ممنون چیکا خانم.
من خودم واقعا با یک سری مثال های کتاب مشکل دارم.
مثل مثالی که در مورد قطع شدن دست و توصیه ی پیامبر بود. (واقعا جاش اینجا نیست و واسه هر کسی هم نیست. اینکه نتیجه گیری اشتباه از این مثال بشه به مراتب نقش بیشتری از نقش آموزنده بودن این مثال در چنین قالبی داره.)
اما در طرف مقابل مثالی که از جهان پهلوان تختی زده شده بود فوق العاده بود.
این خیلی مهمه که هر چیزی رو از هر جایی دیدیم روی خودمون اعمال نکنیم.
توصیه، توصیه ی خوبی هست اما ممکنه نسخه ی ما نباشه.
از این ها گذشته دوست دارم به نکته ای اشاره کنم از بخش نخست کتاب:
تو این بخش ممکنه این طور به نظر بیاد که ما انتخاب اخروی انجام میدیم و از دنیا باز می مونیم.
چیزی از لذت های دنیا نصیب مون نمیشه یا بهره ای کمتر از انسان های هوسران و دنیاپرست می بریم.
در صورتی که واقعا این طور نیست.
انتخاب های اخروی، نیازهای دنیوی ما رو از راه درست تامین می کنه.
لذت ها رو به شکل صحیحش به ما می چشونه.
تفاوت اینه که یکی افزایش ثروت رو با پرداخت خمس انجام میده
و دیگری با دزدی
یکی بخشی از مالش رو صدقه میده و لذتی بی حد و حصر از خوشحالی و روی پا ایستادن همنوعش نصیبش میشه
و دیگری با اختلاس و خریدن یه ماشین لوکس و لایی کشیدن تو خیابون ها
یکی خ.ا رو گناه می دونه و زودتر مسیر ازدواجش رو فراهم می کنه و نیاز جنسیش رو با کیفیت کامل از این طریق تامین می کنه
دیگری با خ.ا و روابط یک شبه ای که کاملا سطحیه و هیچ اطمینانی به هیچ چیز نیست
برید زندگی انسان های مومن و باتقوا رو نگاه کنید
و مقایسه اش کنید با انسان هایی که دنیا سرلوحه زندگی شون بوده.
بعد ببینید کدوم زندگی دنیوی بهتری دارن؟
زندگی دنیوی به معنای داشتن حال بهتر، آرامش بیشتر، انسانی توانمندتر، محترم تر، داناتر و غنی تر.
آدم های دور و برشون رو هم نگاه کنید.
بعد خودتون قضاوت کنید برای اینکه از زندگی دنیوی تون
رضایت بیشتری داشته باشید، کدوم مدل زندگی رو می پسندید؟
هیچ کاری هم به آخرت نداشته باشید.
جوابش اون قدرا هم سخت نیست.