امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مادر از فرزند ناهموار خجلت می کشد
خاک سر بالا نیارد کرد از تقصیر ما
ای که مشتاق منزلی،مشتاب! ....پند من کار بند و صبر آموز
اسب تازی دو تک رود به شتاب....واشتر آهسته می رود شب و روز
سلام

زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد

" د " بده

یا علی
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
گهی بر درد بی درمان بگریم
                                  گهی بر حال بی سامان بخندم 




بودنم درد می کند از هبوط سخت آدم بر زمین..........
تا قهر را بر هم زند،آن لطف اندر لطف تو........تا صلح گیرد هر طرف،تا محو گردد جنگها
تا جستنی نوعی دگر،ره رفتنی طرزی دگر.......پیدا شود در هر جگر،در سلسله آهنگها

مولانا
چه خوب یادم هست


عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:


وسیع باش،و تنها و سربه زیر و سخت.

53
مشاعره که میکنین، ثابت کنین میتونین بنویسین،لطفاً حکایات سعدی رو بخونید،بعضی جمله ها زندگیه آدمو دگرگون میکنه،حوصلتون سر رفت داستانم بخونید،با ادبا و شعرا حال کنید و فالتون و بخونید،متنهای عشقولی بخونیدوبنویسین،با خدای خودتون عاشقانه حرف بزنید!

جملات و متونی که از دکتر شریعتی میذارین صرفا با ذکر منبع لطفا!


[تصویر:  akmmowr4h0rrml1nl43w.png]
آید آن روز که در باز کنی، پرده گشایی؟
تا به خاک قدمت جان و سر خویش ببازیم

(امام خمینی (ره))
مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است ...
( عطار )





پایداری، تا رستگاری ...




[تصویر:  05_blue.png]
تازیان را غم احوال گرانباران نیست

پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون

همره کوکبه آصف دوران بروم
[تصویر:  05_blue.png]
مقصدت از کعبه حاجی خوب میدانی که چیست
ور نه گر میجستی او را در همین جا نیز بود


هذا من فضل ربی
[تصویر:  shaeeban.png]

در کار تو ز دست زمانه غمی شدم
ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
یا عباس
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان


هذا من فضل ربی
[تصویر:  shaeeban.png]

ندانم از شب وصل است یا صبح فراق
که همچو مرغ سحرگاه، من غزل خوانم؟
(امام خمینی(ره))
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه؟
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه


هذا من فضل ربی
[تصویر:  shaeeban.png]

هردم از روی تو نقشی زندم راه خیال

با که گویم که در این پرده چها میبینم
[تصویر:  05_blue.png]
من بنده عاصی ام ، رضای تو کجاست؟.........تاریک دلم، نور و ضیای تو کجاست؟
یا عباس


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان