجودي‌ كه‌ لباس‌ حيات‌ و كون‌ پوشيده‌ أَن‌ لَا يَكُون‌ است‌.پس‌ چون‌ مطلب‌ از اين‌ قرار است‌، به‌ چه‌ دليل‌، به‌ چه‌ مجوّز عقلي‌ شخص‌ خود را براي‌ رسيدن‌ به‌ چيزهاي‌ فاني‌ و خراب‌ در كام‌ هلاك‌ بيفكند و براي‌ وصول‌ به‌ اين‌ امور فانيه‌ و زائله‌ در خودكشي‌ و تهالك‌ سبقت‌ گيرد ؟
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
9)دنيا براي عزّت و غني و راحتي است


(ادامه حدیث حضرت علی (ع) ) بدانيداي‌ مردم‌! كه‌ دنيا براي‌ سه‌ چيز مورد رغبت‌ و طلب‌ واقع‌




ص 41

مي‌شود:براي‌ عزّت‌ و براي‌ غني‌ و بي‌نيازي‌ و براي‌ راحتي‌؛ كسيكه‌ قناعت‌ پيشه‌ گيرد پيوسته‌ عزيز است‌، و كسيكه‌ در امور دنيويّه‌ بي‌رغبت‌ باشد و اظهار تمايل‌ و درخواست‌ نكند هميشه‌ بي‌نياز است‌، و كسيكه‌ سعي‌ و كوشش‌ خود را براي‌ وصول‌ به‌ دنيا كم‌ كند راحت‌ است‌.»

دين‌ ازطرف‌ خدا آمده‌ تا به‌ انسان‌ بگويد: اي‌ انسان‌! تو مهمل‌ نيستي‌، تو يك‌ موجود متفرّد و جدا از جميع‌ موجودات‌ نيستي‌، تو متفرّق‌ نيستي‌، تو به‌ تمام‌ عالم‌ متّصلي‌، تو به‌ پروردگارت‌ مرتبطي‌، يك‌ جزء و يك‌ فرد از مجموعۀ عالم‌ كون‌ هستي‌، براي‌ مقصدي‌ آمده‌اي‌، و در اين‌ دنيا به‌ جهت‌ خاصّي‌ زندگي‌ مي‌كني‌، و از اينجا هم‌ به‌ جاي‌ ديگر خواهي‌ رفت‌؛ رَحِمَ اللَهُ امْرَأً عَلِمَ مِنْ أَيْنَ وَ فِي‌ أَيْنَ وَ إلَي‌أَيْنَ. «خدا رحمت‌ كند كسي‌ را كه‌ بداند از كجا آمده‌، و الآن‌ در كجاست‌،و به‌ كجا خواهد رفت‌.»

در روايت‌است‌ كه‌ چون‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ اين‌ آيه‌ از سورۀ قيامت‌ را قرائت‌ ميفرمود: أَ يَحْسَبُ الإنسَـٰنُ أَن‌ يُتْرَكَ سُدًی[sup][19][/sup]. «آيا انسان‌ گمان‌ مي‌كند كه‌ مهمل‌ و سر به‌خود رها شده‌ است‌؟» اشكهايش‌ از ديدگانش‌ فرو ميريخت‌ و اين‌ آيه‌ را تكرار ميفرمود.[sup][20][/sup]



ص 42

تمام‌فيض‌ و رحمت‌ پروردگار از عوالم‌ غيب‌ شامل‌ حال‌ فردي‌ است‌ كه‌ خود را در عالم‌ هستي‌ و سراي‌ آفرينش‌ مهمل‌ و عبث‌ نمي‌بيند، خود را مي‌بيند كه‌ از نزد خدا آمده‌ و در اين‌ دنيا براي‌ مأموريّتي‌ با برنامۀ خاصّي‌ وارد شده‌ است‌، بايد بدان‌ عمل‌ كند و از اين‌ دنيا هم‌ شادان‌ بسوي‌ خدا حركت‌ كند، خوب‌ برود، با شوق‌ و محبّت‌ بسوي‌ مقام‌ رضوان‌ خدايش‌ ارتحال‌ كند.
اگرانسان‌ اين‌ معني‌ را خوب‌ بفهمد و طبعاً كردارش‌ نيز بر همين‌ پايه‌ و فكر متين‌ قرار گيرد، مرگش‌ آنقدر آسان‌ مي‌شود كه‌ از موئي‌ كه‌ از ميان‌ ماست‌ بكشند آسانتر است‌.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان