کانون

تولد کانون رو به همه ی برادرا و خواهرای خوبم تبریک می گم
شاد باشین و سرزنده انشالله

تولد کانون مبارک

سلام
كانون ترك..!!!!
اولا يه اسم بود...
يه كم كه گذشت شد يه انگيزه...
بعد ها شد جايي براي رفع تنهايي.. خب نميشد اين حرفامو به كسي بگم.. براي حمل اين بار تنها بودم..
يعد از اون شد يه وسيله براي خوب بودن..
يه كم بيشتر كه گذشت شدم مدير تالار مذهبي..
بعدش حامي شدم..
و اوه.. خيلي اتفاقا افتاد..
يه بار تنهاش گذاشتم.. تو بدترين شرايط...اما باز اومدم...
و.....

الان بودنم تو كانون معني گرفته...حسم بهش خوبه.. ميدونم چرا هستم.. ميدونم چي ميخوام .. ميدونم چي كار بايد بكنم..
انشاالله ميمونم تا وقتي با معني ام...

خيلي دوستش دارم.. خيلي...خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيـلي بيشتر از اون كه فكرشو بكنين...

نقطه تعصبه منه... اونم تعصب كور كورانه...

صميمانه دعا ميكنم به حد اعلاي كه بايد، برسه...

تو اين مدت كه بوده افتان و خيزان زياد داشته...اما بوده.. خيلي ها باهاش نتيجه گرفتن.. خيلي تر ها هم نه..!
دلم ميخواست تمام 3500 نفري كه عضوش هستن پاك بشه و ازش برن..
نميدونم.. نميشه... سخته.. اما خب آرزو كه بد نيست!

چيزي كه مهمه اينه كه كانون دعوته.. فقط دعوت...!

خدا عاقبتمونو بخير كنه..

......................................................................تولدت مبارك............................................................................

موفق باشين و شاد..
در پناه خدا..
ياعلي.

سلام
اون موقع که تبریک گفتم حالم خوب نبود! تبریکش نچسبید!
الان حالم خوب شده! میخوام دوباره بگم:
فردا میرم حرم امام رضا(ع)
برای همتون دعا میکنم و بیشتر از همه برای پابرجایی کانون عزیز
من ساعت 11 که خوابم! الان اومدم دیگه! برام حاضر بزنید!

سلام
تولد تولد تولدت مبارک

انشالله که وجودت برای همه ی دوستانت که کلی هم دوستت دارم پر از برکت و پاکی و خداییت باشه
در پناه حق

مناسبتی شد تا منم خاطره ورودم به کانون رو بگم
حالا نمیدونم به تولد کانون چه ربطی داشت؟ ولی شب تولدش یادم اومد دیگه
چیکار کنم؟
در اون روز که فکر می کنم خیلی خوش شانس بودم یادمه من اول با وبلاگ ترک kh.e آشنا شدم یه وبلاگ ساده که نویسنده ش که یادم هم نبود کی بود نوشته های بچه ها رو تو پست هاش میذاشت و بهشون امیدواری میداد که ترک کنن اونجا دیدم که چه تعداد گرفتار این مشکل شدن
چقدر هم سن و سالای خودم که دقیقا حس من رو دارن ، واقعا فکر می کردم تنهام
اما نبودم
و خوشبختی باز هم به من چشمک زد و در ژرفای تاریکی که تمام وجودم را فراگرفته بود کلید کانون را در برابر دیدگانم نظاره کردم
آری کلید کانون بود
کلید پرواز من از این دل سیه به روشنی به وسعت یک دنیا و...
داشتم می گفتم آره خلاصه کلید ، نه ببخشید در لابه لای پست ها لینک کانون رو دیدم که واسش تبلیغ کرده بودن و گفته بود که دیگه حرفا اینجا ادامه پیدا می کنه و بیاین فروم و اینا
ما هم اومدیم فروم و اینا و بچه ها رو دیدیم و سلام و رفاقت و دوستی و ترک کرنو و...الانم که اینجام(چه خلاصه)
به هر حال الان که کانون میام حس می کنم دارم میام یه جا که واقعا مثه خونه ست یا نمیدونم چطوری توصیفش کنم یه مکان جذاب ، دوستایی که در هفته خیلی باهاشون برخورد داری و جدی جدی به یه دوست واقعی برام تبدیل شدن
یه جایی خیلی قشنگ که وقتی داخلش میشی زمان رو حس نمی کنی که چه زود میگذره
کانون خیلی بهت مدیونم و دوست دارم

کانون تولدت مبارک

.
.
.

پرشان جان اعتیاد مبارک و میمون شما را به کانون ترک تبریک عرض می نمایم

(1390 فروردين 8، 0:17)ققنوس نوشته است: [ -> ]پرشان جان اعتیاد مبارک و میمون شما را به کانون ترک تبریک عرض می نمایم

میگم کجه نمیفته
نکنه رمزی داری حرف میزنی؟
این جلمه یه منظوری رو باید برسونه
چون پرشان داره پس به من مربوطه(رابطه 1)
و چون تو این تاپیکه پس باید به تولد کانون مربوط بشه(رابطه 2)
نکته انحرافی باید در اعتیاد و میمون پنهان شده باشه ، خوب ما اگه رابطه 2 رو به کلمه اول یعنی اعتیاد و رابطه ی 1 رو به کلمه دو که میمون هست ارتباط بدیم باید اعتیاد معنایی شبیه تولد کانون رو بده و میمون هم تو مایه های ورود به کانون باشه
یعنی جمله پس از رمز گشایی اینطوری میشه

پرشان جان تولد کانون مبارک و ورود شما را به کانون ترک تبریک عرض می نمایم

مرسی بزهنازام جازان توزو هزم بزه کازانوزون تزرزک خوزوش اوزومزدیزی خیلی خوشحالم که برگشتی

من دیر رسیدم
تولت مبارک کانون جون

پوریا بابا فرداست خزش نکن دیگه
دیگه حالا شروع کردی منم بگم

موفق باشی