1396 آذر 5، 0:57
(1396 آذر 4، 23:51)sea2015 نوشته است: سلام من دارم به قهقهرا میرم یکی به دادم برسه
سلام عزیز... اینجا همه کسایی عضو هستن که حس میکزدن دارن میرن به قهقرا ولی تصمیم گرفتن اوج بگیرن و توی مسیر سبز حرکت کنن. هرچه میخواهد دل تنگت بگو. اینجا تا دلت بخاد گوش برای شنیدن، دست برای گرفتنت هست.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست