حس من:
پرده های تاریکی از دلم برداشته میشه روز به روز که بیشتر به قرآن و خدا ایمان می اورم. بسیاری از کسانی که قرآن را دروغ می شمارند (که امروزه در اینترنت و ماهواره و هر گوشه کنار تاریک حضور دارن)، پرده های تاریکی بر دلشان هست که خواسته یا ناخواسته چنین می کنند. اگر تزکیه نفس کنند، نور حقایق بر قلبشان خواهد تابید. اما متاسفانه نمی خواهند دست از هوای نفس بردارند. قرآن، خودش از خودش دفاع می کند اما برای کسانی هدایتگر است که متقی باشد. (آیه سوم سوره بقره). خود به خود مفهوم آیه ها روشن خواهد شد و کلید این رمز گشایی، تقوا هست.
پس کسی که می خواهد دیگر زندگی اش سیاه نباشد باید شروع کند دست از این عمل خ.ا بردارد. این عمل روح آدم را تاریک می کند. با ترک آن و توبه، کم کم انوار هدایت تابیده می شود مانند زمانی که ابر سیاهی همه جا را گرفته و از میان پاره می شود و نور خورشید بر زمین می تابد...
فکر کنم قرآن و عبادت و نماز زمانی تاثیر می گذارند که فرد وارد دنیای تقوا شود. تقوا هم یعنی کنترل خود از ناپاکی ها.
پاکی مرهمه روی اعتماد به نفس ترک خوردمون برس و واکسه روی گرد و خاک امیدمون عطر خوشه برای استشمام آیندمون عینک بدون لکه است برای بهتر دیدن زندگیمون آینه ی قدیه برای ایستاده دیدن خودمون
پاکی خنکیه آب چشمه است چشمه ای که برای رسیدن بهش جون کندیم و از این کوه بالا اومدیم
تأثیر پاکی چیه؟ مهمترین تاثیر پاکی حال خوب داشتنه
پاکی از تمام گناهان ریز و درشت سبب برداشته شدن حجاب های دل می شود تا جایی که حضور معشوق را احساس کنی. حضور گرمابخش او را احساس خواهی کرد.
روزی که خودت را به کم بفروشی کار تمام است و همان روز نفس و روح و اعتماد به نفس خود را فروخته ای پس برای اون الماس گرانبهایی که خدا دو وجود تو گذاشته بجنگ و نذار کسی فریبت بده و اونارو ازت بگیره
تنها کلمه ای که میتونم در وصف پاکی بگم : فوق العادست.
همه چی ردیفه.
با وجود همه سختیاش همه چی ردیفه.
احساس میکنم خیلی از درسا رو از زندگی گرفتم
احساس میکنم عمر من کوتاست
احساس میکنم به آخراش نزدیک شدم!
اما همیشه میگم هرچی صلاح خدا باشه و راضیم به رضای خدا.
شاید رضای خدا این باشه که من ۱۰۰ سال دیگه زنده باشم
و شاید ۱ ثانیه دیگه.
به هر حال من راضیم به صلاحش.
توی دوره ۱۹ ساله زندگی من هم خوشی ناپایدار بود هم ناخوشی.
ولی خیلی سختی کشیدم و همچنین خیلی ذوق کردم.
من نمیگم دنیا کلا بده من میگم دنیا مخلوطی از شادی ها و غم هاست.
اما چه عاقبتی میشه اگه تهش به پاکی ختم بشه
و زندگی هر کی با پاکی ختم بشه ، خدا مرگش رو تبدیل میکنه به شهادت♡
امیدوارم با حرفام باعث رنجش کسی نشده باشم
اما دلم میخواست احساساتم رو بیان کنم
الهم ارزقنا جميعا شهادت في سبيلك به حق الحسين.
و كفي بالله حليما.
تاثیرات پاکی توی زندگی من فوق العادست...
مهم ترینش آرامشی هست که دارم
وقتی بخوای تمام تلاشتو بکنی
هرچقدرم اوضاع سخت باشه
خدا به خواستت میرسونتت
به سختی مسیر نگاه نکنیم
به عشقی که توی دلمون نسبت به هدف داریم نگاه بکنیم
هشدار که بعد هر سختی ، آسانیست!
چیزی که بهم توی این مدت تقریبا یه ماه ثابت شد اینه که
نمیشه پاک موند وقتی برنامه نداشت
باید برنامه ریزی و نظم جزو زندگی بشه و گرنه پاکی از دست میره
اصلا بی نظمی و بی برنامه بودن از ویژگی های شیطانه
مورد بعدی
وقتی پرش افکار رو تمرین کردم در مبحث پاکی
تونستم توی زندگیم هم پرش فکری بزنم
یعنی چی
مثلا من باید درس بخونم و طبیعتا نیازمند تمرکزه
ولی همون موقع یه فکر خوب مثلا درباره ی تمیز کردن اتاقم به ذهنم میرسه
خب اگه من افسار ذهنم رو بسپورم دستش حتی اگه فکر ماهیت خوبی داشته باشه وقتم گرفته میشع و به کارم نمیرسم
گاهی وقتا حتی فکرای خوب هم مال شیطونه!
فکری که در وقت نادرست بیاد و ذهن رو درگیر کنه بعدش حس پشیمونی میاره
وحس پشیمونی یعنی کاهش عزت نفس و این یعنی گناه
ولی حالا من یادگرفتم
ایده ی خوب رو در مرحله ی اول روی کاغذ میارم و به بند میکشمش
در مرحله دوم میگم بعد از این تایم کاری روش فک میکنم
و واقعا هم بعد اون تاین کاری بهش فک میکنم تا ذهنم پس نزنه که نه تو این کار رو درآینده نمیکنی پس مجبوری فکر کنی
مورد بعدی
پاکی خیلی ارزشمنده
من برکت رو در زمان به شدت حس میکنم
وقتی روزام با گناه میگذشت اصلا جدای اینکه هیچ کار خوبی توش نمیکردم سریع میگذشت
ولی وقتی در راه خدا قدم بر میداری
این خدا هست که ساعتت رو کوک میکنه
این خداست که حرکت ثانیه شمار رو کند میکنه
بدونین دوستان با پاکی چیزایی رو تجربه میکنید
که بعد به خودتون میگید
این گناه چه کار مسخره و مزخرفی بود که من انجام میدادم
پاکی همتون ابدی
گفتم اینجا بنویسم که یادم نره
تو ۱۵۷ روز پاکی مخصوصا آخراش
دیگه درد نداشتم. نه جسمی نه روحی
گریه میکردم. ولی نه از اون گریه ها که بعدش داغون تری
احساس میکردم زیباترم. کار به اینکه واقعا زیباتر شدم یا نه ، ندارم. احساسش که بود
اعتماد به نفسم بیشتر شد حداقل دو کلمه میتونستم حرف بزنم
خوش اخلاف تر بودم
رویاهام بازم اومده بود دیگه فکرهای سیاه نبود. فکرهای قشنگ بود
فکر میکردم این فکرا هیچ وقت نمیرن
پاکی موردی بود که میتونستم با خدا درموردش حرف بزنم
نمازهای بهتر. خیلی بهتر
احساس اینکه خدا بهم افتخار میکنه. حس خیلی قشنگی بود
برنامه ریزی داشتم. زندگی و زمانم برام مهم بود
از اینکه دارم برای خوب شدنم تلاش میکنم
حس رضایت زیادی داشتم
به امید پاکی ابدی هممون
این تجربه همین الان برای من اتفاق افتاد یهو یادم اومد که قبلا توی این موقعیت ها چیکار میکردم میبینم همچین بی تاثیر نبوده پاکی توی این رفتار من
قبلا خیلی حرف مردم برام اهمیت داشت برام مهم بودن خیلی چیزای الکی کلی اصابم بهم میریخت که فلانی چرا این حرفو در موردم زد اما همین چند دقیقه پیش بود که دیدم خیلی توی این موضوع بهتر شدم
دوستان ترک کردن فقط با خ.ا نکردن انجام نمیشه باید یه سری رفتار هاتو درست کنی باید یکم پوست کلفت تر بشیم تا گرد باد بلایا و حرف مردم و اینکه فلانی چه فکری میکنه این جور حرفا اذیتمون نکنه کسایی که از لحاظ عاطفی مشکل داشتن این قسمت حرفمو بهتر درک میکنن خیلی از ما وقتی شکستی میخوریم توی هر زمینه ای حالا نه لزوما ترک یا باکسی دعوامون میشه یا یه اتفاق ناگواری برامون پیش میاد که باعث میشه اعصابمون نهایتا به هم بریزه به خ.ا پناه میبردیم ولی میتوم بهتون این مژده را بدم با ترک کردن علاوه بر اینکه جسما خوب میشیم از نظر روحی هم قوی تر میشیم پس باید قدر روز هایی که پاکیم را بدونیم چون باعث میشن ما قوی تر بشیم
بازم اینجا مینویسم که یادم نره
یه سال رد شد به امید خدای مهربون و بزرگ و قدرتمند
کیفیت نمازها جا به جا شد نماز جماعت اضافه شد
تو عمرم فکر کنم سر جمع ۱۰ تا نماز جماعت نخوانده بودم ولی همیشه دوست داشتم بخوانم
بنظرم هم به پاکی کمک کرد
هم خودش اثر پاکیه
مهربون تر شدم
اخلاقم خدایی خیلی بهتر شد
ولی هنوز جا داره
طرز فکرم نسبت به آدما ها بهتر شد
آرامشش خیلی بهتره اینکه کینه حسد زخم نباشه
ولی بازم جا داره
از پدر مادرم متنفر بودم
ولی الان تنفر نیست
خیلی کم دوست داشتن هست که بازم جا داره بیشتر بشه
برنامه ریزی و پایبند بهش اضافه شد
خیلی وقتا برنامه ریزی بود ولی پایبند نبودم
اینم هم اثر پاکیه هم خودش به پاکی کمک میکنه
خرده عادت ها اضافه شد
به خودم اومدم دیدم خرده عادت مذهبی را خود به خود تو زندگیم اضافه شده
عزت نفس هم اندکی آمد
حس قشنگیه
خودزنی خیلی کم شد
ولی اندکی هست که باید بره
حس اینکه خدا دوست داره بسی قشنگه با هیچی نمیشه عوضش کرد
مهم ترینش اینه دوباره برگشتم پیش خدا
ایندفعه هر چی روزا بیشتر میشه ارتباطم نزدیک تر میشه
فقط دعا میکنم طرز فکرم نسبت به خدا درست پیش بره تا همه چه درست بمونه انشالله
ولی هنوز ناامیدی اندکی هست
هنوز حس سر افکندگی اندکی هست
هنوز کار زیاده
خدایا به امید خودت
چند سال پیش حدود ۶ ماه از این کار فاصله گرفتم البته با توجه به شرایط کاری که داشتم و دسترسی به اینترنت و گوشی محدود بود تونستم به این رقم برسم ولی واقعا خیلی تاثییرات مثبتی روم داشت قبلش آدم عصبی ، زود رنج ، خسته و بی حوصله و بی انرژی بودم و همیشه حالم بده بود و برای همین کمتر ارتباط برقرار می کردم و تقریبا تو هر کاری بود شکست می خوردم و ساده ترین کارها رو با کلی خطا انجام می دادم ولی بعد شش ماه ترک کارایی من خیلی بیشتر شده بود و تو کارم خیلی پیشرفت کرده بودم و حس شادی درونی خیلی زیادی داشتم گاهی میشد الکی از ته دلم می خندیدم دوست داشتم خیلی چیزهارو تجربه کنم تو زندگیم علاقه ام به خودم و اطرافیانم چند برابر شد و به سختی ناراحت و عصبانی میشدم به ی باره دوستان زیادی پیدا کردم حتی به حفظ قرآن پرداختم و چند جزی حفظ کردم و خیلی موارد دیگه برام اتفاق افتاد اونم فقط با شش ماه ترک
ولی متاسفانه بعدش ی شکست عشقی پیش اومد که بشدت رو روحیه ام تاثیر گذاشت که شاید یجوری امتحان خداوند بود ولی نتونستم از پسش بربیام و باز دوباره افتادم تو این مسیر اشتباه،
متاسفانه حالم از قبل خیلی بدتر شده و امیدوارم برگردم به همون دوران ترک به کمک خداوند و شما دوستان عزیز