امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

سلام داداش
برقکاری ساختمان بلدم بورس بلدم
بزنامه نویسی هم اگه دوباره کار کنم برمیگردم به اوج
ولی نمیدونم چرا رمق کاری ندارم
امگار طلسم شدم
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
عاشق دنیایی هستم که مردم به حق همدیگه وارد نمیشن 
عاشق دنیایی هستم که همه همدیگه رو دوست دارن 
همه به هم کمک میکنن 
این دنیا رو فقط یه جا دیدم 
اونجا دنیا نیست 
سرزمین نیست
اونجا آسمانه
اونجا کانونه  Khansariha (46)
سلام

(1397 دي 11، 1:11)Alone WarrioR نوشته است: امروز عصر بعد از یه یکی دو ساعت درس خوندن یهویی شروع شد انرژیم کم شدن و بی حوصله شدن
از این رو به اون رو شدم
بعضی وقتا میشم اینطوری و اکثرا هر موقعی تو روز که اینطوری بشم تا  اخر اون روز خوب نمیشم
چنان بی حوصله شدم و "مغز درد" گرفتم که حتی بدنمم درد گرفته ...
همین یکم پیش بود چنتا احساس مختلف داشتم با هم دیگه 
کلا خوب نیستم خیلی  :(

جنگجوی تنها همه ما یه وقتا این مدلی میشیم.
غیرطبیعی نیستی. 
من هم الان خیلی بی انرژی و بی حوصله ام.  4chsmu1 

تو این جور مواقع تغییر فاز بده با چیزی که حالت رو خوب می کنه.
یه فیلم. یه موسیقی. یه پیاده روی. یه گپ با خانواده. یه کتاب. یه تمیزکاری یا حتا یه دوش آب گرم یا سرد.
بعد می بینی حالت از این رو به اون رو شد.  317 


(1397 دي 11، 15:29)آقای ضربتی نوشته است: سلام داداش
برقکاری ساختمان بلدم بورس بلدم
بزنامه نویسی هم اگه دوباره کار کنم برمیگردم به اوج
ولی نمیدونم چرا رمق کاری ندارم
امگار طلسم شدم

تو همین بی رمقی دل رو بزن به دریا و برو جایی خودت رو بند کن؛ بهتر از بی کاریه.
به نظرم تو این 3 ماه اگه یه مطبخ رو حتا بدون حقوق طی می کشیدی، پردستاوردتر از 3 ماه خونه نشستن بود.
حداقل فایده اش این بود که حال و احوالت عوض میشد و فکرت هم باز می شد و صدها فکر خلاقانه برای درست جلو بردن زندگی به سراغت میومد.  Khansariha (18)

منتظر شنیدن خبرهای خوش ازت می مونیم.  317
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

سلام رفقای عزیز 
خیلی به دعا هاتون نیاز دارم
ممنونم که همراهم هستید 
در پناه حق
یازهرا 53
(1397 دي 11، 15:29)آقای ضربتی نوشته است: سلام داداش
برقکاری ساختمان بلدم بورس بلدم
بزنامه نویسی هم اگه دوباره کار کنم برمیگردم به اوج
ولی نمیدونم چرا رمق کاری ندارم
امگار طلسم شدم

خب این بی حسی و بی رمقی رو میخوای چیکارش کنی فک میکنی منبعش از کجاست ؟؟؟
بورس اگه بلدی که خیلی خوبه 
تالا تو بازاری هم کار کردی؟؟
برنامه نویسی رو چ زبانی بلدی تو چه شاخه ای کار کردی؟
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
 سپاس شده توسط
انقدر با حال بدی کانون و ترک کردم و گفتم نمیام1
و دقیقا الان هم با همون حال بد برگشتم و میگم نمیتونم:(
(1397 دي 15، 8:34)مهر آسا نوشته است: انقدر با حال بدی کانون و ترک کردم و گفتم نمیام1
و دقیقا الان هم با همون حال بد برگشتم و میگم نمیتونم:(

سلام
کی گفته شما نمی تونی؟اینا وسوسه های شیطونه.شما خیلی خوبم می تونین
فقط کافیه که بخواین و تلاش کنین.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1397 دي 15، 15:44)پشتکار نوشته است:
(1397 دي 15، 8:34)مهر آسا نوشته است: انقدر با حال بدی کانون و ترک کردم و گفتم نمیام1
و دقیقا الان هم با همون حال بد برگشتم و میگم نمیتونم:(

سلام
کی گفته شما نمی تونی؟اینا وسوسه های شیطونه.شما خیلی خوبم می تونین
فقط کافیه که بخواین و تلاش کنین.

سلام.خیلی ممنون از شما..
گاهی شکست های متعدد آدم رو از هر کاری عاجز میکنه1
ولی خب کانون اولین چیزی و ک بهم یاد داده اینه ک بعد هرشکستی زود ی شروع مجدد داشته باشم.بدون فکر ب هر چیزی1
 سپاس شده توسط
(1397 دي 15، 15:52)مهر آسا نوشته است:
(1397 دي 15، 15:44)پشتکار نوشته است:
(1397 دي 15، 8:34)مهر آسا نوشته است: انقدر با حال بدی کانون و ترک کردم و گفتم نمیام1
و دقیقا الان هم با همون حال بد برگشتم و میگم نمیتونم:(

سلام
کی گفته شما نمی تونی؟اینا وسوسه های شیطونه.شما خیلی خوبم می تونین
فقط کافیه که بخواین و تلاش کنین.

سلام.خیلی ممنون از شما..
گاهی شکست های متعدد آدم رو از هر کاری عاجز میکنه1
ولی خب کانون اولین چیزی و ک بهم یاد داده اینه ک بعد هرشکستی زود ی شروع مجدد داشته باشم.بدون فکر ب هر چیزی1

منم شکست های متعدد داشتم ولی چیزی که گذشت زمان بهم اثبات کرده اینه که دوباره شروع کردم به تلاش کردن.پس این یعنی می تونم.می تونیم به جای گذشت زمان همون لحظه به این فکر کنیم که می تونیم


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
تاحالا شده به ۱۰۰ سال بعد فکر کنید؟!
خیلی جالبه! 
هیچکدوم از ما قرار نیست  سال 2119 رو ببینیم!
و من میتونم ادعا کنم که
قطعا هممووون تا اون موقع مردیم 1
وقتی به ۱۰۰ سال بعد فکر میکنم 
دیگه هیچی نمیتونه اذیتم کنه
خیلی آروم میشم!
شاید ۱۰۰ سال پیش
یه جوون متولد ۱۸۹۶ به این مطلب فکر کرده باشه
که قرار نیست سال ۲۰۱۹ رو ببینه! 1 درست مثل ما
وقتی به این چیزا فکر میکنم 
دیگه نمیتونم به چیزایی که بقیه دل بستند
دل ببندم!
شاید اون متولد ۱۸۹۶ وقتی به ۲۳ سالگی رسیده
همه دغدغش پول بوده! یا شاید عاشق یه نفر بوده
درست مثل ما که عاشق میشیم!
شاید درگیر یه بیماری بوده...
اما حالا بعد از ۱۰۰ سال
هیچ کدوم از آرزو ها و دغدغه هاش مهم نیست
حالا دیگه حتی خودشم مهم نیست
هیچکس حتی اونو یادش نمیاد 1
وقتی به این چیزا فکر میکنم
دیگه هیچی اهمیت نداره
نه عشق
نه پول
نه بیماری
هیچی...
باید یه دلیل دیگه برای زندگی کردن وجود داشته باشه!

آرمین خرسندی
(1397 دي 15، 19:40)سالِک نوشته است: تاحالا شده به ۱۰۰ سال بعد فکر کنید؟!
خیلی جالبه! 
هیچکدوم از ما قرار نیست  سال 2119 رو ببینیم!
و من میتونم ادعا کنم که
قطعا هممووون تا اون موقع مردیم 1
وقتی به ۱۰۰ سال بعد فکر میکنم 
دیگه هیچی نمیتونه اذیتم کنه
خیلی آروم میشم!
شاید ۱۰۰ سال پیش
یه جوون متولد ۱۸۹۶ به این مطلب فکر کرده باشه
که قرار نیست سال ۲۰۱۹ رو ببینه! 1 درست مثل ما
وقتی به این چیزا فکر میکنم 
دیگه نمیتونم به چیزایی که بقیه دل بستند
دل ببندم!
شاید اون متولد ۱۸۹۶ وقتی به ۲۳ سالگی رسیده
همه دغدغش پول بوده! یا شاید عاشق یه نفر بوده
درست مثل ما که عاشق میشیم!
شاید درگیر یه بیماری بوده...
اما حالا بعد از ۱۰۰ سال
هیچ کدوم از آرزو ها و دغدغه هاش مهم نیست
حالا دیگه حتی خودشم مهم نیست
هیچکس حتی اونو یادش نمیاد 1
وقتی به این چیزا فکر میکنم
دیگه هیچی اهمیت نداره
نه عشق
نه پول
نه بیماری
هیچی...
باید یه دلیل دیگه برای زندگی کردن وجود داشته باشه!

آرمین خرسندی

چه جالب بود متنی که فرستادی.واقعا دنیا ارزش نداره.
دنیا از معنی دنی میاد,یعنی پست.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
بعضی وقتا گریه ی یه پسر یعنی سقوط....
یعنی دیگه هیچی از این دنیای بی ارزش براش باقی نمونده....
53
[تصویر:  1.png] 
 سپاس شده توسط
کاش بدونن دارن چقدر انرژی از من میگیرن:(
خدایا من چیکار کنم؟؟؟؟
چ میشه الان؟؟؟؟؟؟

:(
 سپاس شده توسط
(1397 دي 17، 13:47)مهر آسا نوشته است: کاش بدونن دارن چقدر انرژی از من میگیرن:(
خدایا من چیکار کنم؟؟؟؟
چ میشه الان؟؟؟؟؟؟

:(

سلام.خوبی؟
چی شده؟موضوع رو یکم باز تر کن شاید بتونیم کمکت کنیم.
خوب نیست اعضای کانون رنج بکشن و ما تماشا کنیم


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان