امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

§ سوتی های بچه ها § خاطرات خنده دار §

دادا سهيل ديدي چقدر الكي روزتو باطل كردي،Smiley-happy114Smiley-happy114
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
 سپاس شده توسط
یه بار یکی از بچه ها که فارغ التحصیل شده از شهرشون اومد برا تجدید دیدار با رفقای قدیمی
همگی بعد دانشگاه جمع شدیم خونه یکی از بچه ها
خونوادشم نبودن
خونشون مشکوک به جن بود 42
خلاصه بگم
موقع خواب شد
عاقا تا لامپا رو خاموش کردن یه صدا از آشپرخونه اومد
تــــــــــــــــــــــق
همه اینجوری42
همه با هم: "بی خیال بابا چیزی نیست19،ظرف ها افتادن19...عاقا بخوابیم بخوابیم19"
دوباره دراز کشیدیم
یهو یه ظرف که رو مبل بود پایین پامون تــــــــــــــــــــــــــــق افتاد
دوباره همه اینجوری شدیم 42

این یارو که اومده بود تجدید دیدار مثلا
نصف شب ساعت 3 گفت بچه ها من برم...خدافظ4fvfcja
پا شد رفت 4fvfcja

منو بگو
تا صبح: "بابا چیزی نبود19مگس بود19پشه بود19"

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
همین الان گفت و گوی من و مامانم :

- ترلان؟
- بله مامان؟
-یه لحظه بیا
- مامان همینجام میشنوم بگو
-بیا پنجره رو یکم باز کن
-اومدم

**********
 رفتم پنجره رو باز کردم اومدم جلو در اتاق

*************
دوباره مامانم : پرده ی بالکنم بزن کنار باد بیاد
من : نمیشد اونور بودم بگید .باشه
رفتم امر مامانو انجام دادم رسیدم جلو در اتاقم

********
بازم مامانم : در حالم یکم باز میکردی هوا بچرخه 1744337bve7cd1t81
من : خب همون سمت بودم میگفتید دیگه:((
رفتم انجام دادم دوباره اومدم بیام پای سیستم

************
همچنان  مامانم :
-ترلان؟؟؟؟؟؟
من:[تصویر:  168.gif]
مامان تروخدا نمیشه فقط کولرو روشن کنم؟؟؟؟؟؟؟[تصویر:  tantrumsmiley.gif]
من در اون لحظه :[تصویر:  crysmiley1.gif]


مامانم در اون لحظه :[تصویر:  38.gif]


والا42 همه با کولر خاموش کردن باباهاشون مشکل دارن
ما مامانمون نمیذاره روشن کنیم:21::21:
★  *  ★   اینقد تلاش میکنم تا یه عالمه ازینا بگیرم    ☆  ★  

خدایا چه بی حساب و کتاب میبخشی و ما چه دقیق تسبیح ذکرهایمان را میشماریم



[تصویر:  959266sk2bnp02of.png]
 سپاس شده توسط
یکی از دوستام نامزد کرده   قبلا بهش تبریک گفته بودم  البته حضورا نه 

همین چند شب پیش همگی جایی افطاری دعوت بودیم  یعنی جمع دوستان 

عاقا من از رو شوخی  برگشتم دقیقا به همین فرد گفتم : تو خجالت نمیکشی هنوز عروس نشدی؟؟! 17 

هیچی دیگه  

همه به حافظه در حد جلبک من ایمان آوردن  424fvfcja 

کلی هم مسخره م کردن  ...  4fvfcja  و حتی لپم رو کشیدن!!  1744337bve7cd1t8142
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
 سپاس شده توسط
چن وقت پیش رفته بودیم پارک،اقا به پسر داییم گفتم بیا یه عکس ازت بگیرم گفت نکن رضا گوشیت میسوزه،گفتمش بابا ایقد خرافاتی نباش بیا یه عکس بندازیم بریم خونه بخندیم،اقا همین که دکمه شاتر رو زدم و عکس گرفتم گوشی هنگ کرد ریست شد!!4chsmu1 یعنی صد رحمت به ویروس استاکسنت4chsmu1***
چن وقت پیشش هم:دی ،یکی از دوست های خواهرم زنگ زد خونمون،من برداشتم اقا هول شد گفت:الو سلام خستـــــــــه نباشید،اِ چو چی میگم4chsmu1 بنده خدا قاط زد،فک کرد زنگ زده بخش پشتیبانی خونمون4chsmu1
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! 
********
بگذار ابر سرنوشت هرچقدر که میخواهد ببارد؛
ما..
چترمان خداست!
********
(: Ты перед скрытой камерой, пожалуйста, улыбаться
 سپاس شده توسط
امروز ظهر بیکار بودم
با نیمبوز رفتم یه چت روم انگلیسی
تا رفتیم دیدیم یه نفر داره میگه من به خدا اعتقادی ندارم اینا
هیچی درصدد بر اومدیم هدایت کنیم ایشون رو4fvfcja
ما هر چی توضیح میدادیم این یه ذری میزد4fvfcja
میرفت رو مخما
بش گفتم
4fvfcja?do you believe in spirit
4fvfcja?do you like your aunt
طفلک نمیدونست منظورم چیه هی میگفت yes yes 4fvfcja


یه بارم رفتم دنبال یه همزبون بومی زبان انگلیسی بگردم (که آخر سرم پیدا نشد4fvfcja)
تو روم گفتم کسی اینجا بومی زبان انگلیسی هست
یکی برگشت گفت me
هیچی مام خوشحال
سلام و علیک و فلان و بهمان اهل کجایی و فلان
گفت london
ما تو پوست خودمون نمیگنجیدیم دیگه...گفتیم یه سفر لندن افتادیم 4fvfcja
بعد گفت تو اهل کجایی
گفتم ایران
گفت oh
بش گفتم چی شد
گفت میخوام یه اعترافی بکنم
منم ایرانیم خونمونم تهرانه22
پرسیدم چرا گفتی بومی لندنی
گفت آخه کلاس زبان میرم در حد بومی بلدم22
در اون لحظه فقط از خدا میخواستم از سقف خونمون یه افق وا شه برم توش محو شم4fvfcja

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
خواهرم دل درد داشت  رفتم براش یه قرص ژلوفن بیارم

یه بسته بود که فقط یه قرص توش باقی مونده بود 

رفتم لیوان آب بردارم .... تا به خودم اومدم دیدم خودم قرص رو خوردم!!!!!!! 1744337bve7cd1t81 

ینی همچین حواس جمعی دارم من 

هیچی دیگه  ، یه استامینوفن براش بردم ... 42

خدا رو هم شکر کردم که ژلوفن بود نه چیز دیگه  4fvfcja
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
 سپاس شده توسط
سلاممم Khansariha (8)


وای اگه بدونین امروز چه سوتی دادم ، سوتی ک چه عرض کنم گند زدم 
امروز کلاس زبان میانترم داشتم خب منم راستش هیچی نخونده بودم درحد 5 دقیقه قبل از شروع امتحان یه نگا بهش انداختم ، هیچی دیگه سوالارو توزیع کردن دیدم wow  چقدر سختن ، اینا کجا بودن من تاحالا ندیدم بودم خلاصه دور و ورم دیدم همه فرماشون با من فرق داره Smiley-happy114 (خیر سرم این دفه گفتم بشینم وسط متمایل به اول کلاس که از رو دست یکی از بچه خرخونا کپ بزنم 4fvfcja خب هیچی نخونده بودم دیگه مجبور بودم لِوِل آخر دیگه باید پاس شه راحت شیم...


خلاصه یه مقدار کات دار که رو برگه های بچه ها رو که نگا کردم دیدم تو هر قسمت سوال اول فرم اونا سوال آخر فرم من میشه یه وضعی داشتم با یه فلاکتی نگا میکردم چی میزنن این بچه ها 1744337bve7cd1t81 حالا یه بار من خواستم کمکم کننا همشون دستشون رو برگشون بود... حالا به هر ترتیبی بود یه تعداد سوالارو خودم یه تعدادی از رو دست دوستان زدمKhansariha (134)

دیدم ای بابا 20 تا سوال رو نزدم هنوز یکم فک کردم چیکار کنم ... یهو به ذهنم رسید یواشکی استاد حواسش نباشه از رو برگه جلویی عکس بگیرم ( قبلش موقعیتم رو بگم براتون فک کن 4 ردیف باشه استاد جلو ردیف دوم از طرف چپ نشسته من کجا ردیف سوم نفر دوم ) خلاصه چک کردم ک گوشی رو سایلنت باشه منه از خدا بی خبر دیگه یادم نبود چک کنم فلش گوشیم خاموش باشه خلاصه چشمتون روز نبینه داشتم یواشکی عکس میگرفتم یهو تو کلاس رعد و برق زد @-) بله کار خودم بود اون موقع بود ک استاد یهوو برگشت یه نگاه بهم کرد آروم آروم موبایل رو یه جایی جاسازی کردم هیچی خارجکی گفت برو بمیر گفت عکسه خوب شد بچه ها لطفا عکس نگیرین :21:  جوری زل زد بهم یه لحظه کل گذشتم اومد جلو چشمم و من مبهوت =P~ باور کن داشت قلبم منفجر میشد 42 خیلی بدجور فلش زد اصلا کلا جلو کلاس روشن شد 53258zu2qvp1d9v تا آخر جلسه دیگه روم نشد سرم رو بالا بیارم قلبم هم عجیب میزد هیچی دیگه بقیه تستارو خودم زدم Smiley-happy114


نکته اخلاقی : هیچی دیگه مثل آدم درس بخونین ک مجبور نشین از تکنولوژی استفاده کنین اگه لازم شد از خاموش بودن فلش اطمینان حاصل کنین6


خدا کنه نندازتم 1276746pa51mbeg8j
 زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده


 هر روز یه قدم

 هر چند کوچک

 به سمت آرزو هات بردار ...


 سپاس شده توسط
سلام
چند روز پیش تو مترو 
دختره داشت تل میفروخت:
خانم ها تل های نشکن دارم 
به هیچ وجه نمیشکنه! به هیچ وجه نمیشکنه!
همینطور که داشت تکرار میکرد به هیچ وجه نمیشکنه رو خود تل هم نشون  میداد که به هیچ وجه نمیشکنه!!

اصن در مورد هیچ چیز دیگه ی تل مثل  طرحش قیمتش هیچ چیزش توضیح نمیداد جز اینکه نشکنه ...

هی این تلو باز کرد این ور کرد اون ور کرد تا....

تله شکست
haha
اصن واگن رفت هوا
منم ک تو ابرا بودم :21:

بنده خدا فک کنم فروش نداشته اعصابش خورد بوده
haha

22
اقا ب جون خودم خیلی خنده دار بود بخندین دیگهSmiley-happy114
نا امید شدی؟!!!


[تصویر:  97496937818841963171.jpg]
 سپاس شده توسط
دیشب داشتم با هادی میچتیدم

یهو هادی گفت : "عید شده راستی؟"

من اون علامت سوال رو ندیدم فکر کردم میگه عید شده 

هیچی سریع رفتم تو حال داد زدم عید شده عید شده همه رو بیدار کردم 4fvfcja

تازه بعدش برگشتم به هادی گفتم منبع خبر چیه؟ 4fvfcja

هادی طفلک گیج شده بود میگفت ها؟چی؟کی؟عید؟من؟نَرین؟ شله مشهدی؟هلند؟مراجع؟... 22

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
ههه ي سوتى دادم فراسوتى بود هنوز ك هنوزه وقتى يادش ميفتم عرق شرم رو پيشونيم مياد.
پارسال بود.امتحان فيزيك ترم اول داشتم. درحاله برگشت ب خونه بودم گفتم بذار سر راه برم سوپرى ي شارژهم بخرم.
من و دوستم اسم پسر فروشندهه رو گذاشتيم زشتول. بيكاريم ديگه واسه ملت اسم ميذاريم.
دروباز كردمو خيلى شيك رفتم داخل. يعنى فقط شانس آوردم هيچكس تو مغازه نبود گيج ميزدم فجيــــــــــــــــــع.
بش گفتم:سلام.ايرانسل دوتومانى لطفا.
زشتول: تمام كردم.
من "ت" رو "س" فرض كردم براهمين فكركردم ميگه سلام كردم.
گفتم بسم الله اين چــــــــــــــــى ميگه؟ كر بود سلاممو نشنيد؟!!!
تعجب كردم. گفتم: خب منم سلام كردم.حالا ايرانسل دوتومانى بدين.

زشتول: تمام كردم.
بازم فك كردم ميگه سلام كردم. ديگه داشتم شاخ درمياورم خدااايا اين چــــــــــــــــــــــى ميگه؟ يكم درو ديوارو نگاه كردمو سرمو خاروندمو گفتم: خب باشه. دوتومانى ايرانسل بدين.
زشتول: بابا ميگم تـــــــــــــــــــــــــــمام كردم.

اينو ك گفت آب شدم از خجالت تنها كارى ك تونستم بكنم اين بود ك نيش بازمو نشونش بدمو بگم: آهاااااا خب زودتر ميگفتين!
و پريدم بيرون، تو خيابون ديگه داشتم ريسه ميرفتم از خنده.
تا يك ماهم روم نشد برم مغازش....
 سپاس شده توسط
ســــلام
همین چندروز پیش عید فطــر رفتیم خونه پدر بزرگم
همه میگفتن عیدتون مبارک و از این حرفا، منم هول شدم گفتم سال نو مبارک 13haha
Just Be Your Self

NeVeR SaY NeVeR
------------------------------
Don't afraid, Only God can judge us
-----------------------------
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
وسطای ماه رمضون امسال نزدیکای اذان صبح
شدید خوابم میومد
داشتم تو بالکن طبقه بالا مسواک میزدمو قدم میزدم
داداشم اومد جلوم اذیتم کنه
با یه حالت عصبانی بش گفتم: الان از این پایین میندازمت بالا 4fvfcja

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
این مسافرتی ک با دوستم رفتیم خیلی بهم خوش گذشت
اتفاقامون 4 تخته بود....تازه رسیده بودیم مشهد،
داشتم وسایلمو جمع و جور میکردم ک یکی از هم اتاقیام صدام کرد
گفتم بله؟؟گفتم بیا اینجا در یخچال بسته نمیشه!!
ببین تو میتونی درستش کنی؟!؟!Smiley-face-cool-2
منم ک میخواستم ضایع نشم ؛
اول کاری نشون بدم به همشون ک همه فن حریفم KoolSmiley-happy114
به خودم گفتم هرجوری شده باید در این یخچالو یجور ببندم 
آقا یه نگاه کردم دیدم ایراد از جا یخی شه،
درست بسته نمیشه همش میفته پایین 
هرکاری کردم سرجاش واینساد
یه دفه ی فکر به ذهنم رسید4fvfcja
در جا یخی رو کندم 22و در یخچال بسته شد 4fvfcja
به همین راحتی 22
گفتم ثابت میکنم بهشونSmiley-happy114
اقا یروز دیگه هم کولرمون درست کار نمیکرد،بچه ها صدام کردن
میخواستم یه طرف کولرو از بین ببرم 22
دیگه کولر خودش به جوونیش رحم کرد و خودش درست شد 4fvfcja
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

 سپاس شده توسط
چند روز پیش رفته بودم گلپر بخرم
به فروشنده گفتم گلپر دارین؟
گفت: نه ولی سماغ داریم
22
مثل این میمونه که بگی مسواک دارین؟
بگه نه ولی شامپو داریم 4fvfcja
[تصویر:  legend.jpg]

Nothing is impossible in the world, because
:impossible itself says
[تصویر:  itrolldanceplz.gif]
(: I'm possible
 
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان