بارون خانوم نمی دانمم مشمول قوانین این تالاره می شه؟! ( خنده ی شیطانی)
بله به عرشیا خان هم گفتم توی تالار مسابقه ی ده روزه
در ضمن ایشون جرمش سنگین تره
چون روحیه شونم خرابه
تو ده روزه نوشتن
نمی دانم خان
من تاحالا از نزدیک جشن پتو ندیدم
معلوم نیست از هیجانم؟
خو آقای نمیدانم ما میخوایم دستامون درد نگیره!
پا و اینها هم ی خورده دون شان خانمهاس!
و
اون ک با پا میزنن لگده آآآآ...!
(باز هم پارازیت!:d )
یاعلی.
جشن پتو چیه؟؟؟
دعوا برره ایه؟؟؟
داماد زنونه؟؟؟
نه ولی جدی ما قدیما از اینا نداشتیم...
...اگه چیزه خوبیه مارو هم سهیم کنین....
حالا چرا پتو....با بالش قشنگتره هاااااا.....نوستالژی هم هست......منو برادرم قدیما سمت همدیگه پرتاب میکردیم...
...کلی حال میداد....
خوب نمیدانم خان بیا این اسم و انتخاب کن تا بریم سراغ بعدی..
تا حق انتخابتون غصب نشده
1..
2..
بدو بدو
بارون خانوم
اقای سهیل هم مهمان افتخاریه قسمت افراد زیر پتو می شن به در خواست خودشون
سها خانوم
لقت هم می گن
لگد هم می گن
جفتش سه تاست
نمیدانم شما هنوز خبر نداری من بگم کمک چقدر می ریزن اینجا..
بابا بارانم ها..فکر کردین کم الکیه؟
باشه
اصلا اقای میدانم شما دیگه اون زیره جا نمی شید
با این همه افراد
تازه اقا سهیلم خواهش کردن برن زیر پتو
با کلی منت قبول کردیم
ولی می گم ها
لیوینگ دد چند بار امدن این تالار رو خوندن
تو افراد ان لاین دیدم
اما اصلا به رو خودشون نمیارن
بیاید لیوینگ دد
اروم می زنیم
ی گم اسم پیشنهادی برای اقای لیوینگ دد :
بابا جون
خوبه؟
ایشون متاهلن
( فکر کنم)
فک کن
بچه دار شن
اخی نازی
یه دختر توپول
وای خدااااااااااااااااااااااااا
یکی از خانوما هم بارداره
نمی گم کی دلتون بسوزه
یه اعتراف صادقانه..
من از فضولی میمیرم هااااااااااااااااااااااا..
من زیر پتو چجوری نفس بکشم آخه..
....چه مدلیه پتوش حالا؟
...رو به دریاست؟؟؟
....افق معلومه؟؟؟...میشه نفس کشید؟؟چند نفر قراره لگد بزنن؟؟.....بیمه ندارمااااا
نقل قول: شیطونه می گه برم تو گروه "جنگجویان" چند تا هیهات کنم،
بچی اَل بریزند اینجا ازم دفاع کنند!
لب تر کنی برادر.....میریزیم همه رو به صراط نا مستقیم....مستقیم میکنیم.....
(1391 شهريور 29، 22:19)soheil70 نوشته است: [ -> ]داماد زنونه؟؟؟
یعنی آقایون سر و ته حرفاشون به کلمات دومادی...عروسی...مزدوجی....و من جمله ختم میشه ها!!
( الان داداش مجتبی هم تو شبانه یه چیزی گفت تو این مایه ها
)
خودشون هی سوژه میدن به آدم...نه داداش سهیل؟
میتوانم پارازیت رو راه بنداز
بابا این همه اسم آدم تو دنیا هست ....چه گیری دادین به اسمهای " طوماری"
منم اولش افسرده دل بود
بعد شدم گل سرخ
مث یه دختر خوب اسممو عوض کردم بدون این مراسم ها...
چرا مقاومت میکنین آخه؟
والله چیکار دارین رفیق مارو.....
میخواد بگه نمیدانم چجوری بشکنم...
....چیکار کنه ...بره بنویسه میدانم خوبه؟؟........
بیاین اسمه منو عوض کنین.......تکراری شده...یه اسپیس بندازین بین سهیل و 70 راضی میشم....چسبیده به هم حسه خزی داره...
(1391 شهريور 29، 22:11)نمیدانم نوشته است: [ -> ] (1391 شهريور 29، 21:53)می توانم نوشته است: [ -> ]خانوم سها
در ابتدا مواد لازم جهت جشن پتو :
افراد برای قرار گرفتن زیر پتو به تعداد لازم
دمپایی به تعداد لازم
زننده به تعداد لازم
* الان در مرحله اول هستیم داریم اون افراد رو جمع می کنیم
نمی دونستم دخترا جشن پتوشون با دمپایی برگزار میشه!؟
پسرای دوره ما که با همون لنگ و لَغَت مراسم رو اجرا می کردند
بهترین دفاع هم،
همانا جمع شدن و بغل کردن زانوان و در میان دو دست گرفتن سر است
البته اقاي نمي دانم كار شما از مشت و لگد گذاشته!
نكنه حوس لنترك(
كرديد؟