امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

سلام دوستان
امیدوارم همگی خوب و خوش و سلامت باشید 53
من چند سال پیش عضو کانون بودم.ولی رفتم از کانون...این اواخر بازم اوضاعم بد شده.نمیدونم چیکار باید بکنم Shy 
میخوام با شما همراه بشم تا از این وضع دربیام
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 10، 15:57)هستی۷۰ نوشته است: یاخدا خودت بخیرکن
چرامن دوماه که تموم میشه وسوسه هام شروع میشه انگاربدنم عادت کرده
دوروزه دارم میترکم همینطوری افکارمیخواد بیادسراغم اما نمیذارم باهرعکس بی ربطی تحریک میشم
چقدر ادم شکنجه باید بشه اخه اححح
Hanghead Swear1
عزیزم حتما عضو کانال پرورش جذب شو ... همون سایت پرورش افکار خیلی به آدم کمک میکنه
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 10، 22:59)m12 نوشته است:
(1395 اسفند 10، 15:57)هستی۷۰ نوشته است: یاخدا خودت بخیرکن
چرامن دوماه که تموم میشه وسوسه هام شروع میشه انگاربدنم عادت کرده
دوروزه دارم میترکم همینطوری افکارمیخواد بیادسراغم اما نمیذارم باهرعکس بی ربطی تحریک میشم
چقدر ادم شکنجه باید بشه اخه اححح
Hanghead Swear1عزیزم حتما عضو کانال پرورش جذب شو ... همون سایت پرورش افکار خیلی به آدم کمک میکنه

میشه دوباره ادرسشوبذاری
صد بار اگر توبه شکستی باز آ 53 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]

(1395 اسفند 10، 21:42)خاله شادن نوشته است: سلام ابجی مژگانم 
خوب میفهمم چقدددددد حس بدی داری عزیزم شاید این حرفا برات تکراریه شاید حوصلشو نداشته باشی اما میخوام ک بشنوی 
دو سال و نیم طول کشید دو سال و نیم جون کندم عاشقش بودم مژگان میگفت شادن من همه دنیا رو بگردم کسی بهتر از تو گیرم نمیاد مادرش مخالف بود از اول هر چی مقاومت کردیم نشد البته قبول دارم مهیار من مرد مقاومت و موندن سر دلش نبود شایدم بود ولی اون چیزی ک من دیدم نشونم دادن مرد این راه نیست
اخرین بار ک بهم پیام داد گفتم بعد دوسال و نیم ازت دل بریدم دیگه رفتم و برنمیگردم اون منو میشناخت خیلی خوب تو ان دوسال چ اون وقتی ک نامزد بودیم چ اون زمانی ک تو کش و قوس خونواده ها بودیم وقتی قهر بودیم با ی پیامک دل منو بدست میاورد اصن انگاری من جلو اون هیییییچ غروری نداشتم اصن انگاری با همممممه دنیا فرق داشت برام و واقعا هم فرق داشت 
وقتی دیدم مادرش هی داره بیشتر تحقیر میکنه منو دیگه بریدم خصوصا وقتی دیدم با هر بار مخالفت مادرش این سردتر میشه دفعه اخر یادمه هوا سرد بود رفتم رو پشت بوم با صدای بلنددددددد گریه کردم جیغ کشیدم هوار زدم سرش داد زدم گفتم دیگه رفتم مهیار این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست دیگه دل کندم ازت گفت خطتو عوض کن من بی طاقت شم نمیتونم سراغتو نگیرم گفتم ده ساله خط من همینه عوضشم نمیکنم اما دعا کن من عوض شم بعد از مدتها وقتی پیام داد و جواب ندادم دیگه باورش شد منو از دست داد چقد سخت بود برام ک جوابشو ندم اما دیگه گفتم یا رومیه رومی یا زنگیه زنگی ..دیگه حتی براش بد نمیخام حتی نمیخام ی زمانی تو یادش بگه کاش شادن رو از دست نمیدادم حتی نمیخام حسرتمو بخوره ..در نهایت درد و دلتنگی رهاش کردم با این امید ک خدا یاریم کنه و بشه مونسم
میدونی مژگانم آدمها چیای مفت رو مفت از دست میدن عزیزم ..ادمها دوس دارن برای بدست آوردن هر چیزی کنکاش کنن تلاش کنن توی عشق ابجی این مسئله خیلی بیشتر نمود میکنه
ابجیم وقتی دم دست باشی بی ارزش میشی مردها حس غرور میکنن وقتی میبینن ایند خواستنی ان برای یکی حس قدرت میکنن بعضیا دل گرم تر میشن به اون رابطه بعضیاشونم ن هول برشون میداره ک بله من خیلی خوساتنی ام و تحت هر شرایطی این هستش بهتره برم سراغ یکی ک همیشگی نیس اینک چ خوب باشم چ بد موندنیه 
خیالشون ک راحت شد وقتی فهمیدن دوسشون داری درست همون لحظه از دستشون میدی 
برای خودت و احساست ارزش قائل باش عزیزکم وقتی هر بار میاد و تو جواب میدی ارزش و احساس خودتو لگد مال میکنی و بهش میگی من ارزشی ندارم و همه ازش مال توئه 
به تو به خودم به خورشید به هممممه اونایی ک مثه من ی رابطه عاطفی نافرجام داشتن توصیه میکنم این فایل رو بشنوید بشنوید و بشنوید و بشنوید 

به خورشیدم
ابجیم نمیدونم رفتار پسرخالت چ معنایی داره اما تو با رفتارت میتونی بهش بگی حریم رو حفظ کنه مثلا اگر بهت پیام داد دو روز بعد در نهایت سردی و احترام جوابشو بده اگر احوالپرسی ای چیزی کرد انگار داری با رئیست حرف میزنی همونقدر رسمی حرف بزن تنها نمون باهاش نیازی نیست ب مادرت چیزی بگی این موضوع رو خودتب یاد مدیریت کنی عزیزم ماشالا بزرگ و عاقل و بالغی 
شبها اگر پیام داد جواب نده فرداش جواب بده بذار بفهمه تمایلی به صحبت نداری 
حواست باشه عزیزم این روزهای سخت تو رو وادار نکنه از سر خجالت ب کسی رو بدی 
مواظب خوبیاتون باشید بچه ها منم دعا کنید..خدایا به گذر این روزها سرعت بده

خاله شادن اتفاقی که نباید بیفته افتاده پسر خالم بهم ابراز علاقه کرد بعد گفت خیلی وقته میخوامت از قبل اینکه عقد کنی عاشقت بودم ولی راهی برای ابراز عشقم نداشتم ، باهاش برخورد کردم ولی فایده نداشت
میدونم تقصیر خودمه اخه تو فامیل با همه گرم برخورد میکنم
مادرم خیلی اتفاقی متوجه اوضاع شد يعني پیاماش رو تو گوشیم دید .
کاش میشد سرد باشم


ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
                  
                 الم یعلم بأن الله یری


[تصویر:  7m1m_2222222222222.png]
[تصویر:  34z.png]
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 11، 17:29)mojgan نوشته است: دختر خورشيد عزيزم ، وقتى دوستش ندارى حتما ميتونى سرد يا جدى و قاطع باشى باهاش. حتى باهاش دعوات هم بشه  مشكلى پيش نمياد. بگو يك بار ديگه مزاحمم بشى تمام پيامات دست  خانومته. به خاطر آبروش هم شده دست از كاراش بر ميداره . منم پسر داييم همچين رفتارى داشت، زن داشت و به من گير ميداد، اگر باهاش برخورد نكنى تا هميشه اذيت ميشى. شما كه گناهى نكردى عزيزم، هر دردسرى باشه متوجه اونه.

ممنون از راهنماییت عزیز دلم

ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
                  
                 الم یعلم بأن الله یری


[تصویر:  7m1m_2222222222222.png]
[تصویر:  34z.png]
 سپاس شده توسط
بچه ها من دیروز خراب کردم ، البته مطمئنم خ ا نکردم ولی خیلی نزدیک بودم بهش ، برا همین روزای پاکیمو دوباره شروع کردم
فشار عصبی خیلی رو کنترل ادم تاثير داره

ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
                  
                 الم یعلم بأن الله یری


[تصویر:  7m1m_2222222222222.png]
[تصویر:  34z.png]
 سپاس شده توسط
منم یه همچیناتفاقی ۴ ۵ سال پیش برام افتاد پسردایم زن وبچه داره اما باخیلی ازدختراس یه دفه باهاشون رفتیم یه مسافرت یک روزه ازاونجا شروع شد شماره دادو منم نمیدونم چراانقدرخربودم مخالفت نکردم امایه چند وقت که گذشت عذاب وجدان گرفتم که اون زن داره ظلمه درحق زنش اگه خودم ازواج کنم صددرصد نمیپسندم این رفتار رو کشیدم کنارودیگه جواب ندادم خودش رفت کنار خدااز سر تقصیراتم بگذره بچگی کردم والا البته اون همش میگفت من زنمو دوستندارم و میخوام کمکم کنی واینامن واقعابخاطر کمک بهش جواب دادم ولی وقتی دیدم نه انگارمیخواد خوش بگذرونه دیگه قطه رابطه کردم
صد بار اگر توبه شکستی باز آ 53 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]

 سپاس شده توسط
هستی  ابجیم نقطه عطف تو توی ترک همین روزهاست ک دووم بیاری هر وقت وسوسه شدید شد یاده اینجا بیفت یاده اینکه چقد بچه های زیادی هستن ک ماههاس دووم اوردن
یاده این بیفت که خدا چشمش بهته ..میدونم وقت وسوسه مخ ادم از کار میفته زیاد ذکر بگو ذهنتم کنترل کن ابجیم 
خدا کریمه 
ای وای خورشید از این ابراز عشق ها اگه میخاست پا می شد میومد الان ک زن و بچه داره لازم نکرده یادش بیفته عاشقه عزیزم میدونم سخته اما دووم بیار امتحان سختیه بخدا 
مژگانم چقد بی وجدانه این آدم مژگان این میدونه دوسش داری عمدا این رفتارها رو میکنه خودت عزت و احترامتو بردار و برو ابجی نذار اینقد تحقیر بشی این حتی بیاد خاستگاریتم بدرد زندگی نمیخوره چون تو رو دم دستی میدونه :(
خدا ایشالا بسازه برا همه من تو زندگی خودم موندم..باز میخان بیان خاستگاری نمیدونم خوشحال باشم یا غمگین حتی نمیدونم دیگه دوسش دارم یا ن چ بلاتکلیفی عظیمی  Hanghead
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
سلام دوس جونیای گلم
آقا شرمنده من هفته قبل نتونستم بیام اعلام وضعیت کنم
هر چی از گوشی دور تر باشم بهتره حداقل غرورم حفظ میشه و
خاطراتم کمرنگ تر ! خلاصه ببخشید دیگه  شما هم بابا ول کنید این تحفه های جنس مخالف رو والا زندگی و دنیا انقد قشنگی داره که وقتی برای فکر کردن به آدمای بی لیاقت نیس سعی کنید محکم باشید هیشکی از خودتون مهم تر نیس
از قدیمم گفتن واسه کسی بمیر که برات تب کنه . اینم مثه
یه گناه مثه همین خ.ا که باید ترکش کنید تا کی میخواید ساده باشید و یه عده با احساستون بازی کنن ( اینا رو به خودم گفتم که یادم بمونه  4chsmu1 )
مژگانی من و تو با هم تصمیم گرفتیم همه چی رو فراموش کنیم این حرفا چیه
جدیدن میزنی بابا بلاکش کن هم اعصاب خودت راحت شه هم دل من خنک
شه از دست این بشر 53258zu2qvp1d9v 
حوا / گروه دوم (همگروهیای عزیز همت کنید یه اسم به انتخابید 4chsmu1)
/هفته اول و دوم/ سبز  باتشکر 1 65 53
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
 سپاس شده توسط
آجی جونیا سرگروه جونا اعلام وضعیت دو هفته بچه هاتون لطفا بپرسین و اعلام کنین گلا مرسی
آجی زینبی
آجی زندگی زیبا
آجی man2 
آجی fateme 80
آجی sitiya
اعلام وضعیتا چی شدددد
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش
خواهی دید که ان لحظه هرگز نخواهد رسید . . .

پا میشم تا ثابت کنم منم اراده محکمی دارم 
م   ن م ی ت و ن م
Khansariha (69)  Khansariha (69) 

[تصویر:  nasimhayat.png]
  
 سپاس شده توسط
مژگان جونم 
مهیار و خونوادش میخان بیان خاستگاری .. دو روز پیش فهمیدم ینی دقیق بگم دو شب پیش 
موندم این وسط شوکه ام هنگم حتی شک دارم دوسش دارم ..سه سال سختی کشیدم الان ک وقت خوشحالیه سرد شدم
بدیش اینه حتی نمیتونم اینو به زبون بیارم ک حسم بهش نامفهومه 
اون سراپا شوق و ذوقه و من .... Hanghead
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
سلام دخترا
ماجراهاتون رو که میخوندم حس عجیبی بهم دست داد. انگار همه مون تو یه امتحانیم. هرکی یه سوال سخت داره که باید حلش کنه. معمولا آدما از سوالای همدیگه باخبر نمیشن و تو سختیای زندگیشون احساس تنهایی میکنن. و این که ما با این که خیلی همو نمیشناسیم میتونیم سوالامون رو با هم در میون بذاریم و برای حل کردنشون کمک بگیریم خیلی قشنگه Khansariha (96)
امیدوارم همه تون بتونید سوالاتون رو با آرامش حل کنید و چند وقت دیگه بیایم همین جا خاطره ی خوبش رو برای هم بگیم. 53258zu2qvp1d9v
منم دوست دارم براتون بگم زندگی عاطفیم چه جوری بوده. یه روز میام میگم. ولی الان میخوام شادی سی روز پاک بودنم رو باهاتون شریک شم.
بفرمایید شیرینی Confetti
[تصویر:  recipe-easy-peasy-cupcakes-website-version.jpg]
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 12، 19:22)حورا نوشته است: سلام دخترا
ماجراهاتون رو که میخوندم حس عجیبی بهم دست داد. انگار همه مون تو یه امتحانیم. هرکی یه سوال سخت داره که باید حلش کنه. معمولا آدما از سوالای همدیگه باخبر نمیشن و تو سختیای زندگیشون احساس تنهایی میکنن. و این که ما با این که خیلی همو نمیشناسیم میتونیم سوالامون رو با هم در میون بذاریم و برای حل کردنشون کمک بگیریم خیلی قشنگه Khansariha (96)
امیدوارم همه تون بتونید سوالاتون رو با آرامش حل کنید و چند وقت دیگه بیایم همین جا خاطره ی خوبش رو برای هم بگیم. 53258zu2qvp1d9v
منم دوست دارم براتون بگم زندگی عاطفیم چه جوری بوده. یه روز میام میگم. ولی الان میخوام شادی سی روز پاک بودنم رو باهاتون شریک شم.
بفرمایید شیرینی Confetti
[تصویر:  recipe-easy-peasy-cupcakes-website-version.jpg]

سلام عزیزم
اتفاقا منم میخواستم همینو بگم ، اینجا دیگه احساس تنهایی در برابر مشکلاتم نمیکنم ، واقعا ازینجا روحیه میگیرم

ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
                  
                 الم یعلم بأن الله یری


[تصویر:  7m1m_2222222222222.png]
[تصویر:  34z.png]
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 12، 0:03)mojgan نوشته است: حواااااا... تو جاى من برو بزنش، لهش كن، هم دل من خنك شه هم دل خودت.  Khansariha (13)

جوكى خوندم در وصف حالم ميگه:

تو زندگی هر کدوم از ما یه انتخاب هایی هست




ک خاک تو سرمون با اون انتخابمون Khansariha (13) 4chsmu1

يكى ديگه هم هست ميگه :

همه ما جزء اقليت هاى هندى محسوب ميشيم
چون  حداقل يه بار تو عمرمون يه گاو رو دوست داشتيم 21

Khansariha (13) عالی بود
به نظر من که اکثر پسرا نمیدونن واقعا کیو میخوان و کیو نمیخوان!
به خاطر همین سعی دارن همه دخترای اطرافشون از تنهایی در بیارن 
حالا یکی به اسم دوستای معمولی یکی دوس دختر یکی هم نامزد 
ادعا دارن عاشق همشونم هستن از دوریشون دق میکنن فقط کافیه یه 
چند مدت نباشی همچین فراموشت میکنن انگار از اولم نبودی اگه هم
دوباره بیان سراغت یعنی حوصلشون سر رفته کسی اطرافشون
نیس  نه دلتنگی !
فقط بعضیاشون اینجوری نیستن که نسلشون در حال انقراضه   4chsmu1
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
 سپاس شده توسط
هستی۷۰/گروه دوم/هفته دوم سبز
صد بار اگر توبه شکستی باز آ 53 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]

 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان