۩ مشاعره ۩

[منِ جدید]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[mojode_zamini]

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مسکل است

[رند]

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

[می توانم]

نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد


اقای رند

[رند]

دوش سودای رخش گفتم زسر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم


ممنونم

[علی علی]

مجنون شده ام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن

[منِ جدید]

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر مى خواستی, حالا چرا؟

[خانوم لبخند]

آن که ناوک بر دل من زیر چشمی می‌زند
قوت جان حافظش در خنده زیر لب است

[منِ جدید]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

[رند]

روزگاری شد که در میخانه خدمت می کنم
در لباس فقر کار اهل دولت می کنم

[می توانم]

من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش
گر به فکر سوختن افتاده ای مردانه باش

[رند]

شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

[منِ جدید]

شاید آن روز بیاید ، من و تو " ما " بشویم

پُـر شـده کاسه یِ صبـرِ من از این شاید ها

[رند]

ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری

[علی علی]

یاری اندرکس نمیبینم یارن را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد