۩ مشاعره ۩

[فرید]

مجنون به ریگ بادیه غم های خود شمرد
یاد زمانه ای که غم دل حساب داشت...

[Roza_r]

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی/ عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
سعدی

پ.ن: مشکات جان تا جایی که خاطرم هست جزء قوانین تاپیک این هست که حالت مشاعره و تک بیتی حفظ بشه البته من گاهی برای بضی بیت ها دو بیت مینویسم ک معنی بیشتر منتقل بشه. ولی یه تاپیک دیگه ای داخل انجمن ادبیات هست که اونجا با خیال راحت میتونی شعرایی که ازشون لذت بردی رو کامل بذاری که ما هم لذت ببریم

[فرید]

یاری کن ای نفس که در این گوشه قفس
بانگی بر آورم ز دل خسته یک نفس

[Roza_r]

ساحل جواب سرزنش موج را نداد/ گاهی فقط سکوت سزای سبکسری است

فاضل نظری

[rahayii]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

«شهریار»

[فرید]

آنقدر شیرین است لحن و لهجه ات، حتی
جن ها ز لب های تو بسم الله می‌خواهند

[Roza_r]

درقنوتم ز خدا "عقل" طلب میکردم/ "عشق اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

نتوانست فراموش کند مستی را/ هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت


فاضل نظری

[فرید]

تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت

[Roza_r]

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را/چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
یغمایی 

[karma]

آن رفیقی که به دوران غمم دور نرفت...
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت 

[silent scream]

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   
مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

[فرید]

یک عمر زمین خوردن و یک عمر دویدن
پایان بدی بود به جایی نرسیدن

[Roza_r]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم/ دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

شهریار

[فرید]

منم آن ایستگاه پیر و تنهایی که میداند
نباید دل سپرد این عابران گرم رفتن را...

[Roza_r]

اي که از کلک هنر نقش دل انگيز خدايي

 
حيف باشد مه من کاينهمه از مهر جدايي

شهریار