1397 تير 25، 14:56
ویرایش شده
(1397 تير 24، 1:03).Mohamadreza. نوشته است: سلامسلام عزیز دل
شرمنده اعلام وضعیتم دیر شد
هفته ای که گذشت بدون نماز بودم و دور از خدا
الف) محمدرضا / گروه جنگ تا مرگ / هفته ی دوم سبز
ب) ارزیابی هفته ای که گذشت: کاملا دور از نماز بودم .. دل خودم خیلی گرفته بابتش .. شاید اون ذوق لازمه رو ندارم ....... نمیدونم
پ) برنامه ی هفته ی آینده: خوشنویسی رو شروع کنم و نماز
در مورد بازاریابی شبکه ای شرکت بیز تحقیق جامع کنم
درس رو شروع کنم ... خیلی جدی
قران بخونم و نهج البلاغه و صحیفه
هدف سازی کنم و روی الانم تمرکز کنم
کارای اکسل رو انجام بدم
روی اخلاقم کار کنم
....
ببخشید که دیر جواب می نویسم.
اما درباره هفته ای که گذشت و بحث نماز؛ اجازه می دی طبق قرارمون تخریبت کنم؟! البته شانس اوردی که تصمیم داری برگردی، وگرنه شدید تر صحبت می کردم.
برای این که به خودت تلنگر بزنی یه مقدار تند حرف می زنم:
گفته بودی اینهمه نماز خوندم چی شد...
واقعا انتظار داری چه اتفاقی بیوفته؟
اصلا خجالت نمی کشی انتظار داری اتفاقی بیوفته؟
یعنی تو نماز می خوندی که بهت پاداش بدن؟ یعنی اینقدر فکر کردی کسی شدی؟
بدبخت، تا عمر داری بردگی اون خدا رو کنی نتونستی شکر هیچ کدوم از نعمتاش رو به جا بیاری؛ باز هم باید شکرگزار باشی که لطف کرده اجازه داده بردگی کنی!
حالا می خوای چیزی هم در جواب نماز خوندنت بهت بده؟
فکر کردی هنر کردی نمازخون شدی؟ نه عزیز دلم، بهت لطف کرده، گذاشته نماز بخونی!
بنده های مخلصش خودشون رو مدیون خدا می دونن، من و تو به چه حقی طلبکار می شیم؟
راست راست قد علم کردی می گی من نمی خوام دستورتو اجرا کنم؟ غلط کردی! منم منم راه می ندازی جلوی اون خدای بزرگ؟
خجالت داره
و گفتی می خوای نماز خوندنو شروع کنی
می خوای؟!
تازه می خوای؟!
محمدرضا
قسم می خورم معلوم نیست امشب رو ببینی!
بجنب پسر
خیلی پررویی کردی
نمی دونی اون خدا شدید العقابه؟
جمع کن خودتو، سریع...
پی نوشت:
محمدرضاجان همه این حرف ها رو زدم، اما بدون یقین دارم من روسیاه از تو بدترم...
(1397 تير 23، 18:58)بازگشت به خاک نوشته است: بازگشت به خاک / هفته دوم / سبز
با سلام به همه و مخصوصا هم گروهی ها
هفته ای که گذشت = رابطه ام با خدا اصلا خوب و جالب نبود و خیلی کم دلم پر کشید به سمتش
برنامه آینده = یه رابطه محکم و اختصاصی با خدا ، نیاز دارم کمی باهاش خلوت کنم ، نسبت به مثلا ۵ سال پیش خیلی از نماز شب و خلوت هام و مفاتیح خوندنم کم شده
میخوام بیشتر با خدا تنها باشم
بیشتر به خدا فکر کنم
تا جایی که میشه تلاش کنم غیر خدا به قلبم راه ندم
امروز چنتا wallpaper از تنها شدن با خدا درست کردم و پرینت کردم تا بچسبونم به دیوار اتاقم
پیغمبر ما و ائمه ما خیلی زود ازدواج میکردن بیشترشون البته مثلا امام صادق تو ۴۰ سالگی ازدواج کرد
من که شرایط ازدواج ندارم تو این گرونی ، همون بهتر راه عیسی رو پیش بگیرم و جز با خدا ، به هیچ کسی نه فکر کنم نه به فکر رابطن شرعی و ... باشم
مثل عیسی تنها با خدااااااا
سلام داداشم
خوشحالم که پاکی
خیلی کار خوبی می کنی که می خوای رابطه ت رو با خدا محکم کنی
امیدوارم بتونی به خوبی مدیریت کنی که رابطه ت با خدا؛ رابطه "عبد" و "مولا" باشه؛ نه رابطه دو تا پسرخاله. این دومی دام خیلی ظریفیه که شیطون برای خیلیامون پهن می کنه؛ به جای حرف شنوی از مولا، می گیم خدایا می خوام باهات حال کنم!
ایده تنها شدنت با خدا هم خیلی خوب بود. باید کاری کنیم که هیچ چیز-حتی ازدواج و خانواده- مانع رابطه ما با خدا نباشه. و اگه به خانواده محبت می کنیم هم کاملا از جنبه اطاعت از خدا باشه
دعا کن منم بتونم به این مقام برسم...
زندگی مِلک وقف است دوست من !
تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.
حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.
حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.
حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.
بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی