امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام

قاصدک / گروه در محضر خدا / هفته ششم : قرمز ....

ارزیابی هفته گذشته :
برنامه کنترل نگاه برنامه مرکزی بود که بسیار ضعیف بودم .
کامل کردن برنامه زبان که نشد ولی برنامه همیشگی رو داشتم .
برنامه ورزش حداقل 3 روز داشتم ..
برنامه مذهبی هم بلااستثنا انجام شد ...

برنامه هفته اینده : اندیشیدن و تلاش کردن و ناامید نشدن ..
جوانی است و مشکلات خودش .. و خوبیای خودش ...
سعی می کنم یه راهکار خوب و یه جایگزین مناسب پیدا کنم برای مشکلی که دارم و در راستاش تلاش کنم و کم نیارم ..
من نمی خوام وضع این چنین ادامه پیدا کنه . من برای چیزی که الان هستم زحمت کشیدم و نمی خوام برگشت به عقب داشته باشم ..
باید یه مدت با خودم خلوت کنم .. یه عهد و پیمان عملی داشته باشم تا شرایطوتغییر بدم ..

اول یهتشکر کنم از دوستانی که باعث شدن این دور شرکت کنم .. و مخصوصا از همگروهی های خوبم اقا رضا . اقا علی و آقا سعید ..
اقا سعید که کلا نبودن ولی همین که اسمش رو کنارمون دیدم باعث دلگرمیمون بود .. ان شالله که هرجا هست سالم و سلامت باشه و یه خبری از خودش بده .
آقا رضا و اقا علی هم که دیگه حرف نداشتن .. از خدا می خوام هوای داداشای خوبم رو داشته باشن .. 53

و باید یه عذرخواهی هم بکنم از این که انچنان که باید فعال نبودم هم از نظر گروهی و هم از نظر پاکی .. دیگه بهرحال ببخشید . 53

 و متاسفانه تفسیر هم نداشتم تا جمع شرمندگی هام تکمیل شده باشه ... Hanghead
ولی سعی کردم هرشب قرائت سوره یس هم داشته باشم ...
بهرحال شرمنده داداش رضا شدم.. Shy

ممنونم
یاعلی  53
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
 سپاس شده توسط
نه بابا داداش چه حرفیه چرا ‌‌ شرمندگی. عیب نداره به هر حال مشکل توی زندگی پیش میاد و گاهی وقتا انقدر کش میاد که آدم همه کارای دیگه ش میمونه و تمرکزشو از دست میده. خوشحال شدم که هم گروهی شدم باهات داداش.  49-2 Confetti

یه تشکر و یه گله هم از بچه های گروه پیرمردا بکنم. آقا چقد این دوره من حس کردم بیشتر کنار همیم. انگار اصن همه مون یه گروه بودیم. سرگروه و زیر گروه معنی ای نداشت برام چون داشتم دست توی دست رفیقام چه گروه محضرخدا و چه گروه پیرمردا برای یه هدف میجنگیدم.
واما گله. نهج البلاغه پروژه عالی ای بود که متاسفانه نیافت. ولی عیب نداره بابا بیخیالش.
ایشالا دور بعد هم به همین صمیمیت باشه.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
سلام
خوبید؟
کسی منو یادش میاد؟
راسش خسته شده بودم دیگه رفتم تا دیگه یادم بره صد روز پاکی چقد خوب بود.
رفتم چون اینجا داشتم به خودم گند میزدم
ولی تنهایی نتونسم بازم غرق در گناهم
نمیدونم میمونم یا نه
ولی میدونم دلم برا خدای خودم تنگ شده
دلم برا پاکیای یه روزم تنگ شده
امیدوارم دوباره توی کانون دچار روزمرگی و صدالبته اشتباه نشم
به خودم خوش امد میگم!


شعار من: ناامیدی ممنوع
[تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 سپاس شده توسط
(1396 بهمن 21، 0:49)mamad68 نوشته است: سلام
خوبید؟
کسی منو یادش میاد؟
راسش خسته شده بودم دیگه رفتم تا دیگه یادم بره صد روز پاکی چقد خوب بود.
رفتم چون اینجا داشتم به خودم گند میزدم
ولی تنهایی نتونسم بازم غرق در گناهم
نمیدونم میمونم یا نه
ولی میدونم دلم برا خدای خودم تنگ شده
دلم برا پاکیای یه روزم تنگ شده
امیدوارم دوباره توی کانون دچار روزمرگی و صدالبته اشتباه نشم
به خودم خوش امد میگم!

