۩ مشاعره ۩

[Queen]

در دایره ی قسمت
ما نقطه ی تسلیمیم؛
لطف، آن چه تو اندیشی
حکم، آن چه تو فرمایی.

حافظ

[یاقوت]

یارب تو مرا به روی لیلی

هر لحظه بده زیاده میلی

از عمر من آنچه هست بر جای

بستان و به عمر لیلی افزای

نظامی

[سالِک]

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار    

ترک رضای خویش کند بر رضای یار

سعدی

[Queen]

روزگاری است که ما را نگران می داری؛
مخلصان را
نه به وضعِ دگران می داری.

حافظ

[سالِک]

یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم 
از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم

امام خمینی ره

[یوسف]

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش 
هر کسی ان درود عاقبت کار که کشت

حافظ

[یاقوت]

تا بهار است دری از قفس من نگشاید

وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار

شهریار

[Queen]

روز هجران و
شب فرقت یار
آخِر شد؛
زدم این فال و
گذشت اختر و
کار آخِر شد.

حافظ

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش 
هر کسی ان درود عاقبت کار که کشت

من اگر نیکم و گر بد،
تو برو خود را باش؛
هر کسی
آن دِرَوَد عاقبتِ کار
که کِشت.

من اولش نتونستم معنیش رو بفهمم سخت بود بدون اعراب گذاری
با اعراب نوشتم برای دوستانی که مثل من متوجه نشدند.

[سالِک]

در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست
ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيست
حسين شاه زيدي

[یاقوت]

تو صبح عالم افروزي و من شمع سحرگاهي

گريبان باز كن در صبح تا من جان برافشانم

 صائب_تبريزي

[جناب خان :)]

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

[سالِک]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
حافظ

[یوسف]

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ 
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را 

شهریار

کویین خانم من چون خودم اون شعر رو بلد بودم فکر کردم بقیه هم میتونن بخوننش 
آیم ساری خلاصه  

[سالِک]

اي سر و پاي بسته به آزادي مناز
آزاده منم كه از همه عالم بريده ام
رهي معيري

[Queen]

مرا
در منزلِ جانان
چه امنِ عیش؟!
چون هردم
جَرَس فریاد می دارد
که بربندید محمل ها

حافظ

پ.ن: خواهش می کنم آقا یوسف.