سلام
بعضی وقتا آدم فکر می کنه بعضی حرف ها رو نزنه بهتره...
و بعضی وقتا هم آدم عجیب اشتباه می کنه!
متأسفانه طی هفته های اخیر ناخواسته موجب ناراحتی و دلخوری تعدادی از همسنگرهام شدم...
می خواستم به این وسیله عذر خواهی کنم و طلب حلالیت...
موضوع بر سر پنهان اومدن من هست...
که چرا مخفی میام...
که چرا جواب پیام ها رو دیر میدم...
و چرا گهگداری غیبت دارم...
اینکه من مخفی میام دو دلیل عمده داره:
1- بیمارم... بیماری از نوع اعصاب و روان...
و با توجه به مشکلی که دارم، ذهنم مثل بقیه ی آدما در تمام ساعات شبانه روز فعال نیست...
ساعات زیادی از روز رو فقط میتونم در نقش یک خواننده باشم... و نه یک نگارنده...
گاهی بهترم و کل روز خوبم... و گاهی هم نه...
موقعی که چراغ من روشن باشه، این ظن ایجاد میشه که من هستم... و توان پاسخگویی دارم...
در نتیجه دوستی لطف می کنه و به من پیام میده...
در حالی که بی اطلاع هست از وضعیت ناتوان بنده...
پیام اون بنده خدا بی جواب میمونه و ناراحتی پیش میاد...
در نتیجه ترجیح میدم این چراغ خاموش باشه، تا شرمنده ی اون دوست گرامی نشم...
دلیل این بیماری هم مشکلات و مسائل خانوادگی هست... همراه با مشکلات شخصی...
به علاوه ی ضعیف بودن شخص بنده در برابر این مشکلات...
در حال مبارزه هستم...
نمی دونم توی راند چندم این مبارزه...
و حتا نمی دونم راندهای قبلی رو بردم یا باختم...
فقط می دونم که هنوز وسط رینگم...
نباید خارج شم ازش... باید دووم بیارم...
2- گاهی (اغلب اوقات!) مشغول انجام کارهایی هستم...
که برای انجامشون نیاز به تمرکز دارم... و وقت کافی...
و از طرفی بابت مشکلی که دارم، باید کم کاری هام رو جبران کنم...
این میشه که ترجیح میدم چراغ خاموش باشم تا فعالیت هایی که عهده دار شدم رو بتونم درست انجام بدم...
همین جوریش هم متاسفانه شرمنده ی اون عزیزی هستم که بهش قول همیاری و مساعدت دادم...
اما با توجه به شرایط موجود چاره ای ندارم...
یا نباید باشم... مثل همون 7 ماهی که نبودم...
یا باید به همین حضور یکی درمیونی و نصفه نیمم قناعت کنم...
و من در حال حاضر گزینه ی دوم رو انتخاب می کنم...
فقط امیدوارم که با حضورم بیش از این بقیه رو آزار ندم...
مطمئن باشید تمام اون هایی که مخفی میان، حتماً دلیلی دارن برای این کارشون...
قصدشون بی احترامی به بقیه نیست...
منظورشون مزاحم بودن بقیه نیست...
در مورد چرایی مخفی اومدنم گفتم...
اما فکر کنم دلیل دیر جواب دادن هام... و غیبت هام رو هم شامل میشد...
باز هم پساپس و پیشاپیش بابت نبودن ها... دیر بودن ها... و به موقع نبودن ها...
از تمام بچه های کانون کمال عذرخواهی رو دارم...
فقط این رو اضافه کنم که...
بود و نبود آرمین تأثیر خاصی در روند کانون نداره...
همون طور که در 7 ماه گذشته نبودم و دیدید...
و همون طور که در آینده باز هم خواهید دید...
اما
خود آرمین در مقطع کنونی به شدت به کانون نیاز داره...
ممنونم ازتون...
بابت کمک هاتون...
بابت صبوری هاتون...
بابت فرصتی که از این جا بودن نصیبم می کنید...
آدما همیشه بیمار نمی مونن...
آدما همیشه ضعیف نمی مونن...
وضعیت آدما همیشه بد نمیمونه...
شاید اون آدمی که فکرش رو نمی کنید، یه روزی جبران کرد...
و
لطفی رو هم اگه بنده ی خدا نتونه جبران کنه...
مطمئن باشید خود خدا به بهترین شکل جبران خواهد کرد...