رفیق سلام
حالت چطوره؟
خیلی خوش اومدی...
من هم بعد از مدتها دوری از کانون چند روزی هست که دوباره برگشتم. من هم در زمانی دور از بودن از کانون وضعیت بدتری داشتم که دیگه تصمیم گرفتم برگردم پیش بچه ها...
امیدوارم روزهای خوبی در راهت باشه عزیزم.
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 بهمن 21، 0:49)mamad68 نوشته است: سلام
خوبید؟
کسی منو یادش میاد؟
راسش خسته شده بودم دیگه رفتم تا دیگه یادم بره صد روز پاکی چقد خوب بود.
رفتم چون اینجا داشتم به خودم گند میزدم
ولی تنهایی نتونسم بازم غرق در گناهم
نمیدونم میمونم یا نه
ولی میدونم دلم برا خدای خودم تنگ شده
دلم برا پاکیای یه روزم تنگ شده
امیدوارم دوباره توی کانون دچار روزمرگی و صدالبته اشتباه نشم
به خودم خوش امد میگم!


سلام داداش خیلی خوش برگشتی. عمرِ کانونیِ من به زمانی که شما بودی، قد نمیده ولی خب تبریک میگم برگشتتو. بمون و کاملا پاک برو 49-2
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
عاشق فاطمه زهرا / هفته ی ششم / گروه جایی برای پیرمرد ها / سبز
هفته گذشته خیلی خوب بود.
اوایل هفته که کار هام رو انجام می دادم و آخر هفته هم مسافرت داشتیم به مشهد. 
سفر خیلی خوبی بود. 
الان هم دوباره سرما خوردم و حالم زیاد خوب نیست.
ارزیابی :
۱- نماز رو مطمئن هستم که باید روش بیشتر دقت کنم: خوب بود.
باید فکر کنم که از این جا به بعد چه برنامه هایی رو باید رعایت کنم : فرصت نشد
(1396 بهمن 20، 21:31)rezaKy نوشته است: یه تشکر و یه گله هم از بچه های گروه پیرمردا بکنم. آقا چقد این دوره من حس کردم بیشتر کنار همیم. انگار اصن همه مون یه گروه بودیم. سرگروه و زیر گروه معنی ای نداشت برام چون داشتم دست توی دست رفیقام چه گروه محضرخدا و چه گروه پیرمردا برای یه هدف میجنگیدم.
واما گله. نهج البلاغه پروژه عالی ای بود که متاسفانه نیافت. ولی عیب نداره بابا بیخیالش.
ایشالا دور بعد هم به همین صمیمیت باشه.


باهات موافقم.
همین برنامه ای که توی هفته از آدم نیم ساعت هم وقت نمیگیره، انجام نمی شه.
پس کار سختیه. هر چی هم که کار سخت تر باشه، حتما تاثیر زیادی هم داره دیگه. 53258zu2qvp1d9v
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
و این هم از تفسیر سوره نصر . متاسفانه اونطور که باید وقت میزاشتم نزاشتم ( در حد سرچ توی اینترنت و یبار خوندن که نیم ساعت طول کشید کلا :( .... ) . دیگه به بزرگی خودتون ببخشید  Hanghead Shy
1- پیروزی در سایه نصرت الهی است. «إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ»
2- نابودی سران کفر و شرک،زمینه برای ورود مردم به توحید و یکتاپرستی است. إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ ... اَلنّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللّهِ
3- مسلمانان وظیفه دارند در حدّ توان و امکان خود تلاش کنند تا زمینه ورود دیگران به اسلام فراهم شود. إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ ... اَلنّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللّهِ
4- اگر موانع برطرف شود،مردم گروه گروه ایمان می آورند. «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللّهِ أَفْواجاً»
5-تا قبل از فتح مکه مردم یکی یکی مسلمان می شدند،ولی بعد از فتح مکه، گروه گروه. «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللّهِ أَفْواجاً»
6- فتح و پیروزی شما را مغرور نسازد که هرچه هست از خداست. إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ
7- تنزیه خداوند از عیب و نقص و ظلم،باید همراه با سپاس از نعمت ها و ستایش او باشد. «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ»
8-سپاس و ستایش و تسبیح خداوند،مقدمه استغفار و آمرزش طلبی است.
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»
9- صالحان که به قدرت می رسند به جای غرور و غفلت،جان و روح خود را با
یاد خدا معطر می کنند. إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ
10- خداوند منزّه است از اینکه یاران دینش را تنها بگذارد. إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ ...
فَسَبِّحْ
11- هر کس،حتی پیامبر،هر قدر هم تسبیح و تحمید کند،در پایان آن استغفار کند. «وَ اسْتَغْفِرْهُ»
12- توبه پذیری سنت خداوند است. «إِنَّهُ کانَ تَوّاباً» 
«والحمدللّه ربّ العالمین»
[تصویر:  1.png] 
 سپاس شده توسط
به نام خدا 

سوره نصر خیلی سوره خوبی بود. به نظر من این سوره پُر از امیده و نشون میده که وعده خدا برای همه مبارزانی که در راه خدا مبارزه میکنن، چیزی جز گشایش نیست. در واقع آیه اول من فک کنم با اون آیه که میگه احوال هیچ قومی را تغییر نمیدهیم مگر اینکه خود آنها بخواهند. حالا در این آیه میفرماید که جاء نصرالله. ینی توی هردو آیه میگه انسان بخاد تغییر کنه، من کمک میکنم. و خبر خوب: کسی که واقعا تغییر رو بخاد، خدا کمکش میکنه و قطعا پیروزی در انتظاره.
حالا ما میتونیم اینو به مشکل خودمون ینی خودارضایی تعمیم بدیم. اگر بخایم تغییر کنیم، سوره ی 4 آیه ایِ نصر کافیه برای تغییر. کسی که نخاد تغییر کنه سوره ای به بلندای 3تا سوره ی بقره هم کارساز نخواهد بود.

اما در مورد سوره عصر. عجب سوره ای. ابتداش قسم به زمان.. حالا چرا زمان؟ برای اینکه آیه بعدی میخاد حقیقتی رو بگه که از اولین انسانها تا آخرین انسان، دچارش بودن.
انسان خاسر هست و ضرر میکنه. اما نه مال و ثروتشو چون مال و ثروت که اصلا ساخته دست خود بشره و هیچ ارزش معنوی ای نداره.  انسان همین زمان رو که خدا بهش قسم خورده داره از دست میده. ثانیه ثانیه که عمر ما میگذره، ما راه هایی هست تا جلوی این ضرر رو بگیریم. باید به خدا ایمان بیاریم. 
اما آیا ما به خدا ایمان داریم؟ شاید جواب خیلیامون بله باشه. ولی اینم جزئی از همون خسران هست. انسان فکر میکنه به خدا ایمان داره درحالی که توی اولین بن بست کنار میکشه از هدف. (اینم به هر حال از مصادیق ایمانه دیگه) انسان خاسره چون فکر میکنه ایمان داره. باید به درون خودمون نگاه بندازیم و ببینیم آیا ما ایمان داریم؟ باید از خدا بخایم که کمکمون کنه ایمان بیاریم. ایمان واقعی.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
سلام به همه عزیزان و ممنون از دوستان عزیزی که فعال بودن و زحمت تفسیر سوره های قرآن رو کشیدن 
شرمنده که تو روه فعال نبودم
نهج البلاغه خیلی خوب بود ولی همش پشت گوش انداختم چون خیلی ذهنم درگیر بود که باعث بیخوابی شده بود ولی همین بی خوابی ها باعث شد چندین روز مداوم که تا اذان صبح بیدار بودم خواندن نماز صبح برام عادت بشه خیلی خوشحالم
بعد از حدود ۲ سال (۴ ماه کمتر) دوندگی کارهام داره به ثمر مینشینه و کم کم تو یک ضمینه کاری دارم جا می افتم و خوشحالم که برای کار از ابتدای این استارت شغل جدید آویزون کسی نبودم و الان تقریباً جا افتادم خیلی خوشحالم،یک تصمیم گرفتم و یک مهارت دیگه به مهارتهام اضافه کردم که هنوز اونو به شکل روتین برداشت نکردم ولی از اونم درآمد کسب کردم و فصلش برسه میکنم، حالا که این اتفاق افتاد در کنار انجام پروژه هام شاخه های دیگر و مهارت های دیگر رو کم کم در خودم تقویت میکنم تا در یک راستای شغلی چندین مهارت داشته باشم اینطوری هم تخصصم بالا میره هم موقعیت های کسب درآمدم بیشتر میشه،
به همه توصیه میکنم
۱-هیچوقت و هیچوقت همه تخم مرغ هاتونو تو یک سبد نچینید،
۲-کاری که بهش علاقه ندارید نرید دنبالش،
۳-از تجربیات. دیگران حتما استفاده کنید،
من یکسال از سر اجبار برای کنکور ارشد درس خوندم و وقتی نشد ادامه بدم حداقل از لحاظ مالی هیچی بدست نیاوردم،بعد از صفر وارد شغلی شدم که چون درسشو (در دانشگاه های بی مصرف و با افراد بی مصرف گذراندم و مشکل خود ارضایی که داشتم کلا از رشتم زده شدم تا زمانی که دوباره بهش علاقه مند شدم حین مطالعه برای کنکور ولی چه دیر ...) خوندم که بعد از ۲-۳ سال تصمیم گرفتم ول کنم برم دنبال علاقم که سرانجام دوباره از صفر پی علاقمو گرفتم و الان خیلی خوب پیشرفت کردم و میدونم که خیلی موفق تر خواهم شد و سقفی برای موفقیتم در نظر ندارم.کی بعد نماز صبح حال کار داره؟ من کارام عقب بود ۲-۳ روز بعد نماز صبح تا شب کار میکردم تا کارهام تا حدودی جمع شد.
این بود تجربیات من برای دوستان گلم. خودتون بهش انسجام بدید.
چرا اینقدر کانون سوت و کوره!!! Swear1

بچه ها کجایید!؟ دلمون براتون تنگ شده... 302

من وضعیت خوبی ندارم زیاد. امروز دومین روز پاک بودنمه. فشار کاری و زندگی زیادی روم هست. ولی اینها هیچ کدوم دلیل نمیشه که زود به زود خراب کنم. انشالله این دفعه مصمم تر از گذشته به کارم ادامه میدم.
مراقب خودتون باشید دوستان گلم 53 53 53
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 بهمن 25، 18:14)همـت نوشته است: چرا اینقدر کانون سوت و کوره!!! Swear1

بچه ها کجایید!؟ دلمون براتون تنگ شده... 302

من وضعیت خوبی ندارم زیاد. امروز دومین روز پاک بودنمه. فشار کاری و زندگی زیادی روم هست. ولی اینها هیچ کدوم دلیل نمیشه که زود به زود خراب کنم. انشالله این دفعه مصمم تر از گذشته به کارم ادامه میدم.
مراقب خودتون باشید دوستان گلم 53 53 53


دل مام برا شلوغیای کانون تنگ شده. آقا این روزای اول خیلی مراقب خودت باش. هفته اول معمولا سخت تر میگذره ولی ما کانونیا بیدی نیستیم که با این بادا بلرزیم. Khansariha (69)
بلکه ما بیدی هستیم که با اون بادا میلرزیم 4chsmu1
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
(1396 بهمن 25، 21:11)rezaKy نوشته است:
(1396 بهمن 25، 18:14)همـت نوشته است: چرا اینقدر کانون سوت و کوره!!! Swear1

بچه ها کجایید!؟ دلمون براتون تنگ شده... 302

من وضعیت خوبی ندارم زیاد. امروز دومین روز پاک بودنمه. فشار کاری و زندگی زیادی روم هست. ولی اینها هیچ کدوم دلیل نمیشه که زود به زود خراب کنم. انشالله این دفعه مصمم تر از گذشته به کارم ادامه میدم.
مراقب خودتون باشید دوستان گلم 53 53 53


دل مام برا شلوغیای کانون تنگ شده. آقا این روزای اول خیلی مراقب خودت باش. هفته اول معمولا سخت تر میگذره ولی ما کانونیا بیدی نیستیم که با این بادا بلرزیم. Khansariha (69)
بلکه ما بیدی هستیم که با اون بادا میلرزیم 4chsmu1

حتما رضاجان.
ممنون که نصیحتم کردی.
مراقب خودم هستم.
تو هم مراقب خودت باش داش رضا 49-2
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
خدایا لحظه ای و کمتر از لحظه ای ما رو به خودمون واگذار نکن Shy 53 53
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
بچه ها سلام

صبح جمعتون بخیر 53 Confetti

خبر دارید که مسابقه گروهی از کی شروع میشه؟ از کی و تا کی هست؟

و سوال اساسی اینکه چرا مثل قبل بچه ها شرکت نمی کنند در مسابقه!؟ من یادم میاد حدود 6 ماه پیش که آخرین حضورم بود هم توی خانم ها و هم توی آقایان حدود 20 نفر شرکت می کردند...
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 بهمن 27، 8:21)همـت نوشته است: بچه ها سلام

صبح جمعتون بخیر 53 Confetti

خبر دارید که مسابقه گروهی از کی شروع میشه؟ از کی و تا کی هست؟

و سوال اساسی اینکه چرا مثل قبل بچه ها شرکت نمی کنند در مسابقه!؟ من یادم میاد حدود 6 ماه پیش که آخرین حضورم بود هم توی خانم ها و هم توی آقایان حدود 20 نفر شرکت می کردند...

سلام همت جان. مسابقات گروهی که این دوره ی اخر خیلی خلوت بود. چون کلا 7 نفر اینور و 5 نفر توی نسیم شرکت کرده بودن. کانون نسبت به قبل خلوت تر شده کلا. برای دوره ی بعد هم باید ببینیم مدیرای ارشد چه برنامه ای دارن
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان