امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تجربیات ازدواج

سلام

من خیلی بی تجربه تر از اونیم که بخوام نظر بدم
اما نظرمو میگم 4chsmu1

اول اینکه نمیشه که یه نظر صریحی داد و گفت ازدواج یه دختر با مرد مطلقه همراه یه بچه مطلقا اشتباهه یا نه مشکلی نداره
اما این قضیه نیاز به بررسی و حساسیت بیشتری داره

بعدش اینکه نوشتی نه سال تفاوت سنی وجود داره که نزدیک یک دهه است و تفاوت سنی زیاد میتونه باعث اختلاف نظر زیادی بشه و اینکه معمولا تو ازدواجهایی که تفاوت سنی زیاده همیشه یه نفر باید گذشت و صبرش بیشتر باشه و از یک سری از خواسته هاش بگذره تا این پیوند دوام داشته

دلسوزی آخر که نوشتی تو امر ازدواج میتونه خطرناک باشه ممکنه الان از سر دلسوزی جواب بدی اما بعدش پشیمون بشی
خوددلسوزی یعنی از رو احساس تصمیم گرفتن

نگهداری از بچه ی یه نفر دیگه مسئولیتش از بچه ی خود آدم بیشتره و در آخر با تمام زحمت هایی که میکشی مادرش یکی دیگه است

درکل این موضوع نیاز به بررسی زیادی داره و اگه بتونی از یه مشاور کمک بگیری خیلی بهتره چون اون میتونه تو روبا ابعاد مختلف این قضیه آشنا کنه و دیدت رو بازتر
 سپاس شده توسط
نقل قول: من یه مشکل دارم. هرکی میاد جلو پاپیش میذاره کسبو میفرسته جلو ب خودم میگه برا ازدواج
من صراحتا بر میگردم فقط یه جواب میدم
من قصد ازدواج ندارم
قبل اینکه طرف حتی بگه چندسالشه شغلش تحصیلاتش و ...
این جمله از دهنم میپره و خداحافظ تمام
نمیدونم از رو خجالته از چیه 
کار اشتباهی میکنید ولی جلوی اشتباه رو از هرجایی می شود گرفت ، دفعه بعدی که کسی جلو آمد یا کسی رو فرستاد بجای گفتن من قصد ازدواج ندارم بهش یا بواسطه اش بفرمایین شرایطش رو بگه تا بتونین روش فکر کنین ، در انتها هم بگین روش فکر میکنم و جواب میدم . بعدش بیاین اینجا بگین شرایط رو ما هم کمکتون میکنیم برای مراحل بعدی . 

سوال دومتون هم با توجه به شرایطی که گفتین و اختلاف سنی و وجود بچه اونم با 6 سال سن ازدواج کار بسیار اشتباهیه . دختری که هنوز ازدواج نکرده و وارد زندگی مشترک نشده یهو وارد زندگی بشه هم اینکه یه بچه 6 ساله هم قبول کنه کار تقریبا غیرممکنیه که بتونه از پسش بر بیاد . ضمنا اون آقا هرکاری کنه اون فرزند پسرشه نمیتونه ازش دل بکنه ، اون بچه هم همیشه 6 ساله باقی نمیمونه ، بزرگ میشه و بچه بزرگ همیشه دردسرهاش بیشتر از یه بچه کوچکه . 
اگرم احیانا اون اقا از بچه دل کند بدونین که اون یبار از زن سابقش دل کنده ، یبار از بچه اش ، پس پاش بیفته از زن بعدیش هم دل خواهد کند .
سوال سناریوی اول : ازدواج نکنه و به کلی از فکرش بیرون بیاد چون هم خودشو بدبخت میکنه هم اون اقا هم اون بچه رو . چون این ازدواج موفقی نخواهد بود و دوامی نخواهد داشت ، اون دختر از داشتن یک شوهر خوب ، اون مرد از داشتن یک زن خوب و اون بچه از داشتن یک مادر و سرپرست خوب محروم خواهد شد . 

سناریوی دوم :  آدم اول دلش  برای خودش باید بسوزه بعد برای بقیه . ازدواج درمانگاه نیست که با ورود بهش همه چی درست بشه ، یه پست در این مورد توی همین تاپیک نوشته ام " ازدواج درمانگاه نیست " حتما بخونیدش. من و شما دلمون برای هزار تا بچه طلاق می سوزه ، آیا میتونیم همشونو کمک کنیم ؟ نمیتونیم ، پس به فکر همچین نوع از کمک کردن نباشین . اینطور کمک کردن علاوه بر اینکه کمک نیست و زندگی خودتونو خراب میکنه زندگی اون کسی هم که میخاید بهش کمک کنید خراب میکنه . مثل دوستی خاله خرسه که سنگ بزرگ رو بر میداره میزنه روی سر اون یارو که مگس رو بکشه ولی یارو هم میمیره میمونه .
 سپاس شده توسط
تو ازدواج عزیزم هیچوقت بر اساس ترحم و دلسوزی تصمیم نگیر وقتی با دلسوزی تصمیم میگیری نمیتونی جوانب مختلف رو بررسی کنی و به صرف احساست یه تصمیم میگیری و بعدش که تبت فروکش کرد اونوقته که مشکلات خودشو نشون میده
اون خانم باید فرض رو بر این بذاره که اقا حتما پسر رو میاره پیش خودش چون شواهد هم نشوندهنده اینه که اقا میخوان پسرشون پیش خودشون باشه پس مبنای تصمیمش باید این باشه که قراره بره با فردی ازدواج کنه که یه بچه هم داره خب اگر خانم براش مهم نباشه بود و نبود بچه و اینکه فردا روز اگر دور و بریا اینو با یه بچه دیدن براش سخت نباشه که بگه بچه شوهرمه تا حدی داستان حله
برای تصمیم به ازدواج باید اول بدونیم طرفین از زندگی مشترک و همسر خودشون چی میخوان یعنی هر کدوم باید بدونن دنبال همسری با چه ایده ال هایی هستند و بعد طرف رو بر اساس اون معیارها بسنجن و تصمیم گیری کنن
شما هم همینکارو بکن..در درجه اول ببین معیارهات چیا هستند و بعد بیا این اقا رو بسنج و بعد تصمیم بگیر. 
یه مرد مطلقه با یه بچه خیلی از خوشی ها رو پشت سر گذاشته و شاید خواسته های یه ادمی که تجربه ازدواج اولش باشه در برخی موارد براش زشت باشه بخواد انجام بده و بگه گذشته از من و چیزایی از این دست ..  
من خودم از سر ترحم بله گفتم چون دلم سوخت گفتم درستش میکنم بعدا .. اما راستش بعد که یه مدت گذشت دیدم نه نمیشه و خسته شده بودم اما حرف نمیزدم و تحمل میکردم 
یه مرد مطلقه بهمراه یه بچه بنظرم بهتره بره با یه خانم مطلقه که بهتر شرایطشو درک کنه ازدواج کنه زندگی با یه مرد مطلقه با یه بچه چندان راحت نیست 
دوستم خواستگار این چنینی داشت سه سال درگیر بودن اخرشم دید نمیتونه و جواب رد داد اون اقا خیلی شرایط خوبی داشت اما دوستم دید نمیتونه با بچه دار بودنش کنار بیاد
اگر دیدی به معیارهات میخوره حتما با هم برید پیش یه مشاور و بی گدار به اب نزنید
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
دختر مگه قحط مرده؟
حالا با یکی که مطلقه باشه فقط قابل قبوله
اما با یه بچه ؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
و یه چیز دیگه اینکه خاله ما دخترا باید بدونیم که هیچوقت نباید پرستار عاطفی مردی جز همسرمون باشیم ..
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
نمیدونم والا. اخه از لحاظ طرز فکر دیدگاه عقاید هر چی ک شما فکرشو بکنید این دو نفر خیلی بهم میان. از طرفی الان هم نمیشه جواب قطعی داد بخصوص ک تازه یه هفته است همدیگه رو میشناسن. ولی دختر خانم چون خودش بچه دوست داره فکر میکنه میتونه از پسش بربیاد حتی زمانی که موضوع بچه بینشون عنوان شده گفته پسر بیاد با خودمون زندگی کنه بهتره چون کاملا وابسته اقا شده و چشماش بر روی همه چی بسته. حرفای همه اتون درسته. یه قول دختر خانم بهم میگفت مرد قحطی نی ولی مردی که درکت کنه نایابه. نمیدونم حتی استخاره کرده که ب جواب مثبت دادن به این اقا تو همین روزا براش بد اومده استخاره کرده صبر کنه یکسال و بعد تصمیم بگیره براش خوب اومده و حاج خانومی ک براش استخاره گرفته گفته معانی قران حاکی از این بوده که اون اقا داره چیزی رو ازت پنهون میکنه
از طرفی این اقا سید هست و من شنیدم ک میگن بهتره سیدها با سادات ها ازدواج کنن تا مردم عادی. چرا شو نمیدونم ولی ابنم دختر خانم را به شک انداخته و هنوز به خانواده نگفته چون میدونه مورد بچه و سید بودن اقا مورد مخالفت والدینشه.
 سپاس شده توسط
راستی در مورد مشکل خودم مامانمم بهم میگه همونیو بگم که اقای وجدان میگن اما تو گوشم فرو نمیره که نمیره یهو هول میشم صورتم گر میگیره و این حرف از دهنم میپره. نمیدونم اخه این چجورشه  Shy
 سپاس شده توسط
نقل قول: من یه مشکل دارم. هرکی میاد جلو پاپیش میذاره کسبو میفرسته جلو ب خودم میگه برا ازدواج
من صراحتا بر میگردم فقط یه جواب میدم
من قصد ازدواج ندارم
قبل اینکه طرف حتی بگه چندسالشه شغلش تحصیلاتش و ...
این جمله از دهنم میپره و خداحافظ تمام
نمیدونم از رو خجالته از چیه

