امشب یه لحظه به ذهنم رسید، محمد چقدر خوبه که تو مثل دیگران دنبال دنیای خودت نیستی و هدف بزرگ تری داری و می خوای به جهانیان مثلا خدمت کنی.
بعدش به ذهم رسید محمد تو رو چه این کارها، درست رو بخون دنبال زندگی خودت باش. اصلا توی جمله ی بالایی هم نشان غرور وجود داره. تو خودت رو برتر از دیگران می دونی.
اما ...
شادی و خوشحالی یعنی فکرها و ایده ها و آرمان های بزرگ برای دنیا در سر داشته باشی
اون چیزی که بده آمال و آرزوی دنیایی هست که انسان رو هلاک می کنه.
اما آرمان داشتن و هدف بزرگ داشتن که بد نیست.
خوب هم هست ...
فرقش چیه؟؟؟؟
فرقش اینجاست.
امروز می دونین به چی فکر می کردم؟
دانشمندهای بزرگ رو که نگاه می کردم، همه استادهای بزرگی داشتن.
یعنی هیچ وقت این طور نبوده که یه نفر یه دفعه ای موفق بشه توی فیزیک مثلا و خیلی رشد کنه.
بلکه استاد بسیار بزرگی بوده که شاگردش مثلا نوبل گرفته....
بعد به خودم گفتم، بابا تو که استادت سوادش از خودت کمتره، چه انتظاری داری پیشرفت کنی؟
خب حالا چرا داری تلاش می کنی ...
بعد به ذهنم رسید محمد تو دنبال این هدف بزرگ راه بیافت و کار خودت رو بکن ...
ببین این سلسله ی استاد و شاگرد ها که تا بی نهایت نمی ره ...
بالاخره یه فردی اول بوده... مثلا توی همین آمریکا، سیصد سال پیش که این قدر پیشرفته نبوده. اصلا نبوده ...
یه افرادی بودن و زحمت کشیدن و هیچ اسمی هم ازشون توی تاریخ نبوده
نتیجه اش شده این که صد سال بعد، به جایی رسیدن که از لحاظ علمی بزرگ و مطرح شدن.
خب حالا این همه سخنرانی کردم که چی؟؟؟
می خواستم بگم محمد، نگاهت به آینده ی دور باشه، درسته که ممکنه اصلا اسمی و نامی از تو نمونه یا شایدم بمونه
این مهم نیست.
تو داری دانه توی زمین می کاری....
شاید سه نسل دیگه، چهار نسل دیگه، ۱۰۰ سال دیگه جوونه بده و تو اون موقع اصلا زنده نباشی...
چه عیبی داره؟؟؟؟ مهم اینه که در مسیر درست باشی و تمام تلاشت رو بکنی
پس شادی و خوشحالی یعنی این که
آدم در راستای آرمان های حقیقی الهی تلاش و حرکت کنه