1389 بهمن 13، 12:07
خب من بايد چي كار بكنم . ميگيد تنها نشيم اما من شرايطم طوريه كه نصف روز تنهايم
خب من بايد چي كار بكنم . ميگيد تنها نشيم اما من شرايطم طوريه كه نصف روز تنهايم
1389 اسفند 1، 12:21
نقل قول: من عاشق تنهايي هستم و شرايط خانوادگيم هم طوري كه اكثر اوقات تنهايم تو خونه اين كار رو هم دقيقا تو زمان هاي تنهايي ميكنم .
خب من بايد چي كار بكنم . ميگيد تنها نشيم اما من شرايطم طوريه كه نصف روز تنهايم
شرایط رو طبق میلت و اونطوری که فکر میکنی درست تره تغییر بده . قرار نیست اگر پدر و مادرت بهت میگند باید توی خونه بمونی به حرفشون گوش بدی ! پدر و مادر همیشه مارو درک نمیکنن . همیشه درست نمیگن و همیشه باعث خوشبختی ما نمیشن . تو کاری که خودت از نظر وجدانی فکر میکنی درسته رو بکن . چراکه برای کاری که میکنی هدف و انگیزه داری . مطمئناً اگر مسئله خود ارضایی واست مهم نبود الآن توی کانون نبودی . پس موضوعی که اینقدر واست اهمیت داره باید باعث بشه خیلی از شرایط و حتی طرز تفکر و زندگیت رو هم به خاطرش تغییر بدی . پس چرا داری خودت رو توجیه میکنی ؟ به قول یکی از بچه های کانون ، همه ما برای اینکه مجدداً دست به این کار بزنیم حتماً برای خودمون یک دلیلی پیدا میکنیم .
1389 اسفند 3، 7:41
1389 اسفند 3، 10:12
راه حلی نداره و البته اشکالی هم نداره. بستگی به قوای جنسی خودت داره تا حد زیادی. سه بار در یک ماه هم خیلی زیاد نیست. هر چی سنت بره بالاتر این مقدار کم میشه. تو دوران نوجوانی خیلی زیاده ولی کم کم کم میشه
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
![[تصویر: 87267819991958480523.jpg]](http://upcity.ir/images2/87267819991958480523.jpg)
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1389 اسفند 3، 11:49
. حالا من کاری 10-20 سال آینده ندارم . الآن راهی برای کاهش اون وجود داره ؟ به نظر شما چی باعث کاهش جنب های شبانه میشه ؟ داروی کاهش میل جنسی ؟ ورزش ؟ زود خوابیدن ؟ دیر خوابیدن ؟ غذاهای سرد خوردن ؟ این مورد برای شما چگونه است هادی جان ؟ در ماه چند بار اتفاق می افته ؟مرسی
1389 اسفند 3، 11:58
ویرایش شده
ولی خوب وقتی ترک می کنی بیشتر. برای منم همون حدودا.
به نظر من به هیچ عنوان از داروهای کاهش دهنده استفاده نکن! آخه چکارش داری؟
حالا ماهی دو سه شب مشکل داشته باشی چی مشه مگه؟؟؟.gif "Khansariha (134)")
این به نظر من خیلی عادی است و هیچ مشکلی هم نداره. خدا حتما یک چیزی می دونسته که گذشاتش برای آدما.غذاهای سرد که خوب کلا کاهش دهنده ی میل جنسی هستن. افکار روز هم بعضی وقتها باعث جنب شدن در شب میشه. البته نه همیشه. خیلی وقتها هیچ فکری هم نکنی آخرش میشه دیگه! این یک انرژی اضافه است حتما باید تخلیه بشه
10 یا 20 سال آینده رو نگفتم ها!
سن بلوغ یعنی 16-18 بسیار شدید است! برای من که بود ولی الان که سنم بالاتر رفته خیلی کمتر شده
مثلا 23-25 سال کم میشه و تا 30 سالگی ادامه داره ولی بعدش دیگه کلا نمیشهکلا زیاد بهش اهمیت نده. یک جایی هم خوندم این خودش باعث ایجاد تعادل روحی و تخلیه ی جنسی میشه
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1389 اسفند 3، 15:49
(1389 اسفند 3، 11:58)Hadi نوشته است: سن بلوغ یعنی 16-18 بسیار شدید است! برای من که بود ولی الان که سنم بالاتر رفته خیلی کمتر شده
کلا زیاد بهش اهمیت نده. یک جایی هم خوندم این خودش باعث ایجاد تعادل روحی و تخلیه ی جنسی میشه
هادی جان آخه برادر من این اطلاعات رو از کجا می یاری شما
چقدر هم زحمت می کشی
طبق تحقیقاتی که من قبلا کردم خود ار..... در همه سنین وجود داره حتی در دوران پیری . نمی شه به طور حتم گفت که در دوران پیری وجود نداره .
موفق باشی
1389 اسفند 3، 16:31
ویرایش شده
نقل قول: حالتی است که 99% برای آقایان اتفاق می افته و باعث ارضای جنسی و متعاقباً خروج مایع منی در خواب میشه که نیاز به غسل داره و ضمناً گناه هم نیست و به قول دوستمون باعث ایجاد تعادل روحی هم می شود . ولی در کل هرچی کمتر این اتفاق بیفته بهتره !
1389 اسفند 3، 19:05
ولی تو مجله ی سلامت اینو خونده بودم فکر کنم. نوشته بود که بعد از سن سی سالگی این احتلام های شبانه خیلی کم میشه! اگرچه ادامه پیدا خواهد کرد!
ولی در کل فکر کنم به افکار روز هم مرتبط است! ولی خوب کلا این معمول است و برای همه ی پسرا اتفاق می افته. نگران نباش. البته یک کم بعدش سخته! ولی خوب باید تحمل کرد. می گذره. من کسی رو می شناسم که تو دوران نوجونیش هر شب این مشکل رو داشت!!
خودمم تو دوران نوجونی خیلی اذیت شدم! و البته فکر کنم با خودارضایی رابطه ی معکوس داره!
یعنی هر چی خودارضایی بیشتر احتلام کمتر و برعکس! پس یک جورایی نشان دهنده ی سلامت جنسیت هم هست! حال کردی همه چی روه به هم ربط دادم!http://www.ktark.com/thread-746.html
مقاله ای مفید تو همین زمینه است که بهنام گذاشته!
(1389 اسفند 3، 15:49)سمیه نوشته است: هادی جان آخه برادر من این اطلاعات رو از کجا می یاری شمامن آمارم دقیق سمیه خانم
چقدر هم زحمت می کشی
بقالی سر کوچمون این اطلاعات رو میفروشه!
کیلویی هم میفروشه.
ولی در مورد خود ... که بله. تا دم مرگ هم ممکنه خود ارضایی کنه یک آدمی!
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1389 اسفند 3، 22:31
باید بگم اطلاعات کمی در این مورد دارم... باهاتون موافقم که این مورد در سنین جوانی بیشتر اتفاق می افته .
هادی خان آدرس این بقالی سر کوچتون رو بدین تا ما هم بریم آمار بگیریم
آمار درباره همه چی داره دیگه ؟؟
1389 اسفند 3، 23:03
ولی نمیشه . اینجوری باید آدرس خونمون رو بدم
اینجوری لو می رم
(بسم الله الرحمن الرحیم! سها خانم این یک اسپم رو نادیده بگیر. می خواستم بگم زیر سیبیلی رد کنید دیدم سیبیل ندارین
)
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1389 اسفند 4، 8:25
ویرایش شده
اینجا یه سری اطلاعات در این مورد هست:
http://www.roham.ws/web/ftopict-788.html
1389 اسفند 7، 19:13
(1389 اسفند 7، 16:46)تولد40 نوشته است: سلام به همه بچه های گل
سها خانوم منم موافقم که بحث رو ببریم به میز گرد
پس خودتون زحمت انتقال مطالب رو بکشین
-------------------------
غزال خانوم مزسی از راهنماییتون
البته آینده من 2حالت داره
اگه ارشد قبول بشم که هیچ حتما سریع ازدواج میکنم(بادا بادا مبارک.....)
ولی اگه قبول نشم مجبورم برم خدمت ولی اگه برم بعد 18 ماه بیام ببینم ....... اون موقع من
الان موندم تو 2راهی
-------------------------------------
آخه داوود جان دلیل ازدواج کردن من این نیست که تو شهر خودم بیوفتم
نمیدونم چه جوری بگم ........
داستان داره
.gif "Khansariha (56)")
ببینم حالا این دختر خوشبخت معلومه کیه؟
به نظر من نچ! این دو تا کار سختی هستن! تو 23 سال صبر کردی یک 2 سالم روش
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1389 اسفند 7، 19:29
نخیر هادی جان همش 1ساله صبر کردم
ای طلیعه هشتم!
من آمدم تا دلم را بر ضریح تو حلقه زنم و به دور کعبه عشق تو طواف دهم.
آمدم تا اشک چشمانم را دخیل سقا خانهات کنم.
آمدم تا از کبوتران حرمت گردم تا به هر صبح به دور گنبد طلائیت به پرواز درآیم
مولایم! ای طبیب دردمندان!
من آمدم تا دلم را بر ضریح تو حلقه زنم و به دور کعبه عشق تو طواف دهم.
آمدم تا اشک چشمانم را دخیل سقا خانهات کنم.
آمدم تا از کبوتران حرمت گردم تا به هر صبح به دور گنبد طلائیت به پرواز درآیم
مولایم! ای طبیب دردمندان!
1389 اسفند 7، 19:34
ولی واقعا سخته ها! البته به بنیه ی مالی بابا جون هم ربط داره ها
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما