۩ مشاعره ۩

[فرید]

تاروپود هستی ‌‌‌ام بر باد رفت اما نرفت
عاشقی ها از دلم، دیوانگی ها از سرم

[thunder]

هرچه بر تو آید از ظلمات و غم / آن ز بی باکی و گستاخی است هم
هر که بی باکی کند در راه دوست / ره زن مردان شد و نامرد ، اوست


مولانا

[Silent Voice]

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریهٔ بی‌اختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست 

رهی معیری

[ایرانا]

تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست
چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند


#مولانا☘

[Silent Voice]

دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست 
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست 

سعدی

[rahayii]

در این سرای بی کسی ، کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند

هوشنگ ابتهاج

[Silent Voice]

دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت 
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت 

سعدی

[ناحلهـ]

تو آوردی از لطف جوهر پدید 
تو دادی به جوهر فروشان کلید

[ایرانا]

دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم

# حافظ

[Silent Voice]

من آن ستاره ام که درخشانم 
هر شب در آسمان سرای تو

فروغ فرخزاد

[ناحلهـ]

وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من 
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
فکر کنم حافظ  

[thunder]

دشمن خویشیم و یار آنک مار می کشد 
غرق دریاییم و ما را موج دریا می کشد 

مولانا

[یاقوت]

در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم

لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی


حافظ

[العبد المرحوم]

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود

دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
.
.
جناب حافظ

[ایرانا]

دل و جان به آب حکمت ز غبارها بشویید

هله تا دو چشم حسرت سوی خاکدان نماند


مولانا☘