1390 مرداد 30، 0:59
ویرایش شده
شاید چون ما خودمون درگیر این اسمشو نبر () بودیم
به همین دلیل خوب درک میکنیم..
من یه جمع بندی بکنم برا دوستایی که هنوز نظراتشون رو نگفتن...
----------------------------
چرا بعضی از دوستانمون نمیتونن ترک کنن؟؟
1-خب فکر میکنم هرکی از ته ته ته ته دلش بخاد==> میتونه ترک کنه ، کمااینکه بعضی از دوستانمون تونستن
2-چون هنوز لذت گناه تو دلشون هست و به این باور نرسیدن که میتونن و اراده شو دارن
3- برای انجام هر کاری(ازنوع موفقش) اراده ی محکم و فولادین لازمه ... نمی شه فقط عضو کانون بود و انتظار معجزه داشت .. کانون فقط انگیزست ... و در آخر اون ماییم که باید همت کنیم ... و برای خودمون تلاش کنیم .
4-واسه اینکه یادمون میره فقط خواستن شرط نیست. اگه از ته دلت خواستی باید حواست باشه.. وسوسه شیطون سر جاشه و این تو هستی که باید جلوش وایسی و بگه نه! چون توبه کردم پس تحت هر شرایطی نه!
5- احساس گناه ما رو در گذشته نگه میدارد، بر خلاف ترس که ما را به آینده پرتاب میکند.* برخی با گیر کردن بین این دو احساس، از زندگی کردن در زمان حال غافل میشن. در حالی که "تغییر" با تصمیمگیری در زمان حال میسر میشه.(*: از کتاب عادتها از تو میگویند، نوشته آن گاد)
6-بعضی هام اصلا انگیزه ی ترک و ندارن..میگن ترک کنیم که چی بشه؟اونهایی که اصلا اینکارو نمیکنن مثلا کجا رو گرفتن؟
در جواب باید به اینا گفت......اتفاقا اگه ترک کنی میتونی دنیا رو هم بگیری...حالا چرا؟مهمترین دلیل اینه که ذهنت آزاد میشه...و وقتی ذهن ازاد بشه چییییییی میشه....اونوقته که میتونی شروع به برنامه ریزی کنی........ولی وقتی ذهنت درگیر اسمشو نبر میشه دیگه جا واسه پیشرفت نمیمونه...جا واسه ارتباط نمیمونه...جا واسه اعتماد نمیمونه.......جا واسه درست دیدن...... جا واسه آینده نمیمونه....و مهمتر از همه جا واسه خدا نمیمونه...
7.خیلیا وسط راه جا میزنن باورشون کم میشه و فکر میکنن حق مسلم دارند که ازین غریزه استفاده کنند
ماها زود ضعیف میشیم و اگه زود این شک را برطرفش نکنیم دچار اسبهای شدیدی میشیم
بعضی ها هم در خیالشون قصد ازدواج ندارن و میخوان همیشه تنها باشن و فکر میکنن که به جای اینکه ازدواج کنن میتونن با خیال راحت اسمش نبر بکنن
اما اینا نمیدانن که دارن به یک کار اعتیاد آور که هم عوارض روحی داره و هم جسمی دچار میشن و درواقع گند میزنن به زندگی خودشان