پیش خودم دل بستم و بهش نگفتم حرفمو
حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو
خواستم بگم هر چی که هست مهر سکوتم نشکست
بغض گلومو باز گرفت من کم شدم اون ننشست
--------------------------------
راستش زبونم بند اومد بختک رو واژه سایه کرد
رفت و خلاء من و گرفت من موندم و سکوت درد
هر چی تو فکرم بود نبود خالی شدم از کلمه
خواستم که راحتم کنه خسته شدم یه عالمه
-------------------------------
شاید یه لحظه ای دیگه فرصت عاشقیم بشه
دوباره یه شانس دیگه شانس شقایقی باشه
شاید یه جایی فرصتی لحظه مجالمون بده
گفتنی رو باید بگم گریه اگه امون بده
------------------------------
پیش خودم دل بستم و بهش نگفتم حرفمو
حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو
خواستم بگم هر چی که هست مهر سکوتم نشکست
بغض گلومو باز گرفت من کم شدم اون ننشست