1397 آبان 9، 19:35
(1397 آبان 9، 16:48)مهرخدا نوشته است:
(1397 آبان 9، 9:40)hamedhamed نوشته است: خب من بعد از چند روز گند زدن به خودم و روحیه ام و آرامشم، به لطف شما دوستان، دیشب شب خوب و راحتی داشتم و امروز هم حالم خوبه و دعاگوی عزیزان هستم.
با وجودی که می دونم هر بار خ.ا چقدر بیقرارم می کنه و چقدر اعصابم و اخلاقم و سلامتی ام به هم میریزه، نمی دونم چرا بازم میرم سروقتش. باور کنید لذت کاذبی که گفته میشه هم برام نداره. فقط اعتیاده که باعث این کار میشه.
از دوستان عزیزم خصوصاً از همگروهی های خوبم در مسابقه رهروان، آقایان عاشق فاطمه زهرا (س)، فرهنگ، دیوار و کاکو ممد، بی نهایت عذر می خوام به خاطر هفته ای که همون ابتدای کار، با رنگ قرمز به استقبالش رفتم.
(1397 آبان 11، 23:27)مهرخدا نوشته است: اوضاعم بهم ریخته است. چند اتفاق دست به دست هم دادن. هم روحی و هم جسمی و الانم داروهامو خوردم تا اروم بشم و دردام کم شه تا خوابم ببره اما تا اونموقعه سخته تحمل اوضاع
(1397 آبان 11، 23:34)مهرخدا نوشته است: چی بگم.....
در ضمن خووو شیما جونم گنا داره کاش شیما جون یکی باید طرفدارش باشه