1398 ارديبهشت 17، 22:32
ماه رحمت خدا آمد.
خوب ترین ماه ها آمد.
ماه رمضان آمد.
یک بار دیگه سفره ماه رمضان پهن شده و ما هم دعوت به اون شدیم.
به موقع رسیدی؟
پریشون احوال اومدی یا با حال خوش؟
با دست خالی اومدی یا دست پر؟
ببین هیچ فرقی نداره!
از این جا به بعدش رو دریاب.
فکر کن سفره پهن شده از کجا تا کجا.
هر کجاش رو نگاه کنی، چشم نتونی برداری.
دل به هر روزی ببندی، از بقیه موندی.
هر چی می تونی استفاده کن و توشه.
بریز و بپاش و ببخش.
تو این مهمونی قناعت کردن معنی نداری.
وقت، وقت بهره گیری از روزی های معنوی خدا هست. وقت، وقت برداشته.
30 روز می گذره و ای وای اگر که حسرت بمونه.
ثانیه به ثانیه اش ارزشمنده.
واسه دقیقه دقیقه اش برای استفاده حریص باشیم.
دقایقی رو برای شنیدن و خوندن حرف های خدا.
دقایقی رو برای حرف زدن دلی من با خدا.
دقایقی رو برای فکر کردن به خودم و حال و احوالم.
دقایقی رو برای بررسی میزان ظلمم به آدم های اطرافم.
دقایقی رو برای انجام و پیگیری مهم ترین هدف زندگیم.
دقایقی رو برای یادگرفتن یه فن و مهارت و هنر جدید.
دقایقی رو برای شاد بودن و شاد کردن.
.
.
.
ببین کلی کار خوب میشه کرد تو این ماه.
از هیچی نگذریم و سهم هر چیزی رو ادا کنیم.
صائب تبریزی زیبا گفت که:
نقل قول: عزم درست، کار پر و بال می کند
ای مرغ پر شکسته تمنای بال چیست؟
به پر و بال نداشته ات فکر نکن.
این ماه، ماه اوج گرفته.
تو فقط عزم کن.