امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

اعلام وضعیت روزانه

سلام
8:15 پا شدم
ی کمی درس خوندم
روزم هم خوب
53
الانم ی کم دیگه مرور کنم و بعدشم چند تا لغت مرور کنم و بخوابم

آهان راستی ظهرم خوابیدم - نت بازی نکردم امرور اما کتاب غیر درسی بازم خوندم
آهنگ زیادی گوش کردم

موقع درس بهتره قران بذارم تا اهنگ
53

[تصویر:  nasimhayat.png]
بسم الله الرحمن الرحیم
روز هفتم

نماز صبح آخر وقت و بی کیفیت بود؛
خدا رو شکر باقی نمازها وضعش بهتر شده بود؛ خصوصا نماز عصر (بعضی نمازها بازهم غفلت بود)؛ وقت نمازهای دیگه هم کاملا رعایت شد؛
قرآن +
مناجات+
دو دعا و یونسیه +
دیشب باز هم موقع سوره خوابم برد؛ انشاالله امشب حواسمو جمع میکنم؛
ورزش -؛ نشد انجام بدم؛ رفتم بیرون و کار خیری کردم؛ اما نشد ورزش؛ حواسم جمع باشه امشب؛ خدایا! کمکم کن.
تغذیه: مقداری مفصل شد؛ اما سعی کردم به اندازه بخورم؛ تقریبا به اندازه خوردم.
امروز از نظر کنترل زبان بهتر بودم؛
باید محکمتر و سنجیده تر حرف بزنم؛
یه مورد در صحبت با فرد بزرگتر احترام لازم رو نگه نداشتم.

خدایا! شکرت.
خدایا! این بار سنگین گناهام رو خودت از رو دوشم بردار.
امروز روز خوبی نبود
درسامو خیلی کم خوندم
حوصله هم کم داشتم
امتیاز بدم می شه 0

[تصویر:  nasimhayat.png]
24 روز خوب 53258zu2qvp1d9v

الحمد لله
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
روز هشتم

امشب نمینویسم به دلیل مهمان؛

فقط،

از نظر زبان ضعیف و بی مبالات عمل کردم،

از حدود ساعت 5 و نیم سعی کردم جبرانش کنم

باید خیلی مراقب باشم

وضعیتم رقت انگیز بود از نظر زبان؛ الهی العفو
بالاخررههه چند رووز خخووب پشت سرر هممم و با روووحيييههه و با برنااامهههه..317
برنااامههه برييزيييد،سرتوون همچيين گرم شههه..
من مشكل اساسيمو تازه فهمييدمم..varzesh13317
پييششش به سووي هدفف با برناامههه..cheshmak
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
خواب حدود 3! و بیداری حدود 10؛ هر طور شده باید این خواب رو درست کنم؛ وضع نماز صبحم رقت انگیز و دردناکه! واقعا شرمنده ی خدام با این نماز.
نماز ظهر و عصر رعایت شد خدا رو شکر؛ نماز مغرب متاسفانه دیر شد؛ برنامه ریزیم درست نبود. حضور قلب فقط سر نماز عشا یه حرکت مثبتی داشتم فکر کنم.
قرآن نخوندم؛(بعد نماز صبح یه مقدار خوندم)  شفاهی برا خودم خوندم؛ همین الان میرم میخونم؛
ورزش: ترکاندم!Khansariha (46)
مناجات -
تغذیه: رعایت شد شکر خدا؛ صبحونه کم بود
در مورد زبان مشارطه نکردم؛ یه چیز مهم: عیب های خودم رو نباید برای دیگران باز کنم؛ همین که عیب خودت رو گفتی یعنی خودت رو در موضع انفعال قرار دادی. همیشه یادت باشه؛ کرامت و عزت نفست رو کاهش نده

حال تضرع نداشتم؛ الان نداشته باشی کی میخوای داشته باشی؟ نمی بینی چه جوری عمرت رو آتیـــش زدی؟ به حال خودت گریه نمیکنی؟

ماشین رو امروز بدجا پارک کردم؛
تکلیف خودت رو با حق الناس روشن کن؛ یه نفر هم رد بشه زیر لب بهت یه چیزی بگه بسه؛ برو بگرد، انقدر راحت خودت رو گول نزن. تا حالا جند بار شده که این کار رو کردم و بعد استغفار کردم، این منافقانه است؛
یه لگام محکم به دهان اون قوه ی توجیه گر درون بزن.

خدایا! منو ببخش؛ خوب نبودم؛ کمکم کن درست و سالم شم.
روز یازدهم

دیشب حدود 2 و 45 خوابیدم و بعد نماز یه ساعتی بیدار بودم و بعد تا 10 و ربع خوابیدم
خواب به هم ریخته؛
فردا 9بیدار شم مناسبه

نماز ظهر ناگزیر مقداری به تعویق افتاد و نماز مغرب تعلل کردم و از دست دادم جماعتو؛ تکرار نشه بنده ی خدا!
حضور قلب ها خوب نبود و بدتر اینکه فکرهای بدی در ذهنم بود ... در محضر خداوندگار عالم باشی و اینطور توی فکرت جرات و جسارت به خرج بدی؟
نبردی دیگرت باید ز بن برکن وساوس را
یادته دو سال پیش رو؟ تجربه ی تلخ رو یادته؟ چهار هفته ی سیاه رو یادته؟ ضربات مهلکی که به روحت خورد رو یادته؟ الان اولویتم باید ترمیم روح باشه، حالا این ضربه زدن ها چیه دیگه؟

قرآن: خیلی خوب بود شکر خدا؛ هر چند تدبر کم بود؛ سوره -
مناجات+

ناهار و شام امروز محرک بودن تا حدودی و می تونستم کمتر بخورم؛ اما یادم باشه که به اندازه ای که یه موضوع مهمه خودم رو سرزنش کنم و الکی بزرگش نکنم؛ اما امشب باید مراقب باشم

ورزش -؛ احتیاطا امروز ورزش نکردم؛ خدایا! این قضیه رو خودت درستش کن؛

متاسفانه امروز عصبانی شدم؛ مبادا برای اصلاح دیگران خودت رو به فساد بکشونی! ان انکر الاصوات لصوت الحمیر

ذکر یونسیه کم بود ... حالت تضرع نداشتم ولی خوندم دعاها را؛

خدا رو شکر حس کردم امروز که یه مقدار ظرفیت روحیم بیشتر شده؛ ازم که تعریف کردن -به خاطر فضل رب- خوشحال شدم، اما سرمست نشدم؛ فلا تزکّوا انفسکم هو اعلم بمن اتّقی

((((( خیلی خبری نیست! آدم باش! )))))

نگاه امروز یه کم میخواست طغیان کنه؛ مراقبش باش.
روز دوازدهم،

دیشب حدود 4 خوابیدم و 6و 45 بیدار شدم و دو ساعت هم ظهر خوابیدم؛
نماز صبح ممکنه قضا شده باشه ... انشاالله امشب زود می خوابم ... حس بدی دارم از این سهل انگاری مرگبار نسبت به فریضه ی صبح؛ ان قرآن الفجر کان مشهوداً ... تو میتونی با چهار پنجم ماشین راه بری؟ چه طور با چهار پنجم نماز میخوای این مسیر طولانی و سخت رو بری؟ چی بگم به تو؟

نماز ظهر و عصر با دو ساعت تاخیر خونده شد (خواب)؛ حضور قلب اصلا خوب نبود
نماز مغرب و عشا: مغرب رو یه رکعت دیر رسیدم؛ مغرب نصفش حضور قلبم بهتر بود؛ عشا حالت نوسانی داشت و تقریبا نصف نصف بود؛ البته موفق به مهار یه مورد فکر هم شدم؛ خدا رو شکر

امروز توفیق زیارت حضرت عبدالعظیم و چند بقعه ی متبرکه ی دیگه رو داشتم؛ خدا رو شکر

قرآن+؛ سوره قسمت خوبیش رو فک کنم خوندم؛ با توجه باشه؛

ورزش-
مناجات: به جاش زیارت
تغذیه: خوب؛ ولی مقداری چیز تند و گرم خوردم؛
امروز یه مقداری غلیان درونی شهوت داشتم(جسمی)
مقداری لودگی داشتم؛ باید مرتبا گوش زد کنم.
دعا و ذکر +
سلاااااام دووووستان. عزیزم من آمنم باز:-Dcheshmakcheshmak
پاااااکم خداروشکرKhansariha (8)Khansariha (48)
[تصویر:  11966327979550411256.jpg]
   
ای فرزند آدم.....



من به هر آنچه بگویم *باش* می شود.مرا در آنچه امر کرده ام اطاعت کن تا تورا
   
چنان قرار دهم که به هر چه بگویی *باش* بشود.
   
        53برای ماندگاری رویایی جز پاکی نداشته باش53

[تصویر:  nasimhayat.png]    
[img=0x70]http://www.full-dl.com/wp-content/themes/sms-persia/css/images/nazar.gif[/img]
.
.
.
.
کانونمونو چشم نکنن..
روز سیزدهم،

نماز صبح خدا رو شکر امروز زودتر خونده شد؛ حدود 6 و نیم
نماز ظهر و عصر: سر وقت؛ حضور قلب بد؛ وقتایی که یه گند بزرگی میزنم عزت نفسم کم میشه؛ هدفام رو گم میکنم؛ مثل امروز که تا 10 و نیم خوابیدم؛ به بهونه ی واهی امکان سرماخوردگی!!!
ترسم نبری از چمن آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی

نماز مغرب و عشا: به نظر میشه وسط ورزش برم بخونم و بیام؛ می ارزه به نظرم؛ خدایا هدایتم کن؛ حضور قلب: عزمی وجود نداشت؛ عطشی نیست؛ هر چند خیلی مشغولیت نداشتم؛ خاشع نیستم؛ خشیت ندارم؛ در محضر حضرت پروردگار

قرآن: یه صفحه: سعی میکنم همه اش یا بخشیش رو جبران کنم
مناجات -؛ الهی العفو

تغذیه: چون زیاد ورزش کرده بودم شام حدود سه چهارم خوردم؛ اما چیزای گرم و شیرینی هم خوردم؛ فردا بیشتر رعایت کنم.
ورزش: در حد عالی

اذکار: تا حدودی انجام شد؛ اون حس فقری که باید باشه نیست؛ مساله رو دست کم گرفتم
کلاس صبحم رو نرفتم؛ این آخرین باره انشاالله

زبان: مقداری حرف اضافی بود؛ شوخی بیجا=پایین آمدن شان ؛؛؛ حرمت استاد هم نگه نداشتم: جدی باش! جدی!
به جای شوخی سعی کنم زبونم رو نرم و مهربون کنم.
من امروز مریض بودم
ی کم استراحت
ی کم تمیز کاری
ی رمانم کامل خوندم

دعای عهدمو نخوندم
مثلا نذر کردم اگر قبول شم بخونم
ولی الان بخونم واسم بهتره
شاید کمک کنه به پاکیم
ولی امروز نخوندم
1276746pa51mbeg8j
حقشه برم تو ماهانه بنویسم روز بدی بود

[تصویر:  nasimhayat.png]
امروز نماز صبح رو لب مرز خوندم؛

تونستم مقداری سرعتم رو بیشتر کنم؛

مناجات+ قرآن + سوره+

وقت 4 نماز دیگه رعایت شد شکر خدا؛ حضور قلب جالب نبود ... یه تلاشهایی میشه اما عزم باید جدی تر باشه؛ معیار اینه که به طور اختیاری حواسم رو پرت نکنم از نماز؛

تغذیه: شیرینی خوردم ... فردا بیشتر مراعات کنم ... آرام آرام حس میکنم دارم به درخواست های شکم پاسخ مثبت میدم؛ شام امشب از یک دوم بیشتر بود؛ تحمل کن ... لذتی که پشتش وجود داره قابل قیاس با چند لقمه بیشتر نیست

شوخیهام هدر میرن ... وقتی جاش نیست و نیاز نیست، شوخی کردن فقط از شانم کم میکنه

متاسفانه مقدار زیادی مسخره کردم؛ الهی العفو؛ چرا این کار زشتو میکنی؟ خودت باش

ورزش+

حضور در کلاس+

دو دعا: نصفه؛ ذکر: گفتم ... هدفمند تر و با توجه تر بگم

مشارطه قبل از نماز فراموش نشه؛
مشارطه برای زبان یادم بمونه؛

نکته: هیچ وقت نباید خودم رو در موضع ضعف بندازم؛ درخواست هم اگه دارم عزتمندانه؛ نباید شانم کم بشه پیش کسی و به خاطر توانایی های بیشتر دیگران جلوشون حس حقارت کنم و برعکس جلوی پایین تر از خودم حس نخوت بهم دست بده

عزت و ذلت دست خداست

این عزتهای بیخود و مسخره رو از زندگیت پاک کن؛
فقط به بندگی خدا عزیز باش؛

اون وقت نه این کاسه بشقابها باعث عزتت میشه نه برتری های دیگران ذلیلت میکنه؛

دیشب در خواب اتفاق بد افتاد؛ شاید دللیش این باشه: 1- دیشب چیزای گرم و محرک خوردم. 2- با ترس بهش فکر کردم و با ذهنیت ترس خوابیدم.

والسلام
امروز مثل چند روز گذشته نیم ساعت قبل اذون از خواب شیرین جوونی گذشتم#:-S، واسه بهتر شدن رابطم با خدا مستقیم رفتم سراغ نماز شب...:17:
بعدش نماز صبح و دو رکعت نماز شکر خوندم و چون کلاس نداشتم خوابیدم.(وگرنه نمیخوابم)
نماز ظهر و عصرمو جماعت خوندم ، نماز مغرب و عشاء رو هم اول وقت.
موارد انتخابیمم رعایت کردم.:22:

اللهم عجّل لولّیک الفرج 1
امروز روز خوب
ی کوچولو کمک مامان کردم یه مقدارم رفتم سراغ کارای شخصیم
کلا خوب بود
و واسه پاکی امروزم نذر کرده بودم
22
مثل اینکه جواب می ده
واسه فردا هم احتمالا نذر کنم
خدا کنه جواب بده

شب خوشKhansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)

[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان