1394 مهر 9، 20:26
چقدر دلم برای روزای اولی که امیدم کانون تنگ شده
چقدر احساس غریبی می کنم
یه حالی دارم ....
پاییزم با این باروناش ...
نمی دونم چطور احساس درونیم رو در قالب واژگان کنار هم توصیف کنم
حالم ابریست یک سره ابریست
(1394 مهر 8، 23:14)جناب خان :) نوشته است: آقای فراسی اینجا بوده؟؟!
(1394 مهر 8، 23:28)می توانم نوشته است: آره بابا همه خوب و تپل
به به
اخبار خوب داریم بالکل
شما تایپت خیلی بهتر شده ها
تاهل بهت ساخته
دکترا رو چه کردید؟
(1394 مهر 9، 10:19)سها نوشته است:(1394 مهر 8، 22:53)آقای فراسی نوشته است: سلام بر همگی. خوب هستین؟ ان شالله همه چی رو به راه باشه و زندگی بر وفق مراد
- فقط اومدم سلامی عرض کنم و بگم به یادتونم
سلام
الحمدلله.. ان شاء الله زندگی برای شما هم پر باشه از خیر و خوبی و موفقیت..
این جمله ای ک گفتین یعنی ما هم فقط تشکر کنیم و بگیم یادمون مونده خوبیهاتون..
خیلی ارادت..
یاعلی.