امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

با ذکر ۱۵ صلوات برای موی عزیز میریم برای اعلام داستانی که درگیرش بودم،خب امروز فرصت مناسب برای حرف زدن داشتم ،نیم ساعت اول که اوکی شد، ولی زیاد فرصت کافی نبود،از اونور از ساعت ۱۲ شب تقریبا تا همین ده دقیقه پیش حدودا یک و نیم شب! با طرف مقابل بودم  و کلی صحبت کردیم و طرف مقابل تصمیمش برای رفتن جدی بود و از نظر عقاید هم تا جایی که میشد غیر مستقیم از زیر زبونش کشیدم بیرون که چه عقایدی تو زندگیش داره و اینجا بود که متوجه شدم زیاد از نظر عقاید باهم هم عقیده نیستم و فکر میکنم که انگار جنبه ظاهریش من رو فریفته بود،با این حال برایش آرزوی موفقیت میکنم و خودم حس میکنم همون مسیری که برای خودم تعیین کردم رو پیگیری کنم و بچسبم به برآورده کردن اهدافم در زندگی.
یکم فکرم مشغوله برم بخوابم حالا فردا مجدد برمیگردم.
 سپاس شده توسط
سلام 
نوبت محسن عزیز هم فرا رسید
14 تا صلوات سهم من
الباقی دوستان هم بشتابید ...
از محسن هم میخوایم که برامون از خودش بگه ... تازگیا ستاره سهیل شده انگار ...
محسن جان بیا و طلسم سکوتت رو بشکن 302
منتظرتیم داداش




برنامه ی مقرر ختم صلوات  دوره سی و دوم :

طاهر [تصویر:  53.gif] 
mohammad_93 [تصویر:  53.gif] 
موری 53
mohsenniaتاریخ 96/06/29

عاشق فاطمه زهرا: تاریخ 96/07/01
Mr Degaresh: تاریخ 96/07/03
nobody31: تاریخ 96/07/05
Hamed6: تاریخ 96/07/08

آرمین: تاریخ 96/07/10
hamedhamed: تاریخ 96/07/12
شازده کوچولو: تاریخ 96/07/15
aliunknown: تاریخ 96/07/17

rezaKy: تاریخ 96/07/19
drift: تاریخ 96/07/22
رضا222: تاریخ 96/07/24
101: تاریخ 96/07/26
omid 24: تاریخ 96/07/29


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
۱۴تا از طرف من برای همگروهیم ،محسن عزیز 53
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
حامد که قابل ندونست بیاد نظر بده اما با رای اکثریت اسم «یاران همدل» انتخاب شد.  [تصویر:  khansariha%20%2818%29.gif]
می خوایم این چند هفته ای که با هم هستیم هم یار و یاور همدیگه باشیم هم همدلانه کنار همدیگه بایستیم و دست از هیچ تلاشی برنداریم.  [تصویر:  khansariha%20%2869%29.gif]
کسی می تونه واسش لوگو بسازه؟ 

و اما پیام های اختصاصی من برای شما:

حامد عزیز
شناخت من نسبت به تو خیلی کمه. دوست دارم بیشتر ازت بدونم. 
الان شغلت چیه؟ راضی هستی؟ موانع ازدواجت چیه؟
جدای از نیاز جنسی، مهم ترین چیزی که تو رو به سمت خ.ا می کشونه استرس هست؟ من این رو از پست قبلیت برداشت کردم.
خب من فکر می کنم شرایط پراسترس بالاخره برای همه است. مهم اینه که یاد بگیریم استرس رو چطور مدیریت کنیم و به ذهن مون بفهمونیم پاسخ مورد نیاز استرس خ.ا نیست.
تو این مدته شده سراغ عکس و فیلم و ... بری؟



آرمین جان ببخشید که نتونستم اعلام حضور کنم. سرم خیلی شلوغه و راستش مرتب دارم گند می زنم. vayy vayy vayy
من فرصت نکردم بیام برای انتخاب اسم گروه. ببخشید.راستش زیاد هم سر در نمیارم که اینجا در این گروه چه خبره و باید چیکار کنم؟ یه جایی هم برام نوشتن 12 مهر باید ختم صلوات داشته باشم ولی نمی دونم یعنی چی و باید چند تا صلوات در اون روز بفرستم.
در جواب سوالت من فهمیدم عمده چیزی که باعث خ.ا میشه اینه که خودم نخواستم.یعنی اگر قبلاً گفتم در مواقع پر استرس این کار رو انجام میدم ولی خب اصل کار اینه که چون خودم نخواستم زدم به خاکی وگرنه همه عوامل رو به قول شما میشه مدیریت کرد.
14 تا صلوات برای پوینده ی عزیز، محسن خانِ گل. ایشالا زندگیش هدف مند باشه و بتونه شاد باشه همیشه



(1396 شهريور 29، 0:51)drift نوشته است: با ذکر ۱۵ صلوات برای موی عزیز میریم برای اعلام داستانی که درگیرش بودم،خب امروز فرصت مناسب برای حرف زدن داشتم ،نیم ساعت اول که اوکی شد، ولی زیاد فرصت کافی نبود،از اونور از ساعت ۱۲ شب تقریبا تا همین ده دقیقه پیش حدودا یک و نیم شب! با طرف مقابل بودم  و کلی صحبت کردیم و طرف مقابل تصمیمش برای رفتن جدی بود و از نظر عقاید هم تا جایی که میشد غیر مستقیم از زیر زبونش کشیدم بیرون که چه عقایدی تو زندگیش داره و اینجا بود که متوجه شدم زیاد از نظر عقاید باهم هم عقیده نیستم و فکر میکنم که انگار جنبه ظاهریش من رو فریفته بود،با این حال برایش آرزوی موفقیت میکنم و خودم حس میکنم همون مسیری که برای خودم تعیین کردم رو پیگیری کنم و بچسبم به برآورده کردن اهدافم در زندگی.
یکم فکرم مشغوله برم بخوابم حالا فردا مجدد برمیگردم.


توی موردی که برای من هست، طرف مقابلم به نظر میاد هدفی نداره و زیاد اهلِ فکر و تصمیم برای آینده نیست. یعنی بنظرم بی برنامه میاد ولی خب چه میشه کرد. میدونم نمیشه که با هم زندگی ای رو شروع کنیم ولی خب نمیدونم چرا نمیتونم بیخیالشم بشم
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
سلام به همگی.دلم براتون تنگ شده بود.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 شهريور 29، 13:22)rezaKy نوشته است: 14 تا صلوات برای پوینده ی عزیز، محسن خانِ گل. ایشالا زندگیش هدف مند باشه و بتونه شاد باشه همیشه



(1396 شهريور 29، 0:51)drift نوشته است: با ذکر ۱۵ صلوات برای موی عزیز میریم برای اعلام داستانی که درگیرش بودم،خب امروز فرصت مناسب برای حرف زدن داشتم ،نیم ساعت اول که اوکی شد، ولی زیاد فرصت کافی نبود،از اونور از ساعت ۱۲ شب تقریبا تا همین ده دقیقه پیش حدودا یک و نیم شب! با طرف مقابل بودم  و کلی صحبت کردیم و طرف مقابل تصمیمش برای رفتن جدی بود و از نظر عقاید هم تا جایی که میشد غیر مستقیم از زیر زبونش کشیدم بیرون که چه عقایدی تو زندگیش داره و اینجا بود که متوجه شدم زیاد از نظر عقاید باهم هم عقیده نیستم و فکر میکنم که انگار جنبه ظاهریش من رو فریفته بود،با این حال برایش آرزوی موفقیت میکنم و خودم حس میکنم همون مسیری که برای خودم تعیین کردم رو پیگیری کنم و بچسبم به برآورده کردن اهدافم در زندگی.
یکم فکرم مشغوله برم بخوابم حالا فردا مجدد برمیگردم.


توی موردی که برای من هست، طرف مقابلم به نظر میاد هدفی نداره و زیاد اهلِ فکر و تصمیم برای آینده نیست. یعنی بنظرم بی برنامه میاد ولی خب چه میشه کرد. میدونم نمیشه که با هم زندگی ای رو شروع کنیم ولی خب نمیدونم چرا نمیتونم بیخیالشم بشم

۱۵ صلوات برای محسن عزیز به نیت گره گشایی از کارهاش،
همین که خوش بر و رو باشه و یکم از ازون شیطنت های زنونه اش بخرج بده و ناز کنه همین کافیه که نتونی از فکرش درآی.
البته اگر دوطرف بیخیال باشند هم میشه خوب زندگی کرد،من زوجی رو میشناسم الان ۵-۶ ساله ازدواج کردن همش خوشگذرونی و ناهار و شام بیرون و ... خیلی هم با هم خوبن ولی به هیچ جا هم نرسیدن ولی باهم دارن زندگی میکنند(در و تخته جوره)
من که بیشتر هدفم ایجاد یک همکاری بلند مدت در آینده و نزدیکی بیشتر به مرور زمان بود چون هدفم استقلال تو کاره و نیاز به یک شخص خانم تو کارم هست،که تو این مورد واقعا خوب و قابل اطمینانه،رو این مورد هنوزم میشه حساب کرد ولی کو تا یکی دوسال دیگه که برنامم عملی بشه و کی مرده و کی زنده،به هر حال من که امیدم قطع نمیشه همونطور که یک سال و خورده ای میشه از صفر وارد یک کاری شدم و خدا کمکم کرده و هرچی در زندگی از طرف خدا بهم رسیده برآیندش خیر بوده،من هروقت هرچی که خیلی دوست داشتم بدست نیاوردم بعدا بهتر از اون بدست آوردم و اگر برام بد اومده اگر به حوادث بعد اون اتفاق فکر میکردم میدیدم اگر مثلا ۴ سال پیش من سرم کلاه نمیرفت و اتفاقات اجباری بعدش که از سر ناچاری برام نمی افتاد من الان حال خوب نبود و این لحظه معلوم نبود کجا باشم.
به خدا توکل کن و نیتت خیرباشه ، 
تو فامیل ما یک خانواده دوتا پسر شیر خوار از بهزیستی برداشتن و بزرگ کردن الان بزرگه پیش دانشگاهیه و کوچکه دوم دبیرستان،این دو بچه الان سطح رفاهشون خیلی بالاست، درست کردن کارها برای خدا کار یک چشم بهم زدنه.
خدايا ...خدای خوب من بياموز به من که
 لحظه ها در گذرند ... بياموز به من که هيچ حالتي پايدار نيست که مي گذرد اگر در سختي ام ... اگر دلتنگم،اگر چه بغض گلویم را بدرد اگر از بی مهری آدمهایت دل شکسته ام و در تمام اين لحظه ها تو در کنار مني .. خدای خوب من تنهایم نگذار و با من بمان خدایای مهربانم من بنده ی ضعیف توام ،نگذار ضعف من بر جسم و روح من بتازد و دنیا و آخرتم را از من بگیرد خدای من تنهایم مگذار 
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
سلام، ممنون از دوستایی که واسم صلوات فرستادن  53 53 53
امروز روز منه انگار، راستش مشکل اصلی من کمبود شدید اعتماد به نفسه که در طول این سالایی که گرفتار این گناه بودم از بین رفته و بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تو شروع کردن یه کار و ترسی که از شروع یه کار دارم اگه استارت بزنم خیلی زود نا امید میشم و شکست می خورم از جمله خود ترک همین گناه، خیلی سعی کردم گذشته ای رو که به گند کشیدم فراموش کنم ولی انگار دست از سرم بر نمی داره... 
امسال سال سرنوشت سازیه واسه من و میخام درست و حسابی تلاش کنم و واسه هدفام بجنگم که البته در راسش ترک این گناه هست این اخرین فرصتیه که میتونم خودمو حداقل به خودم اثبات کنم. 
واسم دعا کنید، دوستون دارم  53 53 53
(1396 شهريور 29، 17:28)mohsen73 نوشته است: سلام، ممنون از دوستایی که واسم صلوات فرستادن  53 53 53
امروز روز منه انگار، راستش مشکل اصلی من کمبود شدید اعتماد به نفسه که در طول این سالایی که گرفتار این گناه بودم از بین رفته و بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تو شروع کردن یه کار و ترسی که از شروع یه کار دارم اگه استارت بزنم خیلی زود نا امید میشم و شکست می خورم از جمله خود ترک همین گناه، خیلی سعی کردم گذشته ای رو که به گند کشیدم فراموش کنم ولی انگار دست از سرم بر نمی داره... 
امسال سال سرنوشت سازیه واسه من و میخام درست و حسابی تلاش کنم و واسه هدفام بجنگم که البته در راسش ترک این گناه هست این اخرین فرصتیه که میتونم خودمو حداقل به خودم اثبات کنم. 
واسم دعا کنید، دوستون دارم  53 53 53

۱۴ صلوات برای محسن عزیز 53 
داداش حتما تو می تونی موفق بشی. شک نکن. پیگیری می خواد و برنامه ریزی. 53258zu2qvp1d9v 
***
نوید عزیز ، حامد جان ، داداش دگرش ، همگروهی های به خاطر حسین ، خوب هستید؟
چه خبر؟ امضای گروهیمون هم درست شد. 4chsmu1  دگرش جان لطفا شما هم قرار بده.
بچه ها فراموش نکنید ، برای این دور از مسابقات قرار شد هدفمون رو بذاریم ۶ هفته ی سبز. Khansariha (69)
قراره براش فکر کنیم و تمرین کنیم....
من از خودم بگم
اوضاع خوبه. این هفته خیلی درگیر بودم. الان رسیدیم آخر هفته. نیاز دارم که ذهنم آروم بشه.
ان شاء الله فردا می رم استخر ، غیر از اون قرآن مطالعه می کنم ، مقداری فکر می کنم و برنامه ریزی برای هفته ی بعدی. 49-2 
امروز یه ذره بی احتیاطی کردم وقتی بیرون از خونه بودم. همین خودش یعنی یه زنگ خطر. Swear1
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام دوستان ، خوبین همه ؟! 
از حال ما هم اگه میپرسن خوبیم ، نمیپرسین که ! 
اومدم تا اول یه گلگی کنم ، بعد یه تصمیم و بعد خداحافظی . امیدوارم به چشم یه انتقاد بهش نگاه کنید و جبهه نگیرید.
مسلما کانون تشکیل شده ، تا بچه ها بتونن با همفکری و همکاری همدیگه بتونن از این مانع بزرگ زندگی عبور کنن. این همکاری هم فقط وقتی ایجاد میشه ، که بین اعضا همدلی اتفاق افتاده باشه ، بچه ها با هم رفیق شده باشن ، با هم درد دل کنن ، برای یه مدت طولانی با هم معاشرت کرده باشن ، دردای همو شناخته باشن و در کل یه خونواده شده باشن.
متاسفانه این امر برای من یکی خیلی اتفاق نیفتاد ، با وجود زحماتی که دوستان میشکن، خبری از این همدلی توی کانون وجود نداره ، محور کانون شده مسابقه و تمام هفته اینکه این هفته کی قرمز بود ، کی سبز ؛ همین . صلواتی هم که میفرستیم برای هم ، با حساب کتاب ؛ که کی چندتا صلوات جمع کرد کی چندتا ( که من تذکر دادم به طاهر ) ولی جوابی ندادن. نشد یه بار بشینیم ببینیم واقعا این مسابقه ها چقدر تاثیر داشته ؟ من هنوز میبینم کسایی که قدیمی ان ، متاسفانه هنوز موفق به ترک نشدن با وجود اینکه هر دوره تو مسابقات هستن . و کسایی که خیلی خراب میکنن ( مثل خودم ) و خجالت میکشن که شرکت کنن توی مسابقات. دیدیم که توی یه دوره ، یکی از شرکت کننده ها نمیاد اصن ، امتیازات اون گروه تعطیل میشه ، انگیزه گرفته میشه از بچه های اون گروه ، خود فرد هم دیگه روش نمیشه بیاد ،، دو دوره است تو مسابقه شرکت میکنم ، تو 6 هفته چقدر هم گروهی هامو شناختم ؟ هیچی ، فقط اسم کاربریشونو میدونستم ، سرگروه اصن سر نمیزد ، فقط 5 شنبه ها یادآوری میکرد که اعلام وضعیت کنید . 
با وجو تغییرات زیادی که توی قوانین مسابقه ایجاد شده ، فک میکنم مسابقه مفیده ، ولی به عنوان یه ابزار نه هدف. وقتی قابل استفاده است که بقیه امور اوکی شده باشه. ، اول از همه باید این انگیزه رو ایجاد کنیم توی کاربر که مداوم بیاد کانون. این انگیزه چجوری ایجاد میشه ؟ با رفاقت های توی کانون. که این رفاقت ها با مسابقات گروهی ایجاد نمیشه . بعدش برسه به گروه شدن. من 3 هفته است که کانون میام سر میزنم ، میرم ،، یکی پیام برای من نذاشت ، که آرمین ، خوبی اصلا ؟ مشکلات حل شد ؟ توی رهروان گذاشتم که شک دارم این دوره شرکت کنم یا نه ، هیشکی تشویق نکرد که غصه شو نخور ، بیا میتونی ! این یعنی من اینجا غریبم و اضافه. حتی بعد از 1 سال و نیم حضور  . بود و نبودم فرقی نمیکنه . و این نه برای من ، برای خیلی ها اتفاق می افته که میرن و دیگه نمیان. اعلام وضعیت نکردم ، مسول تالار نیومده بپرسه چی شد آقا ؟ توی تالار اعلام وضعیت خودم بودم و خودم .. چه اعلام میکردم چه نه ، فرقی نمیکرد ، پس گذاشتمش کنار. من قبلا با یه نام کاربری یگه میومدم ، اون روزا از لحاظ روحی خیلی به هم ریخته بودم ، آرمین خودمون خیلی بد برخورد کرد با من ، در حدی که گفتم دیگه نمیام ، گفت{ عه ؟ موفق باشی } . قشنگ یعنی درم ببند پشت خودت . خوب اینا خیلی زده می کنه آدمو 
دلیلش هم مشخصه ، مدیران و مسولین نمیرسن ، مسلما هر کسی تو زندگی خودش کارو زندگی داره و نمیرسه 24 ساعت کانون باشه.
آقا خیییییییییییللییییی ها هستن که از این مشکل رنج میرن ، کانون 10000 نفر عضو داره ، و مطمئنا 20 برابر این رقم از جوونا در گیر خ.ا هستن و تو کانون نیستن. ولی از 10000 نفر فقط 25 نفر ثبت نام میکنن برای ثبت نام گروهی !!!!!!!  به نظر من این یعنی فاجعه ! از 704 کاربر فعال در 24 ساعت گذشته 25 نفر ، ه نظرم یعنی باید یه تغییری بدیم توی روال کار ! باید این دید  ، که سفره پهنه ، هرکی هرچقدر میتونه استفاده کنه رو بذاریم کنار !! 

*شده تا حالا تبلیغ کرده باشیم برای کانون ؟ تو سایتای مختلف ، تو گروه های تلگرامی و ...
*شده کسی پیگیر باشه نرم افزار کانون روی اندروید مارکت و بازار قرار بگیره ؟ اصن به این فکر افتادیم اصلاح کنیم نرم افزارو ؟
*شده به این فکر کنیم که هفته ای یه بار دعوت کنیم از یه روانشناس بیاد تو کانون با بچه ها حرف بزنه ؟
*چرا نشه که یه گروه تلگرامی داشته باشیم با نظارت مدیرا که بچه ها راحت تر حرف بزنن باهم ؟ بابا از این قالب قدیمی بیایم بیرون و یه ذره اپدیت شیم ، الان دسترسی به تلگرام راحت تره یا اومدن تو سایت ؟ 
*چرا نشه مدیریت کانون و بسپاریم به خود بچه ها، اینجوری خیلی انگیزه ایجاد میشه برای ادامه ،
*چرا یه ذره دور نمیشیم از تم مذهبی کانون ؟؟!!  من راستش میام اینجا فک میکنم وارد پایگاه بسیج شدم ، دخترا جدا پسرا جدا ،آواتارا همه مذهبی ، نام کابری ها اکثرا امامی و عربی ! اسم گروه ها انگار اسم رمز حمله عملیاته ، یه سوال میکنی عوض اینکه دوستانه و خاکی جواب بدن ، مثل آخوندا میرن بالا ممبر و با حدیث و ... جواب میدن ،  خوب این موضوع خیلی اثر داره ، نمیگم مذهبی نباشه ولی در حدش ،، اینجوری کاربر از دوطرف میمونه ، هم مذهب هم ترک خ.ا 

خلاصه اش کنم. توی یه کانون خیریه بودم تو دانشگاه ، خیلی تزها میدادم ، که درآمدزایی بیشتر کنیم برای فقرا ، خیلی طرح ها بود که اثر بخشی نداشت ، بچه ها انرژی میذاشتن تهش هیچی ، یواش یواش هم داشت از فضای دانشگاه کمرنگ میشد ، میدونید چرا ؟ چون اداره اش به دست خود دانشجو ها نبود . 

این همه نوشتم براتون ، و فک کنم آخرین پستم بود توی کانون . احساس وظیفه کردم که بگم این مسائلو ، چون اینجا آخرین امید یه سری جوون و نوجوونِ که خودشون تونایی ترک ندارن و  ما مسئولیم نسبت به اونا . دعا کنید منم بتونم ترک کامل کنم و شرایط زندگیم درست شه .
یا علی همگی !!
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
شاید اسپم باشه ولی  با خیلی از حرفای صبور موافقم 53 
 چنتاشو بهش رسیدم ولی گفتم بگم ناراحت میشن سرگروه ها و مدیرای کانون 53
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
سلام داداش عاشق
خداروشکر که خوبی مراقب بیرون رفتن ها هم بیشتر باش دقیقا عالیه که به چشم زنگ خطر میبینیش
منم خوبم این هفته خیلی زود و سریع و عالی گذشت. خداروشکر
ان شاالله بریم برای 6 هفته پاکی
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
(1396 شهريور 30، 16:34)Hamed6 نوشته است: سلام داداش عاشق
خداروشکر که خوبی مراقب بیرون رفتن ها هم بیشتر باش دقیقا عالیه که به چشم زنگ خطر میبینیش
منم خوبم این هفته خیلی زود و سریع و عالی گذشت. خداروشکر
ان شاالله بریم برای 6 هفته پاکی


ممنون حامد جان 302 
ان شاء الله به زودی می ریم برای قدم های بعدی....
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
صبور جان و مهندس عزیز 53 

حرف های شما رو کاملا قبول دارم. درسته به کانون احساس تعلق می کنم و این حرف ها ناراحتم می کنه. اما خب مقداری حقیقت توش نهفته است.
این که من نوعی نتونسته باشم از کانون نتیجه ی مطلوبم رو بگیرم ، حتما یه دلیلی داره.
اما برای این که این دلیل رو پیدا کنیم ، باید بیشتر فکر کنیم.
صبور جان مطمئن هستی که این راه حل هایی که آوردی مشکل ما رو حل می کنن و مشکلی بر مشکلات ما اضافه نمی کنن؟
نقل قول: *شده تا حالا تبلیغ کرده باشیم برای کانون ؟ تو سایتای مختلف ، تو گروه های تلگرامی و ...
*شده کسی پیگیر باشه نرم افزار کانون روی اندروید مارکت و بازار قرار بگیره ؟ اصن به این فکر افتادیم اصلاح کنیم نرم افزارو ؟
*شده به این فکر کنیم که هفته ای یه بار دعوت کنیم از یه روانشناس بیاد تو کانون با بچه ها حرف بزنه ؟
*چرا نشه که یه گروه تلگرامی داشته باشیم با نظارت مدیرا که بچه ها راحت تر حرف بزنن باهم ؟ بابا از این قالب قدیمی بیایم بیرون و یه ذره اپدیت شیم ، الان دسترسی به تلگرام راحت تره یا اومدن تو سایت ؟
صبور جان به من اجازه بده یه ذره راحت تر حرف بزنم و تو رو خدا ازم به دل نگیر.
من خودم به عنوان مدیر ، تمام انتقادات رو با آغوش باز می پذیرم ، اما انتقاد کافی نیست ، راه حل بدید ، راه حل واقعی و عملی.
مسابقات گروهی ، در بهترین حالت ظرفیتش بیشتر از ۳۰ نفر نیست. اگر این ۳۰ بشه ۵۰ ،  مسابقات کیفیتش افت می کنه.
ما چند تا سرگروه خوب توی کانون داریم؟ شاید فقط یکی که همین آقا رضای خودمون باشه.
این حقیقته ها ، من خودم تا حالا خیلی ها رو امتحان کردم ، اما توانایی و وقتش رو ندارن بچه ها. چون واقعا کار سختیه.
قاصدک چندین دوره سرگروه بود ، از من خواهش کرد که دیگه سرگروهش نذارم. فکر می کنید چرا؟ حتما اذیت شد دیگه.
خاله شادن سرگروه بود توی خانم ها ، از من خواهش کرد که دیگه نذارمش.
توی خانم ها و گروه نسیم حیات تا دور پیش بحران داشتیم. سه تا مدیر نسیم حیات داشت که هیچکدوم نبودن. ول کرده بودن نسیم رو به امون خدا.
فکر می کنی اگر مدیر نباشه ،‌ بچه ها شروع می کنن توی نسیم به درد و دل و مشارکت؟ واقعا این طور نیست. تاپیک سوت و کور می شه و بعد از مدتی می میره.
خیلی بخش های مختلف کانون به دلیل نبودن مدیر خوب ، خوابیده. مدیر خوب یعنی مدیری که مسئولیت پذیر باشه. ول نکنه بره.
فکر کنه ،‌ ایده داشته باشه ،‌ کار کنه. نه مثل منی که اقدام هایی هم که انجام می دم ، جای این که اثر مثبت داشته باشه ،‌ کار رو خراب تر کنه.
سرگروه خوب یعنی کسی که مسئولیت پذیر باشه و وقتش رو داشته باشه ، که الان کم داریم . در نتیجه نمی تونیم ظرفیت رو ببریم بالا.
همین هایی که موندن و همین تعداد کم رو نمی شه مدیریت کرد ، بعد اون وقت بیاییم تبلیغات کنیم؟
نیرو نداریم برای نظارت همین تالار ها ، بعد بیاییم گروه تلگرامی تاسیس کنیم که نظارتش باید شبانه روزی باشه؟
شما اصلا می دونستید یه آدمه روانی الان چندین ماهه تلاش می کنه عضو کانون بشه و عکس های مستهجن پخش کنه توی کانون؟
نتایج و جدول های مسابقه گروهی باید دوشنبه آماده می شد ، نشده. چرا؟ فکر می کنید واقعا ما از قصد آماده نمی کنیم؟
همین الان هم اومد بودم کانون نتایج رو درست کنم.
می فهمی چی می گم؟ نمی خوام بگم ما چقدر خوبیم و چقدر کار می کنیم ...
منظورم اینه ما از پس همین شرایط فعلی هم برنمی آیم. چطور می تونیم چیزی به این ها اضافه کنیم؟


نقل قول: *چرا نشه مدیریت کانون و بسپاریم به خود بچه ها، اینجوری خیلی انگیزه ایجاد میشه برای ادامه ،
*چرا یه ذره دور نمیشیم از تم مذهبی کانون ؟؟!!  من راستش میام اینجا فک میکنم وارد پایگاه بسیج شدم ، دخترا جدا پسرا جدا ،آواتارا همه مذهبی ، نام کابری ها اکثرا امامی و عربی ! اسم گروه ها انگار اسم رمز حمله عملیاته ، یه سوال میکنی عوض اینکه دوستانه و خاکی جواب بدن ، مثل آخوندا میرن بالا ممبر و با حدیث و ... جواب میدن ،  خوب این موضوع خیلی اثر داره ، نمیگم مذهبی نباشه ولی در حدش ،، اینجوری کاربر از دوطرف میمونه ، هم مذهب هم ترک خ.ا
خب ما که نمی تونیم بچه ها رو مجبور کنیم به این که تمشون مذهبی نباشه.
خیلی ترک خ.ا گره خورده به مذهب. خیلی ها برای این که خ.ا گناهه می خوان ترکش کنن.
ببین مثلا عاشق فاطمه زهرا (سلام الله) هستم و این اسم رو برای خودم انتخاب کردم و دوستش دارم. حالا تو می گی مثلا اسمم رو عوض کنم؟ چرا خب؟
یا مثلا تالار مذهبی رو فعالیتش رو کم کنیم؟ اون وقت از یکی از مهم ترین عامل های ترک خ.ا یعنی مذهب و اعتقادات صرف نظر نکردیم با این کار؟
توی این سال های یکی از مهم ترین و موثر ترین مسابقات ،‌ مسابقات محرم بوده. خب چرا تعطیلش کنیم؟

سال ها قبل پیام خصوصی آزاد بوده و گروه ها هم مختلط ، اما مشکل ایجاد شده ، مشکلات خیلی بحرانی که نهایتا تصمیم بر این شده که پیام خصوصی بسته بشه و گروه ها جدا.
کسی می تونه تضمین کنه اون مشکلات دیگه پیش نمی آد؟ شما فکر می کنید خانم ها هم علاقه دارن گروه هاشون با ما ادغام بشه؟
من خیلی از خانم ها رو دیدم که اگر ببینم آقایی داره نسیم حیات رو می بینه ،‌ ناراحت می شن. خیلی هم جدی. حالا که براشون مهمه این خصوصی بودن فضا. چرا ما بهمش بزنیم.


صبور عزیز ، می دونی که دوستت دارم و دوست ندارم که بری از پیشمون.
اصلا هم جبهه نگرفتم مقابلت ، حرفم این هست که این راه حل ها هیچکدوم دوای درد ما نیست.
برگردیم به سوالی که اول پرسیدم...
این که من نوعی نتونسته باشم از کانون نتیجه ی مطلوبم رو بگیرم ، حتما یه دلیلی داره.
این دلیل چی بوده؟ چه راه حلی برای رفعش وجود داره؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان