1391 خرداد 22، 0:37
با گلی رفته بودیم بیرون بگردیم ، با ماشین داداشم ! خلاصه جا پارک پیدا نکردیم ! رفتیم تو کوچه پارک کردیم جلو یک مغازه !!
بعد 2 ساعت که برگشتیم هر چی میگشتم پیداش نمی کردم
شانس آوردم گلی همراهم بود ! آخه مغازهه بسته بود رفته بود ! منم هی دنبال مغازه بودم و استرس پیدا کرده بودم فکر کردم ماشین رو بردن می گشتم پیداش نمی کردم
یک جا هم پیاده شدم برم یک چیز از مغازه بخرم بیام ! گلی تو ماشین بود ! رفتم بعد برگشتنی هی در ماشین رو باز می کردم می دیدم قفل شده
سرم رو آوردم پایین به گلی بگم در رو باز کن دیدم نیست ! یک لحظه ترسیدم ! سریع سرم و بالا آوردم دیدم گلی تو ماشین عقبی داره قه قه می خنده
ماشین رو اشتباهی گرفته بودم !!
بنده خدا مثل دفعه اولی بود که برده بودمش بیرون بگردونمش !! سوتی پشت سوتی