وقتی خیلی رک میان بهت میگن قصد ازدواج داری
برا منم پیش اومده
اون لحظه که آدم نمیتونه بگه آررررهههه من قصد ازدواج دارم Shy
اما میتونی بگی بستگی به شرایط طرف مقابلم داره
این جوری میفهمه شما قصد ازدواج داری 4chsmu1 و این فرصت رو به شما میده که شرایط رو بدونی و بهش فکر کنی

ولی درکل آدم رو تو موقعیت ضایعی میذارن 65
 سپاس شده توسط
سنم جازه نمیده که در مورد ازدواج نظر بدم
ولی آگاهی هام و عقلم اینو حکم میکنه که تو هرکاری استخاره جایی نداره
نمیشه با استخاره تصمیم گرفت
خداوند عقل داده تا بیاندیشیم و جوانب کار رو بسنجیم و بعد انتخاب کنیم 
استخاره و اینجور چیزها بعدا پیدا شده
و بعد هم ما تحصیل میکنیم که جلوی خرافات باایستیم نه اینکه خودمون هم از روش های عوامانه برای تصمیم گیری هامون استفاده کنیم 
در مورد یه عمر زندگی داریم تصمیم میگیریم کوچکترین اشتباه باعث بدبختی میشه
چیزی نیست که با نپسندیدن فرداش عوضش کنیم
باید همه ی معیار ها و خواسته ها و علایقمون رو مطرح کنیم و نباید احساسی برخورد کنیم و بخشی از معیار و عقایدمون رو زیر پا بذاریم
زیر پا گذاشتن برای بازه ای کوتاه شاید حلال مشکل باشه ولی در بازه بلند باعث اسیب میشه
و اینکه عاقلانه نگاه کنیم
زن مطلقه بهتره با مرد مطلقه ازدواج کنه و زن مطلقه بچه دار با مرد مطلقه بچه دار و زن مجرد با مرد مجرد
مرد و زن مجرد بهتر میتونن تو زندگی هم طراوت و شادابی ایجاد کنند تا اینکه هرکدام از دنیای دیگه باشن
...
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
 سپاس شده توسط
دوستان دیگه هم گفتن ، ببینین یه آدم با 9 سال سابقه زندگی مشترک قبلی ، خیلی از مسائل رو پشت سر گذاشته ، یه آدم که تازه میخاد ازدواج کنه یه ذهنیتی از ازدواج داره اون یکی یه ذهنیت جدا داره . 
اون زن تازه میخاد با وظایف همسر بودن و نحوه برخورد با همسر آشنا بشه در صورتی که یه بچه 6 ساله هم در بدو ورود بهش اضافه میشه ! یعنی هم وظایف همسری هم وظایف مادری اونم نه یه بچه 1 ساله بچه 6 ساله . بچه یک ساله فقط نیازای اولیه اش رو برطرف کنی تمومه تقریبا . ولی بچه 6 ساله اینطوری نیست ، اصلا یه جورایی دوگانگی براشون ایجاد میشه . اون مرد هم پیش خودش فکر میکنه اگه زنش بچه رو قبول کرد دیگه همه چی حله ولی تازه اول کاره . نمیگم غیر ممکنه ولی تقریبا محاله . 
در کل صلاح نیست . استخاره هم مال مواقعی هست که فکر آدم قد نمیده به جایی نه مواقعی که اظهرو من الشمسه . هرچند خداروشکر استخاره اش هم بد درومده . 
نقل قول: راستی در مورد مشکل خودم مامانمم بهم میگه همونیو بگم که اقای وجدان میگن اما تو گوشم فرو نمیره که نمیره یهو هول میشم صورتم گر میگیره و این حرف از دهنم میپره. نمیدونم اخه این چجورشه
شما اگه دفعه آینده موردی پیش اومد سعیتونو بکنین میتونید.  اگرم احیانا خرابکاری کردین باز ، همون موقع تصحیح کنید بگین من قصد ازدواج نداشتم ولی حالا که صحبتشو کردین شرایطشو بگین من بیشتر فکر میکنم بعدا جواب میدم. بعدش در کمال آرامش بشینین فکر کنین تصمیم بگیرین .
 سپاس شده توسط
ممنون از راهنمایی های خوبتون برای هر دو مورد 49-2 49-2
از اونجایی که من شادبانو رو میشناسم بازم موقعیت پیش میاد و گند میزنم  4chsmu1
فقط طفلک مامانم چه حرصی از دستم میخوره  Shy
 سپاس شده توسط
خیلی خوب شد....الان فهمیدیم اگه خانومی گفت قصد ازدواج ندارم ممکنه همینطوری گفته باشه.... 49-2
 سپاس شده توسط
میگن فرهنگ مثه هوایی میمونه که ادم تنفس میکنه وقتی هوا مسموم باشه حتی اگه همه چی زندگیت اوکی باشه بازم فایده ای نداره چون توان نفس کشیدن طبیعی نداری 
حالا شده داستان کلاف سردرگم ازدواج تو جامعه ما!رسانه ملی که بنظرم بهش بگیم میلی خیلی بهتره داره اینقدر اروم بعضی چیزا رو عادی میکنه که کم کم داره جزو فرهنگ میشه
یکیش همین روابط دختر و پسر خصوصا تو دانشگاه
دیشب داشتم سریال برادر رو میدیدم پسر یه بچه مثبت و سر بزیر و اقا دختر خانمم نجیب و باشخصیت تا اینجای داستان گیر و گرفتی نداره اما اینکه همین دوتا نجیب تا حدی مذهبی (بهتر بگم پایبند اصول) خودشون همو پیدا میکنن خودشون دل میبندن برو بیا و تلاش دو طرفه برای رسیدن و ...
چیزی که دیگه تو سینما و تی وی ما کاملا عادی شده دیدنش یه دوستی قبل ازدواج که منجر ب ازدواج موفق هم میشه (البته ن همیشه) ظاهرا و یه روند کاملا نرماله!
وقتی اینه خوراک فرهنگی ای که به جامعه جوون میدیم چه توقعی دیگه داریم؟ حالا شما بیا ساعتها در مورد حرمت داشتن ارتباط با نامحرم سخن بران ساعتها از بدیاش بگو 
اون چیزی که داره عرف میشه و غیرمستقیم داره روش تبلیغ میشه رو باید باور کرد یا ..؟
جوون امروز یکیش خودم سرگردونیم نفهمیدم بالاخره کدوم یکی درسته؟ دین میگه نباید ارتباطی باشه تا دم ازدواج و حرف عرف برعکسش شده
شایدم لازمه این عصره.. لازمه این دوره اس ولی دین که برا یه دوره و عصر خاص نیس.. هست؟ 
نمی دونم  Hanghead
واقعا نمیدونم...
شایدم حد وسطی باید وجود داشته باشه ..نه به اون شوری شور نه به این بی نمکی بی نمکی...
هر کاری میکنم تریپ منورالفکری بیام نمیتونم همش ته مه های ذهنم اون گوشه موشه ها یه چیزایی میگه تو کتم نمیره این روابط ..
شایدم چشم ها را باید شست یا یه همچین چیزایی  65
نظر شما چیه؟
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
تجربه ازدواج واسه دختر خانوما :
اگر کسی شما رو برای خواستگاری معرفی کرد
به نحوی به معرف بگید اگر حتما زنگ میزنن شماره بدیم شما شرایط منو بگو اگر مایل بودن بعد شماره رو بهشون بده

نشه مثل خواستگار!!!! من که هفته پیش شماره گرفتن زنگ بزنن و مامانم نشسته تو خونه که خواستگار زنگ میزنه صحبت کنه
دایورت کردن هم روش خوبی نیست چون بیرون نمیتونه راحت صحبت کنه

زیادم تو فکر نرید که چرا با وجودی که کلی به به و چه چه کردن زنگ نزدن
بعضیا کلا بیشعورن ! درک نمی کنن که دختر مردم بازیچه نیست

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
کلا بعضیا هرمجلس و محفلی که میرن چندتایی شماره از این و اون میگیرن 22
بعد قرعه میندازنند ببینن به کدوم زنگ بزنن Gigglesmile
یا شاید هم بررسی میکنند ببینند کدوم بهتره 106

راستش گاهی خود خانواده هم حساسیت آدم رو بیشتر میکنند و هی یاداوری می کنند که طرف زنگ نزد؟
و خود من به شخصه به این شماره گرفتن هاو دادنها نظرو حس خوبی ندارم
و همیشه میگم ای کاش زنگ نزنند
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان