شهادترییس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع در جریان عملیات تروریستی
عصر روز جمعه 7 آذر،دکتر محسن فخری زاده یکی از دانشمندان حوزهی هسته ای کشور به دست عوامل تروریست در اطراف تهران ترور شد.
در این عملیات تروریستی که بعد از ظهر امروز در آبسرد دماوند روی داد، دکتر محسن فخری زاده و همراهان ایشان هدف قرار گرفته اند.
روابط عمومی وزارت دفاع ساعتی بعد اعلام کرد: بعدازظهر امروز جمعه عناصر تروریست مسلح، خودرو حامل محسن فخری زاده رییس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع را مورد حمله قرار دادند.
در جریان درگیری تیم حفاظت ایشان با تروریست ها، آقای محسن فخری زاده به شدت مجروح شد و به بیمارستان منتقل گردید.
متاسفانه تلاش تیم پزشکی برای احیای ایشان موفق نبود و این مدیر خدوم و دانشمند پس از سال ها تلاش و مجاهدت، به درجهی رفیع شهادت نائل آمد.
شادی ارواح طیبهی شهدا، صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازهی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظهی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
توے خط مقدم فاو بودیم بچه ها سرآرپی جی رو باز میڪردند و داخلش سیر میریختند شلیڪ ڪه میڪردیم براثرانفجار و گرما،بوے تند سیر فضا رومےپوشاند بیچاره عراقے ها فڪر میڪردند ایران شیمیایے زده! یه ترسے وجودشون رو مےگرفت ڪه بیا و ببین
………………… *256 بفرستید*
برای اینکه شناسایی نشیم تو مکالمات بی سیم برای هر چیزی یک کد رمز گذاشته بودیم.کد رمز آب هم 256 بود.من هم بی سیم چی بودم .چندین بار با بی سیم اعلام کردم که 256 بفرستید.اما خبری نشد .بازهم اعلام کردم برادرای تدارکات 256تموم شده برامون بفرستید ، اما خبری نمی شد .تشنگی و گرمای هوا امان بچه ها را بریده بود. من هم که کمی عصبانی شده بودم و متوجه نبودم بی سیم رو برداشتم و با عصبانیت گفتم: مگه شما متوجه نیستیدبرادرا؟ میگم 256 بفرستید بچه ها از *تشنگی* مردند. تا اینو گفتم همه بچه ها زدند زیر خنده و گفتند با صفا کد رمز رو که لو دادی.اینجا بود که متوجه اشتباهم شدم و با بچه ها زدیم زیر خنده و همه تشنگی رو یادشون رفت.
……………………… *همه برن سجده..!!! *
شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند.
بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است.
بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند!
……………… *اخوی عطر بزن*
شب جمعه بود، بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل
چراغارو خاموش کردند. مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت
یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما عطر بزن ...ثواب داره
- اخه الان وقتشه؟
بزن اخوی ..بو بد میدی ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا
بزن به صورتت کلی هم ثواب داره بعد دعا که چراغا رو روشن کردند صورت همه سیاه بود
تو عطر جوهر ریخته بود... بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند..
دلایل وسوسه / هدف از ترک / تاثیر پاکی خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار بهترین خدای دنیا دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات الحمدلله رب العالمین خداوندا مرا پاکیزه بپذیر صبر داشته باش خدا با صابران است خداوند توبه کنندگان را دوست دارد
امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.
هنگام عبور از اروند رود به دلیل تلاطم شدید آب، عده ای از غواصان، دهان و گلویشان پر از آب شده بود و در آستانه ی خفه شدن قرار داشتند. در چنین حالتی بی آنکه خود بخواهند، دچار وضعیتی شده بودند که ناچار به سرفه کردن بودند اما چون می دانستند که با یک سرفه ی کوچک هم عملیات لو رفته و نیرو ها به قربانگاه می روند، با تمام توان تلاش می کردند تا سرفه نکنند. چون وضعیت اضطراری شد، ماجرا را با سردارقربانی در میان گذاشتیم ایشان پیغام داد: اگر شده خود را خفه کنید اما سرفه نکنید، چون یک لشکر را نابود خواهید کرد. ما که از انتقال این پیام به خود می لرزیدیم ناگزیر آن را ابلاغ کردیم. در پی این ابلاغ چنان صحنه های تکان دهنده ای را می دیدیم که به راستی بازگو کردن آنها نیز برایم سخت و دشوار است.
عزیزانی که دچار سرفه شده بودند، بار ها و بار ها خود را زیر آب فرو می بردند اما باز موفق به اجرای فرمان نمی شدند. در شرایط سخت و غیر قابل توصیفی قرار داشتیم. این بار دستور رسید: از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید تا جان دیگران به خطر نیفتد. می دانستیم که صدور چنین دستوری برای فرمانده چقدر دشوار است. اما این را هم می دانستیم که موضوع هستی و نیستی یک لشکر و پیروزی یک عملیات در میان است. اما با این همه نفس در سینه های ما حبس شده بود و مدام از خود می پرسیدیم که کدامیک از ما قادر به انجام چنین کاری است. این در حالی بود که خوددوستان عزیزی که دچار سرفه ی شدید شده بودند با خواهش و تمنا از ما می خواستند تا با آنها کمک کنیم که زیر آب بمانند و خفه شوند!
می دانم که بازگو کردن این حقایق چقدر تلخ و غم انگیز است اما این را نیز می دانم که برای ثبت در تاریخ و نشان دادن عظمت یک نسل و روح بلند رزمندگانی که برای دفاع از جان و مال و آبرو و آرمان یک ملت از هیچ مجاهدتی دریغ نمی ورزیدند ناگزیر به بیان این وقایع هستیم.
به هر تقدیر همه در تکاپو بودیم تا راهی برای گریز از این مهلکه پیدا کنیم که در یک چشم بر هم زدن تمام اروند رود و همه ی ساحل ما و دشمن پر از صدای قورباغه هایی شد که نمی گذاشتند صدای سرفه ی نیرو ها ی ما به گوش کسی برسد.
شگفت انگیز بود و باور نکردنی زیرا در جایی و حالی که شاید در طول یک سال هم نتوان صدای یک قورباغه راشنید، آن شب و آن جا مالامال از صدای قورباغه هایی شد که تردید ندارم به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سر تعظیم فرو آورده و حاضر شده بودندتا قدم به قربانگاه خود بگذارند همان لحظه بود که اعجاز توسل به بی بی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و تبرک جستن از پرچم بارگاه امام رضا(علیه السلام) را در یافتیم و بار دیگر خدای را سپاس گفتیم که ما را در صف عاشقان خاندان عصمت و طهارت قرار داد.
دلایل وسوسه / هدف از ترک / تاثیر پاکی خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار بهترین خدای دنیا دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات الحمدلله رب العالمین خداوندا مرا پاکیزه بپذیر صبر داشته باش خدا با صابران است خداوند توبه کنندگان را دوست دارد
امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.