کانون

توصیف بهترین لحظه ی زندگی من:روزی که از این روزگار و حال و هوایی که توشم و از این اتاق های در بسته ای که خودمو توش حبس کردم ، خلاص کنم!....آن روزم آرزوست!....

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من یه بهترین لحظه داشتم که شرط میبندم رو دستش نیس

سلام
بهترین لحظات زندگی من همین روزهایی هستش که دارم تجربه می کنم
ی ریتم آروم پیدا کرده زندگیم ، ی شغل نسبتا خوب دارم هرچند حقوقش کمه ، به آرزوی تدریسم رسیدم، بالاخره تونستم از قید وابستگی رها شم و اینکه پاکم
الحمدلله

سلام
بهترین لحظه زندگی من وقتی بود که ...
نمیدونم واقعا ، انگار باید صبر کنم فعلا

همین که میبینم خدا روی تمام ناسپاسی های من،روی تمام گناهان من،و روی تمام بد بودن های من چشم پوشید و به من حسی عطا کرد که حس کنم مورد بخشش واقع شدم،همین  لحظاتی که این حسرا دارم بهترین است.

بهترین لحظه ی این روزهام  دیشب خوابوندن ی بچه ی دوماهه بود ک داشت همش من و نگاه میکرد..
نوزادها ی بوی خاصی دارن این حس قشنگیهجالب و ناب
حس قشنگ این روزهاتون؟؟؟؟کسانی ک سپاس میزنن لطفا  ی جوابی هم بدین...فکر کنید و بگید

سلام
بهترین لحضه ی  زندگی من لحضه ای هست که  هنوز واقعیت رو  میبینم و امید و نظم دارم  و در زندگیم کاری که درست هست رو انجام میدم.  شروع روزی هست که به خودم میگم هنوز کلی ندونسته دارم. پایان  روزی که  در راه درست تر حد اقل هشت ساعت تلاش به جا و مفید  کردم  و راضیم.  لحضه به لحضه ی روزی که از روی اعتماد به نفس و عشق به هر کی که میبینم لبخند میزنم

به جرات می تونم بگم بهترین لحظه های زندگی من، لحظه های روضه اباعبدلله علیه السلامه
بعضیا فکر می کنن ما خیلی غمگینیم که روضه گوش می کنیم
نمی دونن گریه برای امام حسین علیه السلام بالاترین آرامشیه که من بعد از بیست و اندی سال زندگی تجربه کردم!
و نمی دونن زیباترین شادی دنیا، شادی بعد از روضه ست...

دقیقا شادترین وبهترین لحظه های من هم وسط روضه هاست
ای کاش محرم تموم نمیشد سال بعد خدا میدونه زنده ام ویا نه

منم همین طور ....  
حس و حال روضه و ایضا مناجات با خدا قابل وصف نیست ....

وقتی که وسط سینه ای شور می گیری و با ذکر حسین حسین از خود بی خود می شی.

بهترین لحظه ی زدگی من شاید توی ۴-۵ سال اخیر لحظه ی تصمیم خیلی جدی برای پاکیم بود
قبلا هم تلاش کرده بودم، ولی بعد وسوسه که میشدم همه چیز یادم میرفت
ولی از اون روز دیگه نه، به همش تونستم نه بگم، اصلا روحیم بالاتر رفت
قبلش کلا آدم غمگینی بودم، جلوی بقیه خوب بودم، ولی از درون از خودم متنفر بودم، دلم نمیخواست ادامه بدم، اصن امید نداشتم.
ولی یهو یه نفر باعث شد به فکر بیفتم، امید داد بهم، و نه تنها تو موضوع ترک، توی درس و دانشگاه و کار هم مصمم تر شدم.
شاید خوب نباشه نمیدونم، ولی الان یه حس رضایت از خودم دارم و یه چیزی که بهم میگه تو میتونی.
بچا هیچوقت همه چیزو تموم شده ندونین، از یه جا که فکرشو نمیکنین خدا بهتون کمک میکنه.

سلام

بهترین لحظه زندگی همون جاییه که از استعداد و توانمندیت بهترین استفاده رو داری می بری. 
بعد از کلی روز و شب کردن های بیهوده. 

سلام

بهترین لحظه زندگی همون موقعیه که یکی با کلی ذوق و شوق بهت زنگ می زنه و امید داره که تو می تونی کمکش کنی. 


از این حس بهتر هم داریم؟ 

بهترین لحظه همون وقتیه که برای استادت می نویسی که زندگی بدون اون و با اون چه فرقی داره
و همون موقع که او برای تو یک «آفرین» می نویسه.