امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
5353


خوب بچه ها برای جذابیت بیشتر کار گفتیم تاپیک رو صوتی تصوریری هم بکنیم 4fvfcja 


این مستند نسیم حقیقته اگه تا حالا ندیدین حتما ببینین ، حدود 20 قسمته ایشالله بین بحث ها میذاریم .  ترتیبش هم بر اساس سلیقه من هست و بر اساس ترتیب خودش نیست . 



نسیم حقیقت یک  (18 مگابایت ) 


نسیم حقیقت دو  (10 مگابایت ) 






.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
10 )تأثير ميزان وابستگي به دنيا در سهولت و سختي مرگ:


وقتي‌عزرائيل‌ براي‌ قبض‌ روح‌ بندۀ مؤمن‌ مي‌آيد و او را بعلّت‌ انس‌ با فرزندان‌ و بستگان‌ و ارحام‌ و متعلّقات‌، در حركت‌ به‌ آن‌ عالم‌ سنگين‌ مي‌بيند و مؤمن‌ در پذيرش‌ قدري‌ تأنّي‌ و تأمّل‌ دارد، آن‌ ملك‌ مقرّب‌ به‌ نزد پروردگار ربّ ودود برمي‌گردد و علّت‌ تأنّي‌ مرد مؤمن‌ را عرض‌ مي‌كند، خطاب‌ مي‌رسد بر كف‌ دستت‌ بنويس‌ بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ ونشانش‌ بده‌.



ص 43

عزرائيل‌بر كف‌ دست‌ راست‌ خود مي‌نويسد، بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌ و آن‌ را به‌ مؤمن‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ ناگاه‌ مؤمن‌ خود را در عالم‌ ديگر در بحبوحات‌ بهشت‌ مي‌بيند، و كيفيّت‌ حركت‌ و مرگ‌ خود را ادراك‌ نمي‌كند. اين‌ حال‌ مؤمن‌ است‌.

امّاپناه‌ به‌ خدا از سكرات‌ كافر؛ يك‌ عمر در جهت‌ مُعاكس‌ با عالم‌ حيات‌ گام‌ برداشته‌ و براي‌ زخارف‌ و زينت‌هاي‌ دنيا عمر خود را تباه‌ كرده‌، براي‌ جاه‌ و اعتبار، ساعات‌ و دقائق‌ هستي‌ خود را سپري‌ نموده‌، پروردگار رحيم‌ و رؤوف‌ را در بوتۀ نسيان‌ سپرده‌ و با دشمنان‌ او كه‌ او را به‌ عالم‌ اعتبار و نيستي‌ گرايش‌ مي‌دهند نقد عمر باخته‌ است‌؛ در اينحال‌ هر يك‌ از اين‌ تعلّقات‌ مانند زنجيري‌ آهنين‌ كه‌ دل‌ او را به‌ خود بسته‌اند او را به‌ سوي‌ خود مي‌كشند، هزاران‌ تعلّق‌ با هزاران‌ زنجير؛ كجا مي‌تواند به‌ آساني‌ كوچ‌ كند ؟ اگر تمام‌ ذرّات‌ و سلّولهاي‌ پيكرش‌ را ريش‌ ريش‌ كنند باز حاضر نمي‌شود به‌ اختيار برود، اينجاست‌ كه‌ خطاب‌ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ [sup][21][/sup] او را در مي‌يابد و دهشت‌ زده‌ او را به‌ عالم‌ تاريك‌ و غربت‌ مي‌برند.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcTsFDziJPzlGlRaZCoWbA0...6BAM7xlOo8]

11 ) دنيا ظاهر حيات ، و آخرت باطن آن است

قالَاللهُ الحكيمُ في‌ كتابه‌ الكَريم‌:

يَعْلَمُونَظَـٰهِرًا مِّنَ الْحَيَو'ةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الاخِرَةِ هُمْ غَـٰفِلُونَ* أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي‌ٓ أَنفُسِهِم‌ مَّا خَلَقَ اللَهُ السَّمَـٰوَ'تِ وَالارْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُّسَمًّي‌ وَ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَآي‌ءِ رَبِّهِمْ لَكَـٰفِرُونَ. [sup][24][/sup]

در اين‌دو آيۀ مباركه‌ مي‌فرمايد: «اين‌ مردم‌ فقط‌ ظاهر حيات‌ دنيا را مي‌دانند و البتّه‌ از آخرت‌ غافلند. آيا با خود انديشه‌ نمي‌كنند كه‌ خدا آسمانها و زمين‌ و تمام‌ موجوداتي‌ كه‌ در ميان‌ آنهاست‌ نيافريده‌ است‌ مگر به‌ حقّ و زمان‌ مشخّص‌ ؟ و همانا بسياري‌ از مردم‌ به‌ ديدار پروردگار خود كافرند.»

از اينكه‌در آيه اوّل‌ ظاهر حيات‌ دنيا در مقابل‌ آخرت‌ قرار داده‌



ص 50

شده‌ مي‌توان‌استفاده‌ كرد كه‌ آخرت‌ باطن‌ دنياست‌ و حقيقت‌ دنياست‌. حيات‌ دنيا ظاهري‌ دارد و باطني‌، و به‌ قرينۀ تقابل‌ هر كدام‌ در مقابل‌ هم‌ بوده‌ و قسيم‌ يكديگرند.

وهمانطور كه‌ قبلاً عرض‌ شد ممكن‌ است‌ عبارت‌ « وَفِي ‌الاخِرَةِ عَذَابٌشَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَهِ وَ رِضْوَانٌ » را عطف‌ بر لفظ‌ « لعب‌ » گرفت‌،يعني‌ حيات‌ دنيا در آخرت‌ عذاب‌ شديد و مغفرت‌ و رضوان‌ خداست‌. ظاهرش‌ همان‌ پنج‌ مرتبۀ بازي‌ و لهو و زينت‌ و تفاخر و تكاثر در مال‌ و اولاد است‌ و باطنش‌ كه‌ آخرت‌ است‌ عذاب‌ شديد و غفران‌ و رضاي‌ ربّ ودود است‌. و بنابراين‌، آيۀ مورد بحث‌ تأييد معناي‌ آيۀ سابقه‌ را در سورۀ حديد مي‌كند.

و شاهدبر اين‌ معني‌ آنكه‌ عطف‌ آيۀ بعد بر اين‌ آيه‌ كه‌ مي‌فرمايد: أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي‌ٓأَنفُسِهِم‌ مَّا خَلَقَ اللَهُ السَّمَـٰوَ'تِ وَالارْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُّسَمًّي‌، افادۀ اين‌ معنا را مي‌نمايد. چون‌ آفرينش‌آسمانها و زمين‌ و آنچه‌ ميان‌ آنهاست‌ براساس‌ حقّ و أجل‌ و مدّت‌ معلوم‌ و معيّن‌، همان‌ واقعيّت‌ و حقيقت‌ دنياست‌ كه‌ مردم‌ غفلت‌ دارند و به‌ ظاهر دنيا اكتفا كرده‌ و از لقاي‌ خدا و آخرت‌ چشم‌ پوشيده‌اند.

باري‌ ازاين‌ آيه‌ و بسياري‌ از آيات‌ ديگر قرآن‌ مجيد كه‌ با همين‌ تعبير بيان‌ شده‌ است‌ مي‌توان‌ فهميد كه‌ آفرينش‌ آسمانها و زمين‌ و آنچه‌ در آنهاست‌ داراي‌ اجل‌ معيّن‌ و مدّت‌ مشخّص‌ است‌ كه‌ با رسيدن‌ آن‌ اجل‌ و زمان‌ دوران‌ آنها سپري‌ مي‌گردد.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
امّا غيراز آسمانها و زمين‌ و موجودات‌ واقعۀ در آنها حكمشان‌ چيست‌ ؟ آيا آنها هم‌ مدّت‌ زندگيشان‌ محدود است‌ و دستخوش‌ فناء و زوال‌ واقع‌ مي‌شوند يا نه‌؟ در آيات‌ قرآن‌ صريحاً و مفصّلاً بطوريكه‌ خصوصيّات‌ و كيفيّات‌ مبدأ و منتهاي‌ آنها را بيان‌ كند آيه‌اي‌ نيست‌. گرچه‌ از چند آيۀ مباركه‌ مي‌توان‌ اجمالاً استفادۀ دوام‌ و بقاء آنها را نمود:

مَاعِندَكُمْ يَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَهِ بَاقٍ.[sup][25][/sup]

«آنچه‌در نزد شماست‌ تباه‌ ميشود و از بين‌ مي‌رود و آنچه‌ در نزد خداست‌ باقي‌ مي‌ماند.»

وَ إِن‌مِّن‌ شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُو وَ مَانُنَزِّلُهُ إِلَّا بَقَدَرٍ مَّعْلُومٍ [sup][26][/sup].

«هيچ‌چيزي‌ نيست‌ مگر آنكه‌ آن‌ چيز در نزد ما خزينه‌هائي‌ دارد و ما آن‌ چيز را از آن‌ خزينه‌ها پائين‌ نمي‌آوريم‌ و نمي‌آفرينيم‌ مگر به‌ اندازۀ مشخّص‌ و معيّن‌.»

اين‌ دوآيه‌ به‌ ما مي‌فهماند كه‌ حقائق‌ موجودات‌ دنيا و عالم‌ طبع‌ و مادّه‌ در نزد خداوند متعال‌ داراي‌ خزائني‌ هستند كه‌ پيوسته‌ و مدام‌ باقي‌ بوده‌ و هيچگاه‌ دستخوش‌ فناء و نيستي‌ واقع‌ نمي‌گردند.

گرچه‌ ازخود اين‌ آيۀ مورد بحث‌ نيز مي‌توان‌ اين‌ حقيقت‌ را دريافت‌؛ چون‌ از اينكه‌ مي‌گويد: ما آسمانها و زمين‌ و ما بَينهُما را نيافريديم‌ مگر به‌ حقّ و أجل‌ مسمّي‌، ميتوان‌ فهميد كه‌ خود حقّ و



ص 52

اجل‌مسمّی‌ ديگر در تحت‌ حقّ و أجل‌ مسمّی‌ نيستند و مدّت‌ و زمان‌ ندارند، و إلاّ تسلسل‌ لازم‌ مي‌آيد؛ آنها مافوق‌ اجل‌ و تدريج‌ گذران‌ زمان‌ هستند.
اين‌بحث‌ إن‌شاءالله‌ تعالي‌ در بعضي‌ از مباحث‌ آتيه‌ تحت‌ عنوان‌ موجوداتي‌ كه‌ در نزد پروردگار جاودانند خواهد آمد، ولي‌ فعلاً بحث‌ ما در پيرامون‌ آسمانها و زمين‌ و مابين‌ آن‌ دو كه‌ از جمله‌ انسان‌ است‌ ميباشد؛ و چون‌ خدا ميفرمايد ما آنها را در تحت‌ اجل‌ معلوم‌ و تعيين‌ زمان‌ مشخّصي‌ خلق‌ كرديم‌، معلوم‌ مي‌شود مدّت‌ همه‌ آنها از جمله‌ مدّت‌ حيات‌ انسان‌ معلوم‌ و محدود است‌ و نمي‌توانند بيش‌ از آن‌ زمان‌ و اجلي‌ كه‌ براي‌ آنها مقدّر شده‌ است‌ زيست‌ كنند
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
22)


.حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند : 


شناخت دنيا
آرى همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونيها، و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودى آنکه روزگار کمان خود را به زه کرده، تيرش به خطا نمى‏رود، و زخمش بهبودى ندارد، زنده را با تير مرگ هدف قرار مى‏دهد، و تندرست را با بيمارى از پا درمى‏آورد، و نجات يافته را به هلاکت مى‏کشاند دنيا خورنده‏ايست که سيرى ندارد، و نوشنده‏اى است که سيراب نمى‏شود، و نشانه رنج دنيا آنکه آدمى جمع‏آورى مى‏کند آنچه را که نمى‏خورد، و مى‏سازد بنايى که خود در آن مسکن نمى‏کند، پس به سوى پروردگار خود مى‏رود نه مالى برداشته و نه خانه‏اى به همراه برده است. 

و نشانه دگرگونى دنيا آنکه، کسى که ديروز مردم به او ترحم مى‏کردند امروز حسرت او مى‏خوردند و آن کس را که حسرت او مى‏خوردند امروز به او ترحم مى‏کنند، 

و اين نيست مگر براى نعمتهايى که به سرعت دگرگون مى‏شود، و بلاهايى که ناگهان نازل مى‏گردد، و نشانه عبرت‏انگيز بودن دنيا، آنکه، آدمى پس از تلاش و انتظار تا مى‏رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده، اميدش را قطع مى‏کند، نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقى مى‏ماند. سبحان الله! شادى دنيا چقدر فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگى زاست؟ و سايه آنچه سوزان است؟ نه زمان آمده را مى‏شود رد کرد و نه گذشته را مى‏توان باز گرداند، 
پس منزه و پاک است خداوند، چقدر زنده به مرده نزديک است براى پيوستن به آن؟
و چه دور است مرده از زنده که از آنان جدا گشتند؟


سفارش به تقوى
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى سفارش مى‏کنم، که زاد و توشه سفر قيامت است، تقوا توشه‏اى که به منزل رساند، پناهگاهى که ايمن مى‏گرداند، بهترين خواننده آن را به گوش مردم خوانده، و بهترين شنونده آن را فرا گرفت، پيامبرى که بهتر از هر کس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبى شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. اى بندگان خدا! 
همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرمات باز مى‏دارد، و قلبهايشان را پر از ترس خدا مى‏سازد تا آنکه شبهاى آنان با بى‏خوابى، و روزهايشان با تحمل تشنگى، و روزه‏دارى، سپرى مى‏گردد، که آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنيا به دست آوردند، اجل و مرگ را نزديک ديده و در اعمال نيکو شتاب کرده‏اند، آرزوهاى دنيايى را دروغ خواندند و مرگ را به درستى نگريستند.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
12 ) سرآمد زندگي و اجل معيّن در قرآن كريم:


كمال‌ انسان‌ و كمال‌ موجودات‌عالم‌ طبع‌ به‌ اينستكه‌ در همين‌ زمان‌ معلوم‌ و اجل‌ محدود كه‌ براي‌ آنها مقدّر شده‌ است‌ خود را كامل‌ كنند. نمي‌توانند از دائرۀ اين‌ زمان‌ پا بيرون‌ نهند و بر اجل‌ خود پيشي‌ گيرند و يا آنرا تمديد نموده‌ و به‌ تأخير اندازند. هيچگاه‌ موجودات‌ مادّي‌ و طبعي‌ كه‌ داراي‌ مادّه‌ و طبع‌ هستند نمي‌توانند از اين‌ قانون‌ كلّي‌ خارج‌ شده‌ و زوال‌ و فنا و محدوديّت‌ اجل‌ و زمان‌ زندگي‌ خود را تبديل‌ به‌ بقاء و دوام‌ و استمرار و ابديّت‌ بنمايند. اين‌ حقيقت‌ مستفاد از آيات‌ صريحۀ قرآن‌ است‌.

و امّا در خصوص‌ انسان‌ مي‌فرمايد:

وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌفَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً



ص 53

وَ لَايَسْتَقْدِمُونَ. [sup][27][/sup]

«براي‌ هر گروه‌ و جمعيّتي‌ يك‌زماني‌ است‌، چون‌ زمان‌ آنها برسد و اجل‌ آنانرا دريابد، نمي‌توانند آن‌ اجل‌ و مدّت‌ را به‌ عقب‌ ببرند يا به‌ جلو بياورند و بالنّتيجه‌ يا خود زودتر از اجل‌ بميرند يا پس‌ از اجل‌ مرگ‌ را دريابند.»

و نظير اين‌ آيه‌ است‌:

مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍأَجَلَهَا وَ مَا يَسْتَئـْخِرُونَ[sup][28][/sup]

«هيچ‌ امّت‌ و گروهي‌ نمي‌تواننداز اجل‌ خود پيشي‌ گيرند و نمي‌توانند اجل‌ خود را به‌ تأخير اندازند.»

مسألۀ مرگ‌ از مسائل‌ مشكله‌ به‌شمار مي‌رود. افراد بشر زحمت‌ها كشيده‌، رنجها برده‌اند كه‌ بتوانند زندگي‌ را در دنيا جاودان‌ كنند، مسألۀ مرگ‌ را حلّ نموده‌ و اين‌ مشكله‌ را بردارند؛ هيچكس‌ موفّق‌ نشده‌ است‌.

قدرتمندترين‌ سلاطين‌، بزرگان‌،علماء و دانشمندان‌، حكماء و فيلسوفان‌ و انديشمندان‌ و متفكّران‌، در طيّ قرون‌ عديده‌ و گذشت‌ ايّام‌ با تمام‌ قواي‌ مادّي‌ و معنوي‌ و فكري‌ كوشيدند و تمام‌ همّت‌ و نيروي‌ خود را مصرف‌ نمودند بلكه‌ بتوانند اين‌ معمّا و معضله‌ را حلّ كنند تا بشر بتواند در دنيا دائماً زيست‌ كند و در انتظار دهشتناك‌ مرگ‌ نباشد؛ نشد.



ص 54



ص 55

حضرت‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام‌ در همان‌ ايّامي ‌كه‌ ضربت‌ خورده‌ بودند در ضمن‌ خطبه‌اي‌ مي‌فرمايد:

أَيُّهَا النَّاسُ! كُلُّامْرِيً لَاقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي‌ فِرَارِهِ، وَ الاجَلُ مَسَاقُ النَّفْسِ إلَيْهِ، وَ الْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ. كَمِ اطَّرَدَتِ الايَّامُ أبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا الامْرِ، فَأَبَي‌ اللَهُ إلَّا إخْفَآءَهُ؛ هَيْهَاتَ! عِلْمٌ مَخْزُونٌ [sup][31][/sup].

«اي‌ مردم‌! تمام‌ افراد بشر درزندگي‌ خود برخورد مي‌كنند با چيزي‌ كه‌ از آن‌ فرار مي‌كرده‌اند كه‌ همان‌ مرگست‌. و اجل‌ و مدّت‌ زندگي‌ همان‌ زماني‌ است‌ كه‌ نفس‌ او را به‌ مرگ‌ سوق‌ مي‌دهد و رهبري‌ مي‌كند، و فرار از آن‌ عين‌ برخورد و رسيدن‌ به‌ آنست‌. چه‌ بسيار روزها گذشت‌ كه‌ من‌ در صدد جستجو و تفحّص‌ از حقيقت‌ بروز اين‌ واقعه‌ بودم‌ ولي‌ خداوند او را به‌ ارادۀ جدّيّه‌ خود مخفي‌ داشت‌؛ هيهات‌! اين‌ دانشي‌ است‌ كه‌ در خزانه علم‌ الهي‌ مخفي‌ است‌.»
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
24)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


ارزيابى دنيا و آخرت
هيچ چيز بدتر از شر و بدى نيست جز کيفر و عذاب آن، و هيچ چيز نيکوتر از خير و نيکى وجود ندارد جز پاداش آن،
همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن است، پس کفايت مى‏کند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانيهاى آخرت.
آگاه باشيد، هرگاه از دنياى شما کاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنياى شما افزايش يابد،
چه بسا کاهش يافته‏هايى که سودآور است، و افزايش داشته‏هايى که زيان‏آور بود،
همانا به آنچه فرمان داده شديد گسترده‏تر از چيزى است که شما را از آن باز داشتند، و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است که بر شما حرام کرده‏اند، پس آنچه را اندک است براى آنچه بسيار است ترک کنيد، و آنچه را بر شما تنگ گرفته‏اند به خاطر آنچه که شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد.
خداوند روزى شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرمود، پس نبايد روزى تضمين‏شده را بر آنچه که واجب‏شده مقدم داريد، با اينکه به خدا سوگند آنچنان نادانى و شک و يقين به هم آميخته است که گويا روزى تضمين‏شده بر شما واجب است، و آنچه را که واجب کرده‏اند، برداشتند.
پس در اعمال نيکو شتاب کنيد، و از فرا رسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى که از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمى‏شود باز گرداند، آنچه امروز از بهره دنيا کم‏شده را مى‏توان فردا به دست آورد اما آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نااميد باشيد، (از خدا بترسيد و جز بر مسلمانى نميريد)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
23)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :

نکوهش از غفلت زدگان
ياد مرگ از دلهاى شما رفته، و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته است،
و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب کرده، و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ کرده است، و دنيازدگى قيامت را از يادتان برده است.
همانا شما برادران دينى يکديگريد، چيزى جز درون پليد، و نيت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه يکديگر را يارى مى‏دهيد، نه خيرخواه يکديگريد، و نه چيزى به يکديگر مى‏بخشيد، و نه به يکديگر دوستى مى‏کنيد.
شما را چه شده است؟ که با به دست آوردن متاعى اندک از دنيا شادمان مى‏گرديد! و از متاع بسيار آخرت که از دست مى‏دهيد اندوهناک نمى‏شويد!
اما با از دست دادن چيزى اندک از دنيا مضطرب‏شده که آثار پريشانى در چهره‏ها آشکار است و بى‏تابى مى‏کنيد،
گويا اين دنيا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى هميشه از آن شماست،
چيزى شما را از عيبجويى برادر دينى باز نمى‏دارد جز آنکه مى‏ترسيد مانند آن عيب را در شما به رختان کشند، در بى‏اعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يکدل شده‏ايد،
و هر يک از شما دين را تنها بر سر زبان مى‏آوريد، و چنان از اين کار خشنوديد همانند کارگرى که کارش را به پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم کرده است.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
25)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است باخبر بوديد، از خانه‏ها کوچ مى‏کرديد، در بيابانها سرگردان مى‏شديد، و بر کردارتان اشک مى‏ريختيد، و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه مى‏زديد، سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها مى‏کرديد، و هر کدام از شما تنها بکار خود مى‏پرداختيد، و به ديگرى توجهى نداشتيد. افسوس، آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کرديد، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد، گويا عقل از سرتان پريده، و کارهاى شما آشفته‏شده است.

ياد مرگ
به خدا سوگند! اينکه مى‏گويم بازى نيست، جدى و حقيقت است، دروغ نيست،
و آن چيزى جز مرگ نيست، که بانگ دعوت‏کننده‏اش رسا، و به سرعت همه را ميراند، پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند، همانا گذشتگان را ديدى که ثروتها اندوختند و از فقر و بيچارگى وحشت داشتند، و با آرزوهاى طولانى فکر مى‏کردند در امانند، و مرگ را دور مى‏پنداشتند، ديدى چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ و آنان را از وطنشان بيرون راند؟ و از خانه امن کوچشان داد؟ که به چوبه تابوت نشستند، و مردم آن را دست به دست مى‏کردند؟ و بر دوش گرفته و با سرانگشت خويش نگاه مى‏داشتند؟

آيا نديديد آنان را که آرزوهاى دور و دراز داشتند، و کاخهاى استوار مى‏ساختند، و مالهاى فراوان مى‏اندوختند؟ چگونه خانه‏هايشان گورستان شد؟ و اموال جمع‏آورى شده‏شان تباه و پراکنده و از آن وارثان گرديد؟ و زنان آنها با ديگران ازدواج کردند؟ نه مى‏توانند چيزى به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه کنند!

تقوى و روش برخورد با دنيا

کسى که جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهاى نيکوى او آشکار شود، و در کارش پيروز گردد، پس در به دست آوردن بهره‏هاى تقوا فرصت غنيمت شماريد،
و براى رسيدن به بهشت جاويدان رفتارى متناسب با آن انجام دهيد، زيرا دنيا براى زندگى هميشگى شما آفريده نشد، گذرگاهى است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد، پس با شتاب، آماده کوچ کردن باشيد و مرکبهاى راهوار براى حرکت مهيا داريد.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
26)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :



و همانا دنيا نهايت ديدگاه کوردلان است، که آن سوى دنيا را نمى‏نگرند، اما انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور کرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مى‏بيند، پس انسان آگاه به دنيا دل نمى‏بندد و انسان کوردل تمام توجه‏اش دنياست، بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا براى دنيا توشه فراهم مى‏کند.

آگاه باشيد، در دنيا چيزى نيست مگر آنکه صاحبش به زودى از آن سير و از داشتن آن دلگير مى‏شود، جز ادامه زندگى،
زيرا در مرگ آسايشى نمى‏نگرند، حيات و زندگى چونان حکمت و دانش است که حيات دل مرده، و بينايى چشمهاى نابيناست و مايه شنوايى براى گوشهاى کر، آبى گوارا براى تشنگان مى‏باشد که همه در آن سالم و بى‏نيازند.


کجايند، عقلهاى روشنى‏خواه از چراغ هدايت؟



 و کجايند چشمهاى دوخته‏شده بر نشانه‏هاى پرهيزگارى؟


کجايند دلهاى به خدا پيش‏کش شده و در اطاعت خدا پيمان بسته؟




 افسوس که دنياپرستان بر متاع پست دنيا هجوم آوردند، و براى به دست آوردن حرام يورش آورده يکديگر را پس زدند، نشانه بهشت و جهنم براى آنان برافراشته، اما از بهشت رويگردان و با کردار زشت خود به طرف آتش روى آوردند، پروردگارشان آنان را فرا خواند اما پشت کرده، فرار نمودند، و شيطان آنان را دعوت کرد، پذيرفته به سوى او شتابان حرکت کرده‏اند.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
27)


   "تکان دهنده" ترین خطبه حضرت علی(ع) رو که درباره مرگه :

به امید این که دلاهامون زنده تر و قلب هامون بیدار تر بشه ، چون وقتی همش رو با هم میذارم ، تاثیرش بیشتره ، این دفعه پستم طولانی تر میشه :
........................................
مقدمه :
" ابن حدید میگوید : از روزی که این خطبه را یافتم تا کنون که پنجاه سال است حدود 1000 بار آن را خواندم و هر بار در دلم ، ترس ، لرزش و پند پذیری تازه ای بوجود آمد"

حضرت علی (ع) :
که درورد خدا بر او باد
پس از خواندن آایه ی اول صوری تکاثر ("افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا انجا که به دیدار قبر ها رفتید؟ " ) فرمودند :

هشدار از غفلت زدگى‏ها

شگفتا چه مقصد بسيار دورى، و چه زيارت کنندگان بيخبرى  و چه کار دشوار و مرگبارى!
پنداشتند که جاى مردگان خالى است، آنها که سخت مايه عبرتند، و از دور با ياد گذشتگان، فخر مى‏فروشند. آيا  انها به گورهاى پدران خويش مى‏نازند؟
و يا به تعداد فراوانى که در کام مرگ فرو رفته‏اند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادى هستند که پوسيده شد؟ و حرکاتشان به سکون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر!
اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنى روى آورند عاقلانه‏تر است تا آنان را وسيله فخرفروشى قرار دهند!
اما بدانها با ديده‏هاى کم‏سو نگريستند، و با کوته‏بينى در امواج نادانى فرو رفتند، اگر حال آنان را از  خانه‏هاى ويران و سرزمينهاى خالى از زندگان مى‏پرسيدند، پاسخ میدادند:
: (آنان با گمراهى در زمين فرو خفتند، و شما ناآگاهانه دنباله‏روى آنان شديد.)

بر روى کاسه‏هاى سر آنها راه مى‏رويد و بر روى جسدهايشان زراعت مى‏کنيد.
و آنچه بجا گذاشته‏اند مى‏خوريد، و بر خانه‏هاى ويران آنها مسکن گرفته ايد،
و روزگارى که ميان آنها و شماست بر شما گریه و زارى مى‏کند،
آنها پيش از شما بکام مرگ فرو رفتند، و برای رسیدن  به آبشخور از شما پیشی گرفتند .

شرح حالات رفتگان

آنها داراى عزت پايدار، و درجات والاى افتخار بودند . پادشاهان حاکم، يا رعيت سرفراز بودند که سرانجام به درون  برزخ راه یافتند.
و زمين آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدنهاى آنان خورد، و از خون آنان نوشيد. پس در شکاف گورها بى‏جان و بدون حرکت پنهان مانده‏اند. نه از دگرگونيها نگرانند ،
و نه از زلزله‏ها ترسناک، و نه از فريادهاى سخت هراسی دارند ،
غائب شدگانى که کسى انتظار آنان را نمى‏کشد، و حاضرانى که حضور نمى‏يابند،
اجتماعى داشتند و پراکنده شدند، با يکديگر مهربان بودند  و جدا گردیدند .
اگر يادشان فراموش گشت ،  يا ديارشان ساکت شد، براى طولانی شدن  زمان یا دورى مکان نيست،
بلکه جام مرگ نوشيدند،
گويا بودند و لال  شدند، شنوا بودند و کر گشتند، و حرکاتشان به سکون تبديل شد، چنان آرميدند که گويا بيهوش بر خاک افتاده و در خواب فرو رفته‏اند.

همسايگانى هستند که با يکديگر انس نمى‏گيرند، دوستانى اند  که به ديدار يکديگر نمى‏روند، پيوندهاى شناسايى در ميانشان پوسيده، و اسباب برادرى قطع گرديده است،
با اينکه در يک جا گرد آمده اند تنهايند، رفيقان يکديگرند و از هم دورند، نه براى شب صبحگاهى مى‏شناسند، و نه براى روز شامگاهى، شب، يا روزى که به سفر مرگ رفته‏اند براى آنها جاويدان است.

خطرات آن جهان را وحشتناک‏تر از آنچه مى‏ترسيدند يافتند، و نشانه‏هاى آن را بزرگ‏تر از آن چه مى‏پنداشتند مشاهده کردند.

و براى رسيدن به بهشت يا جهنم ،  تا قرارگاه اصلى‏شان مهلت داده شدند، و جهانى از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر مى‏خواستند آنچه را که ديدند توصيف کنند، زبانشان عاجز مى‏شد.

پیام مردگان :

حال اگرچه  آثارشان نابود، و اخبارشان فراموش شده ، اما چشمهاى عبرت‏بين، آنها را مى‏نگرد، و گوش جان اخبارشان را مى‏شنود، که با زبان ديگرى با ما حرف مى‏زنند و مى‏گويند:
چهره‏هاى زيبا پژمرده، بدنهاى نازپرورده پوسيده شد، و بر اندام خود لباس کهنگى پوشانده‏ايم،
و تنگى قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از يکديگر به ارث ‏برده ايم. خانه‏هاى خاموش قبر بر ما فرو ريخته، و زيباييهاى اندام ما را نابود، و نشانه‏هاى چهره‏هاى ما را دگرگون کرده است.
اقامت ما در اين خانه‏هاى وحشتزا طولانى است، نه از مشکلات رهايى يافته، و نه از تنگى قبر گشايشى فراهم شد.
مردم!
اگر آنها را در انديشه خود بياوريد، يا پرده‏ها کنار رود،
مردگان را در حالتى مى‏نگريد که
حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جاى سرمه پر از خاک گرديده، و زبانهايى که با سرعت و فصاحت سخن مى‏گفتند پاره پاره‏شده،
قلبها در سينه‏ها پس از بيدارى به خاموشى گراييده، و در تمام اعضاى بدن پوسيدگى تازه‏اى آشکار شده، و آنها را زشت گردانيده،
و راه آفت‏زدگى بر اجسادشان گشوده شده، همه تسليم‏شده، نه دستى براى دفاع، و نه قلبى براى زارى دارند.
و آنان را مى‏بينى که دل هاى خسته از اندوه، و چشمهاى پرشده از خاشاک دارند،
در حالات اندوهناک آنها دگرگونى ايجاد نمى‏شود و سختى‏هاى آنان برطرف نمى‏گردد.

عبرت از گذشتگان
Smiley-face-thumb
آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را که با غذاهاى لذيذ و رنگين زندگى کردند، و در آغوش نعمتها پرورانده شدند بکام خويش فرو برد.


آنان که مى‏خواستند با شادى غمها را از دل برون کنند،



 و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفاى عيش خود را بر هم نزنند،


دنيا به آنها و آنها به دنيا مى‏خنديدند،



 و در سايه خوشگذرانى غفلت‏زا،


 بى‏خبر بودند که روزگار با خارهاى مصيبت‏زا


 آنها را درهم کوبيد 


و گذشت روزگار توانايى‏شان را گرفت، 
Smiley-face-thumb

مرگ از نزديک به آنها نظر دوخت، و غم و اندوهى که انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت،
و غصه‏هاى پنهانى که خيال آن را نمى‏کردند در جانشان راه يافت،

در حالى که با سلامتى انس داشتند انواع بيماريها در پيکرشان، پديد آمد، و هراسناک به اطبا، که  دستور دادند گرمى را با سردى، و سردى را با گرمى درمان کنند روى آوردند که بى‏نتيجه بود زيرا، داروى سردى، گرمى را علاج نکرد، و آنچه براى گرمى بکار بردند، سردى را بيشتر ساخت، و ترکيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنکه آن بيمارى را فزونى داد،
تا آنجا که درمان کننده  خسته،  و پرستار سرگردان، و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند، و از پاسخ پرسش‏کنندگان درماندند،

و درباره همان خبر حزن‏آورى که از او پنهان مى‏داشتند در حضورش به گفتگو پرداختند.

سختى‏هاى لحظه مرگ

يکى مى‏گفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگرى در آرزوى شفا يافتن بود، و سومى خاندانش را به شکيبايى در مرگش دعوت مى‏کرد، و گذشتگان رابه ياد مى‏آورد.
در آن حال که در آستانه مرگ، و ترک دنيا، و جدايى با دوستان بود که ناگهان اندوهى سخت به او روى آورد، فهم و درکش را گرفت، زبانش به خشکى گراييد.
چه مطالب مهمى را مى‏بايست بگويد که زبانش از گفتن آنها باز ماند، و چه سخنان دردناکى را  از شخص بزرگى که احترامش را نگه مي داشت، يا فرد خردسالی که به او ترحم مى‏کرد ، می شنید و خود را به کری میزد .

همانا مرگ سختى‏هايى دارد که هراس‏انگيز و وصف ناشدنى است، و برتر از آن است که عقل هاى اهل دنيا آن را درک کند.


53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
28)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


دنياشناسى
اى مردم! شما در اين دنيا هدف تيرهاى مرگ هستيد، که در هر جرعه‏اى اندوهى گلوگير، و در هر لقمه‏اى استخوان شکسته‏اى قرار دارد، در دنيا به نعمتى نمى‏رسيد جز با از دست دادن نعمتى ديگر، و روزى از عمر سالخورده‏اى نمى‏گذرد مگر به ويرانى يک روز از مهلتى که دارد، و بر خوردنى او چيزى افزوده نمى‏شود مگر به نابود شدن روزى تعيين‏شده، و اثرى از او زنده نمى‏شود مگر به نابودى اثر ديگر، و چيزى براى او تازه و نو نمى‏شود مگر به کهنه شدن چيز ديگر، و چيز جديد از او نمى‏رويد، مگر به درو شدن چيزى ديگر،

ريشه‏هايى رفتند که ما شاخه‏هاى آن مى‏باشيم، چگونه شاخه‏ها بدون ريشه‏ها برقرار مى‏مانند؟


ياد مرگ
اى مردم! هر کس از مرگ فرار کند به هنگام فرار آن را خواهد ديد، اجل سرآمد زندگى، و فرار از مرگ رسيدن به آن است،
چه روزگارانى که در پى گشودن راز نهفته‏اش بودم
اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هيهات! علمى پنهان است
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
30)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


عبرت از گذشتگان

ستايش خداوندى را سزاست که حمد را کليد ياد خويش، و سبب فزونى فضل و رحمت خود، و راهنماى نعمتها و عظمتش قرار داده است.
بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان مى‏گذرد که بر گذشتگان گذشت، آنچه گذشت باز نمى‏گردد، و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان کارش با آغاز آن يکى است، ماجراها و رويدادهاى آن همانند يکديگرند، و نشانه‏هاى آن آشکار است. گويا پايان زندگى و قيامت، شما را فرا مى‏خواند، چونان خواندن ساربان، شتربچه را، پس آن کس که جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريکيها سرگردان، و در هلاکت افکنده است، شيطانها مهارش را گرفته و به سرکشى و طغيان مى‏کشانند، و رفتار زشت او را در ديده‏اش زيبا مى‏نمايانند، پس بدانيد که بهشت پايان راه پيشتازان و آتش جهنم سرانجام کسانى است که سستى مى‏ورزند.

ضرورت تقوى و خودسازى
اى بندگان خدا! بدانيد که تقوا، دژى محکم و شکست‏ناپذير است، اما هرزگى و گناه، خانه‏اى در حال فرو ريختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد، و کسى که بدان پناه برد در امان نيست، آگاه باشيد با پرهيزکارى، ريشه‏هاى گناهان را مى‏توان بريد، و با يقين مى‏توان به برترين جايگاه معنوى، دسترسى پيدا کرد.
اى بندگان خدا را، خدا را، در حق نفس خويش که از همه چيز نزد شما گرامى‏تر و دوست داشتنى‏تر است، پروا کنيد، همانا خدا، راه حق را براى شما آشکار کرده و جاده‏هاى آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگارى جاويدان در انتظار شماست. پس در اين دنياى نابود شدنى براى زندگى جاويدان آخرت، توشه برگيريد، که شما را به زاد و توشه راهنمايى کردند، و به کوچ کردن از دنيا فرمان دادند، و شما را براى پيمودن راه قيامت برانگيختند، همانا شما چونان کاروانى هستيد که در جايى به انتظار مانده و نمى‏دانند در چه زمانى آنان را فرمان حرکت مى‏دهند.
آگاه باشيد! با دنيا چه مى‏کند کسى که براى آخرت آفريده‏شده است؟ و با اموال دنيا چه کار دارد آن کس که به زودى همه اموال او را مرگ مى‏ربايد و تنها کيفر حسابرسى آن بر عهده انسان باقى خواهد ماند، بندگان خدا! خيرى را که خدا وعده داد رهاکردنى نمى‏باشد، و شرى را که از آن نهى فرمود دوست داشتنى نيست. بندگان خدا! از روزى بترسيد که اعمال و رفتار انسان وارسى مى‏شود، که روزى که پر از تشويش و اضطراب است و کودکان در آن روز پير مى‏گردند. اى بندگان خدا! بدانيد که از شما نگاهبانانى بر شما گماشته‏اند، و ديدبانهايى از پيکرتان برگزيده و حافظان راستگويى که اعمال شما را حفظ مى‏کنند و شماره نفسهاى شما را مى‏شمارند، نه تاريکى شب شما را از آنان مى‏پوشاند، و نه درى محکم شما را از آنها پنهان مى‏سازد.

53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
29)


توی برنامه حدیث سرو ،  ، یه بار داشتم میدیم که ایت الله قاضی گفته دو چیز درمان غفلت دگی است ، یکی یاد مرگ و یکی یاد این که انسان استعداد رسیدن به قرب الهی را دارد ،

حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :


وصف گمراهان و غفلت زدگان
چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده‏شده، و او با غافلان و بى‏خبران در راه هلاکت قدم مى‏نهد، و تمام روزها را با گناهکاران سپرى مى‏کند، بى آنکه از راهى برود تا به حق رسد و يا پيشوايى برگزيند که راهنماى او باشد. و تا آن زمان که خداوند کيفر گناهان را مى‏نمايد، و آنان را از پرده غفلت بيرون مى‏آورد به استقبال چيزى مى‏روند که بدان پشت کرده و پشت مى‏کنند بدانچه روى آورده بودند، پس نه از آنچه آرزو مى‏کردند و بدان رسيدند سودى بردند، و نه از آنچه حاجت خويش بدان روا کردند بهره‏اى به دست آوردند، من، شما و خود را از اينگونه غفلت زدگى مى‏ترسانم.


درمان غفلت زدگيها


هر کس بايد از کار خويش بهره گيرد، و انسان بينا کسى است که به درستى شنيد و انديشه نمود، پس به درستى نگريست و آگاه شد، و از عبرتها پند گرفت، سپس راه روشنى را پيمود، و از افتادن در پرتگاهها، و گم شدن در کوره‏راهها، دورى کرد، و کوشيد تا عدالت را پاس دارد و براى گمراهان جاى اعتراض باقى نگذارد، که در حق سختگيرى کند، يا در سخن حق تحريف روا دارد، يا در گفتن سخن راست بترسد.

پس بهوش باش اى شنونده! و از خواب غفلت بيدار شو، و از شتاب خود کم کن، و در آنچه از زبان پيامبر (ص) بر تو رسيده انديشه کن، که ناچار به انجام آن مى‏باشى و راه فرارى وجود ندارد، و با کسى که رهنمودهاى پيامبر (ص) را بکار نمى‏بندد و به جانب ديگرى تمايل دارد مخالفت کن و او را با آنچه براى خود پسنديده رها کن، فخرفروشى را واگذار، و از مرکب تکبر فرود آى.

به ياد قبر باش که گذرگاه تو به سوى عالم آخرت است، که همانگونه به ديگران پاداش دادى به تو پاداش مى‏دهند، و آنگونه که کاشتى، درو مى‏کنى، آنچه امروز، پيش مى‏فرستى، فردا بر آن وارد مى‏شوى، پس براى خود در سراى آخرت جايى آماده کن، و چيزى پيش فرست 






اى شنونده!





هشدار،




هشدار،




اى غفلت زده!




 بکوش،




 بکوش.




 (هيچ کس جز خداى آگاه تو را باخبر نمى‏سازد)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53

31)


حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :
 

ياد تنهايى قبر

فردا به امروز نزديک است، و امروز با آنچه در آن است مى‏گذرد، و فردا مى‏آيد و بدان مى‏رسد، 
گويى هر يک از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالى که کنده‏اند آرميده‏ايد، 
وه! که چه خانه تنهايى، و چه منزل وحشتناکى، و چه سيه‏چال غربتى، گويى هم‏اکنون بر صور اسرافيل دميدند، و قيامت فرا رسيده، و براى قضاوت و حسابرسى قيامت بيرون شده‏ايد، پندارهاى باطل دور گرديده، بهانه‏ها از ميان برخاسته، و حقيقتها براى شما آشکارشده و شما را به آنجا که لازم بود کشانده‏اند، پس از عبرتها پند گيريد، و از دگرگونى روزگار عبرت پذيريد، و از هشداردهندگان بهره‏مند گرديد.

ضرورت پندپذيرى
اى بندگان خدا! از عبرتهاى سودمند پند پذيريد، و از آيات روشنگر عبرت آموزيد. و از آنچه با بيان رسا شما را ترسانده، بپرهيزيد، 

و از يادآوريها و اندرزها سود ببريد، آن چنان که گويا چنگال مرگ در پيکر شما فرورفته، و رشته آرزوها و دلبستگيها قطع گرديده و سختيهاى مرگ و آغاز حرکت به سوى قيامت به شما هجوم آورده است

وجاءت کل نفس سائق و شهید 
آن روز که (همراه هر کسى گواه و سوق دهنده‏اى است) سوق‏دهنده که تا صحنه رستاخيز او را مى‏کشاند، و شاهدى که بر اعمال او گواهى مى‏دهد. 

........................................................................................
53258zu2qvp1d9v این سوره "ق " چقدر قشنگه من خیلی خوشم میاد ، این آیه رو هم حضرت علی از اونجا گفته ،
حرف "ق" آهنگ و ابهت خاصی داره ، مثل اینجا : هو الواحد القهار ، یا مثلن این تیکه از سوره "ق " :
.
لّقد کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم الحدید
تو از این روز سخت مرگ در غفلت بودی ، تا آنکه ما پرده را از کارت بر انداختیم و چشم بصیرتت بینا تر گردید

یا این آیه : وجاءت کل نفس سائق و شهید

و جاءت سکرة الموت بالحق ذالک ما کنت منه تحید
به حق و حقیقت هنگام سکرت مرگ فرا رسید و آن همان مرگی  بود که شما از آن دوری می جستید  .

ان فی ذالک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو الشهید  
در این هلاک پیشنیان عبرت هایی هست برای کسی که قلبش بیدار باشد و گوش دل به کلام حق دهد و به حقایقش توجه کند و گواهی دهد .

زمان این آیه ها رو دقت کنین ، یا اون پاراگرافی که سبز کردم ، ضمن این که حضرت در باره ایه های قبل و بعد اون آیه(وجاءت کل نفس سائق و شهید) از سوره " ق " حرف میزنه ، ..
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان