کانون

(1398 اسفند 10، 19:45)رضا خان نوشته است: [ -> ]آقا سوشیانش نمیخوای یه انرژی به ما بدی؟

سوشیانس رفته گلاب بیاره

(1398 اسفند 10، 19:57)soshians نوشته است: [ -> ]

(1398 اسفند 10، 16:43)blissway نوشته است: [ -> ]5اسفند/ 6روز

سجاد جان شروع دوره ی تازه ای از پاکی مبارکت باشه. امیدوارم این پاکی تا عید ادامه داشته باشه و بتونی سال نو رو با پاکی شروع کنی.

نقل قول: میتونم بگم تونستم بخش عمده سال رو پاک باشم. نکته خوشحال کننده قضیه اینه که از حفره قبلی (و اصلی) گزیده نشدم. به یه شکل دیگه بود که حالا باید ببینم اینو چطور میشه کنترل کرد.

چقدر این کار بزرگیه سجاد..این یعنی سال 98 در پاکی سال موفقی برات بوده..همین که از حفره ی قبلی گزیده نشدی یعنی تونستی از یه سیکل معیوب بیای بیرون..وقتی از این سیکل معیوب بیرون اومدی یعنی امید هست که مدل های جدیدتر از وسوسه رو هم بتونی کنترل کنی..دمت گرم..

نقل قول: بر حال هدف نهایی من زدن یک سال تموم پاکی هست و با این 40 روز و پنجاه روزا ارضا نمیشم. البته خودم میدونم طرز فکر غلطیه و ناشی از کمال گراییه ولی احساس میکنم اگر یک سال پاکی نزنم هیچ کاری تو زندگیم نکردم.

داداش سجاد ببین بیا یه کم از این کمال گرایی کم کنیم..بیا نگیم اگه یک سال پاک نبودم یعنی هیچ کاری نکردم..این همه روز پاک داشتی تو سالی که گذشت..یه مقایسه کن با سال هایی که بی خیال وسوسه رو پیش می گرفتی و اصلا سراغ ترک نمیومدی..پس نذار کمال گراییت باعث شه این همه روز قشنگ رو که ساختی ازت بگیره..

ممنون که انقدر پیگیر وضعیت بچه هایی داداش. خیلی عزیزی برامون، سعیمو میکنم

(1398 اسفند 10، 19:45)رضا خان نوشته است: [ -> ]آقا سوشیانش نمیخوای یه انرژی به ما بدی؟

رضا جان امیدوارم حالت خوب باشه . تو ماشالله نیاز به انرژی نداری راستش یه روزایی هست که من نیستم یا میام و زود میرم..اینجا همه مسئولیم در برابر هم..همه باید به هم انرژی بدیم..هیچ کس نباید منتظر سرپرست و مسئول باشه..همه ماهانه ای ها باید به هم انرژی خوب بدن و با هم همقدم باشن..امیدوارم هر چه زودتر به 90 روز برسی..خیلی قشنگه سه ماه پاک داشتن..یک فصل پاک معنی زیبایی داره..به امید اینکه هر چه زودتر بهش برسی.

(1398 اسفند 10، 23:10)لئا نوشته است: [ -> ]

لئا / 20 دی / 51 روز پاک 

هدف : پاکی تا نیمه شعبان

# یا صاحب الزمان ادرکنی

لئا جان 50 روز خوب دارین..آفرین به شما قهرمان ماهانه...انقدر هدف پاکیتون با ارزشه که بچه ها از رو دستتون کپی می کنن...دخترِ گل ماهانه به پیش ...

                                                             سوشیانس / 5 بهمن / 35 روز پاک


روز سی و پنجم...استرس..استرس..استرس..این ویروس بعضی وقتا از سرم بیرون نمیره..خیلی زندگی رو محدود و سخت کرده..نه میشه رفت مهمونی نه کافه نه سینما ....وسطای روز با خدا صحبت کردم و آروم شدم و بعد دیگه کارامو به درستی انجام دادم..از این همه حجم اخبار خسته شدم ...نمیخوای هم اخبار گوش بدی هی فرت و فرت از زمین و زمان برات تو واتس اپ و تلگرام میفرستن...آقا چی کار کنیم دیگه به پنجاه مدل دستامونو میشوریم ماسکم میزنیم..دیگه دونستن اینکه امروز آمار فوت چند نفر بوده چه تاثیر مثبتی تو زندگی ما داره جز اینکه حال آدم رو بدتر می کنه..

(1398 اسفند 11، 1:38)soshians نوشته است: [ -> ]

(1398 اسفند 10، 19:45)رضا خان نوشته است: [ -> ]آقا سوشیانش نمیخوای یه انرژی به ما بدی؟

رضا جان امیدوارم حالت خوب باشه . تو ماشالله نیاز به انرژی نداری راستش یه روزایی هست که من نیستم یا میام و زود میرم..اینجا همه مسئولیم در برابر هم..همه باید به هم انرژی بدیم..هیچ کس نباید منتظر سرپرست و مسئول باشه..همه ماهانه ای ها باید به هم انرژی خوب بدن و با هم همقدم باشن..امیدوارم هر چه زودتر به 90 روز برسی..خیلی قشنگه سه ماه پاک داشتن..یک فصل پاک معنی زیبایی داره..به امید اینکه هر چه زودتر بهش برسی.

5 اسفند / 7روز

سلام به رفقای پادر میدان جهاد نفس ، امیدوارم به پیشرفته ترین سلاح ممکن مجهز بشین.
آسمان 16 شهریور 176 روز

علیرضا / ۱۸ آذر / ۸۳ روز خوب

                                                             سوشیانس / 5 بهمن / 36 روز پاک

چند شبی هست درست نمیخوابم..همش فکر و خیال می کنم...قبلن وقتی شبا خوابم نمی برد به رویاهای زندگیم فکر می کردم و سریع خوابم می برد..ولی دیروز یه واقعیت تلخ رو فهمیدم..اینکه دیگه رویایی ندارم که تصورش کنم...یا انقدر اون رویا دور از دسترسه و مطمئن هستم که دست نیافتنیه که اصلا نمی تونم بهش فکر کنم..خیلی حس بدیه حس بی رویا بودن..

(1398 اسفند 8، 9:04)new Aseman نوشته است: [ -> ]احساس میکنم یه جو سنگین توام با بی انگیزه گی به فضای ماهانه رسوخ کرده.

رسیدن به مقصد ، تو مسیر موندنه، ماشاید نتونیم قول بدیم که این دفعه ترکمون ابدیه، اما میتونیم قول بدیم که در مسیر پاکی بمونیم ، حتی اگه خدای نکرده گاهی زمین هم بخوریم . 
دوستتون دارم .

دمت گرم نیو آسمان که اومدی و از این جو سنگین حرف زدی..ممنون که به یاد بچه ها هستی و از همه یاد کردی..راستش من راه حل رو در چند چیز میبینم یکی اینکه اعلام وضعیت دائم داشته باشیم...یعنی نذاریم یک هفته بگذره بعد یه دفعه اعلام وضعیت کنیم..هر روز به خودمون و کانون یادآوری کنیم..و نکته ی مهم تر اینکه از حالمون بنویسیم..بیایم بگیم امروز وسوسه داشتیم یا نداشتیم...چه جور از پسش بر اومدیم..چی کار کردیم..مشکل امروزمون چیه..این به منِ سرپرست کمک می کنه بدونم چه جوری باید به کسی کمک کنم..اگر کسی فقط هر روز بنویسه سلام من دو روز پاک...سه روز پاک..پس فردا که این رفیقمون در حال شکست بود من چه طور می تونم کمکش کنم؟ من نه میدونم سیکل زمین خوردنش چه جوریه..نه میدونم انگیزه های اولیه اش برای خ.ا چیه..خلاصه حرف دل من رو زدی...

"رسیدن به مقصد ، تو مسیر موندنه" چقدر این حرف درسته..همین صحبت رو  با سجاد داشتم..سجاد می گفت تا یک سال پاک نگیرم از خودم راضی نیستم...ولی نکته اینه که ما تو مسیر پاکی باشیم...20 روز پاک داشتن..40 روز پاک داشتن...خودش خیلی با معنیه..میدونید چرا؟ چون وقتی 20 روز پاک تو کانون داشتی یعنی تمام اون بیست روز پاک خواستی که پاک باشی..به پاکی فکر کردی ..تو مسیر بودی..ولی الان قصد و برنامه ای برای پاکی نداشتی و همین جوری بیرون از کانون واسه خودت 20 روز خ.ا نکردی اون ارزشی نداره..چون نه موقعیتش برات پیش اومده..نه انگیزه ای برای پاک موندن داشتی..صرفا فقط اون کارو انجام ندادی..

دمت گرم داداش مرسی که برامون نوشتی.

نقل قول: حامدحامد/ از سوم اسفند/ 7 روز

حامد برات آرزو می کنم تا عید پاک بمونی..خیلی دوست دارم سی روز پاک و ستاره ی تازه ات رو ببینم..دوست دارم این سیکل لعنتی رو بشکونی و بهش غلبه کنی..

نقل قول: خدا ببخشه. منم از دیروز کمی این قضیه داره قلقلکم میده. راستش پریروز یه کاری کردم نمی دونم کار درستی بوده یا نه. کمی ترس وجودم رو گرفته هم از عواقبش و هم از شکست احتمالی. دست گذاشتم روی قرآن و با خدا عهد کردم طی ۳۰ روز اگر شکستم، یک میلیون تومن باید به فقرا یا جاهای مربوط به فقرا کمک کنم و هر بار شکست در این ۳۰ روز، یک میلیون و اگر دست ورزی داشتم، هربار پانصد هزار تومان.

راستش حامد خیلی موافق این کار نیستم...ببین درسته که تنبیه گذاشتن یه بازدارنده ی خیلی خوبیه ولی داداش تنبیه هم حدی داره...آحه داداشم یک ملیون تومن الان نصف حقوق یک کارمنده خوب معلومه دو سه بار در ماه بشکنی دیگه باید نون خشک بخوری پس من به تنبیه اعتقاد دارم ولی به نظرم باید حد و حدودی داشته باشه...من خودم همیشه این جوریم که یه موقعی یه چیزی رو خیلی میخوام اتفاق نیفته با خودم و خدای خودم عهد می کنم که یک دوره ی پاکی مثلا 100 روزه بگیرم تا خدا اون اتفاق بدو ازم دور کنه و به خدا میگم که اگه نرسیدم به این تعداد روز حقمه که اون بلا سرم بیاد..

نقل قول: همه ما بعد از شکست، همین حس رو داریم که یه مدت بذاریم بریم از کانون و بعد برگردیم به تصور اینکه این مدتی که از کانون دوریم، پاک می مونیم و بعدش میام تعداد روزهای بالای پاکیمون رو گزارش میدیم. تجربه، چیز دیگه ای میگه. بمونید. درسته که کانون یه جور قید و بند میزنه به دست و پای آدم که حواسش به شکست ها باشه و با هر بار شکست و اعلام وضعیت جدید، یه جور شرم حضور در آدم به وجود میاد ولی مطمئن باشید همین شرم ها و ناراحتی هاست که اگر بخواد در روند ترک کمک کنه، کمک می کنه. بمونید و ادامه بدید. رفتن به صلاح نیست.

حامد جان خیلی خوب نوشتی..حرف دل منو زدی..هیچ وقت پاکی در تنهایی به وجود نمیاد..این دقیقا چیزیه که هفته ی پیش به محمد رضا گفتم..

سلام بر سوشیانس عزیز،
میبینم که گاهی از اتفاقات بدی که امسال افتاد و مشکلات پیش رو
 گلایه میکنی داداش.
میدونی ، وقتی همه جا سیاه میشه واسه همه سیاهه ، اما حقیقتا ، چیزی که هست اینه که بر فراز تمامی اتفاقات بد چه عمدی و چه سهوی ، چه یه اتفاق طبیعی ناگوار باشه، وچه  اینکه اغراض کثیفی در پسش نهفته باشه ، دستی بالای تمام دستهاست.
یه استاد عزیزی داریم که میگه ، اگه بیشتر اتفاقات رو بهش جنبه خصوصی بدیم و انفرادی کنیم ، میبینیم که همه اتفاقات دنیا دارن با ما حرف میزنن، هرکدوم یه پیامی رو از سمت خالق یکتا دارن مخابره میکنن. یه فلسفه ابتلا و امتحان اینه که کسی که یه ترم درس خونده تا ازش امتحان نگیرن نمیتونه بره ترم بالاتر.
کسی که دغدغه پیشرفت داره ، کمااینکه همه دارن ، تا از یه مسیرهایی عبور نکنه امکان ارتقا پیدا نمیشه.
برعکسشم صدق میکنه ، یعنی زمانی که از یه مسیر سختی ، یا امتحان سختی با موفقیت عبور میکنیم ، همیشه شاهد یه ارتقای علمی یا پولی یا اخلاقی هستیم.
شادی روحی هم که تو همش هست.
اصلا اگه بهترین خاطرات زندگی  مرور کنیم ، میبینیم که همشون بعد از عبور موفقیت امیز ازیه مرحله سخت بوده ، حالا هرچی سختتر  ، موفقیت  بعدش شیرینتر و بزرگتر.

حالا به نظرم اگه دنبال حال خوب میگردیم ، بهتره  دنباله رو اخبار کلان ناامیدکننده ای که احساس کنیم ما کاری از دستمون برنمیاد و مثله یه مهره کوچیک باید بسوزیم و بسازیم نباشیم.
خداوند متعال یه ابزار بسیار کارآمد و آسوده کننده و آرامش بخش و روحیه دهنده و کارشیطان تمام کن در اختیارهمه مون گذاشته.
اسمش اینه : توکل
یعنی ما وظیفه فعلی مونو انجام بدیم ، نتیجش در هر سطحی چه خرد و چه کلان با مدیر و مدبر و مالک جهان هستی یعنی ناموس اکبر و خداوند متعاله.
یه مژده شیرین برا هممون بدم.
 هر وقت در برابر یه کار نادرست و یا عمل ناپاک بخاطر خدامقاومت کنیم، چه بخایم چه نخاهیم ، چه بفهمیم و چه نفهمیم
یه آپشن جدید روی ما نصب میشه و 
یه ابزار و شایدم سلاح قویتر در اختیارمون قرار میگیره. 
خدا باکسی شوخی نداره وقتی میگه بعد از هر سختی یه آسونی میاد . مثلا بخاد وعده الکی بده ، اینجوریم نیس بگه حالا هروقت 100 روز پاک بودین یه فکری میکنیم. پرداخت های خدا همش نقدیه .
از تلاشها و راهنماییهای بهترین سرپرست کانون سوشیانس عزیزم کمال تشکر رو دارم و ازت ممنونم.
از بقیه بچه ها خصوصا ماهانه ای های عزیز هم که امید همدیگه هستیم
برای بودن  و حضور خالصانه تون ممنونم.