۩ مشاعره ۩

**رند** · 1391 آبان 12، 14:24

تو چو طاووسی،در این ره در خرام

که اندر این ره کم نیایی از مگس

مرد باش و هر دو عالم ده طلاق

پای در نه هر چه داری دست رس

عطار cheshmak

**اهورا** · 1391 آبان 12، 14:35

ساقيا امدن عيد مبارك بادت
وان مواعيد كه كردي مرود از يادت.
حافظ

**mhbgrafa** · 1391 آبان 12، 16:00

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در ســــر کار خــــرابات کــننـد ایمـــــــان را

**بارونی....** · 1391 آبان 12، 17:11

الا ای پیر فرزانه،مکن عیبم ز میخانه......که من در ترک پیمانه،دلی پیمان شکن دارم

حافظ

**رند** · 1391 آبان 12، 17:17

مرا گویی که حرفی گوی از اسرار گنج جان

چه گویم چون در این معرض نه نطق و نه دهن دارم؟

میان خیل نا اهلان سخن چون بامیان آرم؟

که من اینجا به یک یک صد صد راهزن دارم

**RaNg!N KaM00N** · 1391 آبان 12، 18:09

من ترك عشق و شاهد و ساغر نميكنم
صدبار توبه كردم و ديگر نميكنم 53258zu2qvp1d9v

**تندیس** · 1391 آبان 12، 19:19

من همان دو که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست

**MohseN72** · 1391 آبان 12، 19:27

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

**رند** · 1391 آبان 13، 12:49

در دهر چو من یکی و آن هم کافر؟

پس در همه دهر یک مسلمان نبود

خیام

**RaNg!N KaM00N** · 1391 آبان 13، 13:28

در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم
به وقت صبح قيامت كه سر زخاك برآرم
به گفت و گوي تو خيزم به جست و جوي تو باشم
:tanks:سعدي:tanks:

**MohseN72** · 1391 آبان 13، 13:38

مرا از مهر خود یاری کن ای دوست
براین غمدیده غمخواری کن ای دوست

**رند** · 1391 آبان 13، 13:42

تو ز چشم خویش پنهانی اگر پیدا شوی

در میان جان تو گنج نهان آید پدید

تو طلسم گنج جانی گر طلسمت بشکنی

ز اژدها هرگز نترسی گنج جان آید پدید

عطار

**سنــا** · 1391 آبان 13، 13:50

دلی کز آرزو ها هست پر بت

چنین دل را مزین می ندانم

اصلا کپی نبودا

**رند** · 1391 آبان 13، 13:58

من چنان در عشق غرقم کز توام

هم غرامت هست و هم شکرانه خوش

دل بسی افسانه ی عشق تو گفت

تا که شد در خواب از این افسانه خوش

عطار

رو برگه ی خودت نگاه کن آجی [تصویر: e.gif]

**ترلان** · 1391 آبان 13، 14:10

شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است....