امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آرشیو تجربیات شما در ترک

آقای soheil70 
____________________________

تو مسیره ترکم .....

اول با انرژی شروع میشه.......

بعد این انرژی کمرنگ میشه.....

جاشو میده به یه افسردگی خفیف....که نظر من اینه که طبیعیه 

این طور نباشه که با اولین علائم افسردگی بشکنیم

بعضی اوقات به خودم میگم:

قدیم ندیما هر موقع حالت خراب بود و افسرده بودی میشکستی......

شاید الان خدا میخواد با این کار امتحانت کنه و این افسردگی از طرف اونه



و فقط میخواد بدونه باز به خاطر افسردگی به خ.ا پنا میبری یا به خودش 
(1393 بهمن 29، 17:00)آرمــین نوشته است: یه مدت که آدم میره جلو...
از یه طرف قدرت ایستادگیش بیشتر میشه... 
و از یه طرف دیگه همش یه چیزی میاد تو ذهن... که حالا این همه پاک بودی، یه دفعه که چیزی نمیشه... 1276746pa51mbeg8j

یه نگاه که چیزی نیست...
یه ارتباط که چیزی نیست...
یه فکر غلط که دیگه اشکالی نداره...

ولی همه ی این یه دونه یه دونه ها هست که در نهایت کار میده دستمون... 53258zu2qvp1d9v

دارم سعی می کنم به حرفای شیطونه گوش ندم و واسه کوچیک ترین چیزها هم از محدوده خارج نشم... 1
 سپاس شده توسط
از جایی شروع شد که گفتنش ارزشی نداره
می دونستم گناهه، نبود مثل کسایی که ندونسته اینکار و می کردن
دونستنش و نتونستن و ازش دل نکندن و بهش دل بستن فقط و فقط به خاطر دل و فکر اشتباه و گوش دادن و باور داشتن چیزایی که می دونستم غلطه ولی خودمو گول میزدم
آزار دهنده بود واسم ، یه جور حالت اجبار بود تو انجام دادن گناه فقط واسه داشتن و از دست ندادن بعضی چیزا
سخته واسم نوشتنش خیلی وقته خواستم بنویسم می خوام که باشه هم برای خودم هم برای دوستام

اولش شکست هام به خاطر تردید بود

تردید واسه کنار گذاشتن بعضی دلبستگی ها ، بعضی نفرت ها
و بعضی ندونستن ها
و کم کم عادت کردن بهشون
و نرفتن دنبال دونستنشون
و همشون همونطور که خیلی آروم آروم و بدون اینکه متوجه بشم اومده بودن
خیلی آرومتر از اومدنشون رفتن و خیلی سخت تر از اومدنشون
بعد از شکست نمی دونستم و یاد نگرفته بودم چجور نشه سریالی ، چجور نشه تحقیر خودم و بد و بیراه گفتن به خودمو و حتی سیلی زدن و ...به خودم
یاد گریه های تو حمام و با صدای خفه صدا کردن خدا و گله وشکایت که چرا و...مگه من فلانو ......هرکسی رو آزار میده،
روزی که ثبت نام کردم تو مسابقه ی ده روزه فکر نمی کردم به اینجا رسیده باشم که نرسم به 10 روز پاکی
آره خودمم از خودم خبر نداشتم که رسیدم به اینجا ،خیلی اروم ، خیلی خیلی یواشکی ، بیخبری از خودم خیلی بدتر از همه چی بود و هست
اره یه وقتی نمازات سرموقعست ، دوستی هات، حرف زدن هات، فک می کنی که خیلی خوبی واسه خدای خودت ، ولی یه لحظست همش یه لحظه
یه لحظه گوش دادن به چیزی که نباید، یه لحظه حرف زدن با کسی که نباید ، یه لحظه خودخواهی خودت ، یه لحظه بیکاری ، یه لحظه غفلت ، یه لحظه خندیدن ، یه لحظه گریه کردن ، یه لحظه نگاه ، یه لحظه کنجکاوی ، یه لحظه ، یکبار و ... و...، همشون شدن سالها و سالها و سالها و ....

آره خیلی کمه این فاصله ، فاصله بین خوب شدن و بد شدن

خدا رو هزار مرتبه شکر می کنم و باز هم شکر که اینجا رو پیدا کردم و دارم کم کم و اروم آروم و نه خیلی یواشکی باخبر از خودم میشم
اینکه می خوام پاک بمونم و حال این روزهای گلبرگ خیلی خوبه ، دوسش دارم ، بغضی که الان دارمو دوسش دارم ، و ممنون تک تک بچه های کانونم
یا علی 53
با هر لحظه شکر این روزای پاک رو به جا اوردن
هر وقت نمازت تموم شد سجده کردن و به خدا لبخند زدن و شکرش کردن واسه این لحظه هایی که بهمون داده

میشه پاکی رو ادامه داد، میشه حفظش کرد. 53258zu2qvp1d9v
 سپاس شده توسط
آقای هبوط  

مهمترین قدم برای پاک بودن کنترل فکر است

اینکه هرگز به چیزهای ناپاک فکر نکنیم

اولین فکر بدی که به ذهنمون اومد سریع اون رو رد کنیم

با جایگزین کردن فکرهای دیگه  

باید با افکار بد قاطعانه و خیلی فوری برخورد کرد
 سپاس شده توسط
کارهایی که ما تو زندگی انجام میدیم همه یه مدل نیستن...

یه موقع هست می خوای بری سفر...
میگی بچه ها پایه این بریم شمال؟
میگن آره... بزن که بریم...
میرین شمال و یه هفته ای هم خوش میگذرونین و تموم میشه میره...

اما یه سری کارها این مدلی نیستن...
نمیشی بگی حوصله ام سر رفته... خسته شدم... بریدم... بی انگیزه شدم... 
پس برم ترک خودارضایی!

ترک خودارضایی کار یکی دو روز نیست...
به این سادگی ها هم تموم نمیشه بره پی کارش...
اگه کسی رو دیدی ترک کرده، بدون کارش خیلی درست بوده!

واسه ترک نیاز به یه ایمان قوی داریم...
این ایمانه اون قدر تو دل مون قوی باشه... که طوفان و سیل و زمین لزره هم نتونه خللی درش وارد کنه...

به قول مجتبی بزرگ، یه چیزی شبیه به تقوا...
نوعی حالت روحانی و درونی... که هر چی کبریت بگیری، گر نمیگیره...
مثل هیزم تری که هیچ جوره نمیشه آتیشش زد...

سخته... ولی شدنی...
اون هایی که این سختی ها رو طی کردن، نشون دادن که شدنیه... 1 
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
چند وقته افتادم تو فاز مثبت اندیشی
یعنی از شکستام ناامید نمیشم
برای رسیدن به ترک کامل خیلی مثبت فکر میکنم
خیلی تاثیر داره
امتحانش کنین ضرر نداره
عاقبت این عشق هلاکم کند

درگذر کوی تو خاکم کند......

[تصویر:  07165097414216144584.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
نقل قول: اون یه بار ممکنه لحظه ی آخر عمرمون باشه اونوقت کی میتونه اون دنیا سرشو جلو خدا بلند کن

نقل قول: یه لحظه گوش دادن به چیزی که نباید، یه لحظه حرف زدن با کسی که نباید ، یه لحظه خودخواهی خودت ، یه لحظه بیکاری ، یه لحظه غفلت ، یه لحظه خندیدن ، یه لحظه گریه کردن ، یه لحظه نگاه ، یه لحظه کنجکاوی ،
یه لحظه ، یکبار و ... و...، همشون شدن سالها و سالها و سالها و ....
 سپاس شده توسط
(1394 تير 22، 3:17)sh.nima76 نوشته است: حالا باید این موضوع را پیدا کنید و به این موضوع بی اندیشید که ستار العیوب بودن خداوند تا کجاست که حتی تغییر حالت روح شما را از خودتان به وسیله ی کالبد خودتان مخفی میکند و نمیگذارد شما تغیراتی که در روحتان میگذرد پی برید 

و  به رنجی که به شما  وارد میشود بسیار فکر کنید و هر گاه به ان رنج ( منظورم حالت حیوانی ای است که در حین انزال با ان روبرو میشوید )
فکر میکنید به گریه بی افتید و از خداوند طلب امرزش کنید و از خداوند معذرت و امرزش بخواهید چرا که شما ان عمل را  در جلوی دیگران انجام نمیدهید ولی در مقابل خدا انجام میدهید واین یعنی انکه  خداوند را خوارترین بینندگان قرار داده اید و اگر کسی برای این گناه نا بخشودنی (خدا را خوارترین و پست ترین بینندگان قرار دادن )  هزاران سال به گریه و فقان بنشیند حق دارد 
وای بر من و امثال من 

یا حق
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

نقل قول: نوشته است:  نمیدونم کی ولی می گفت : شیطون دیده هیچکاری از دستش برنمیاد  این راه رو انتخاب کرده خواب یه چند روزی یه تاپیکی بود راجع به خواب صحبت می کرد قشنگ بوذ وقتی خوندم که از حتی خواب میشه واسه تعالی روح هم استفاده کرد این راهی که شیطون انتخاب کرده هم چیییییییییییییی بن بستههههههههههههههه

نقل قول: نوشته است:من هم خواب ها همیشه خیلی آزارم میداد ولی فهمیدم وقتی تو کنترل ذهنم موفق بودم خواب هام به طور قابل محسوسی کم شدن به این نتیجه رسیدم که خواب های من ناشی از افکار من و دید من هستن شروع کردم به اینکه هروقت اولین نشانه های لغزش رو دیدم سریع از خدا کمک بخوام و واقعا هم موثر بود تا اینکه آخرین باری که خواب دیدم ذهنم ناخودآگاه همون روندی که تو واقعیت بهش عادت کرده بود رو تکرار کرد این برای خودمم خیلی برام جالب بود .چون تو خواب دقیقا تو موقعیت شروع کردم به کمک خواستن از خدا این روند زمان بره ولی سعی کنیم روحمون رو هم از لذت این گناه جدا کنیم.منم مطمئن نیستم موفق شده باشم کامل ولی میدونم خیلی نسبت به قبل پیشرفت کردم
 

نقل قول: نوشته است:روزای ابتدای پاکی خیلی خواب می دیدم ولی به مرور که روزا کمتر به این چیزا فکر میکنم، خیلی خیلی کم شدن!! الان در بسیاری از مواقع ،موقعی که در حال دیدن خواب  هستم  با گفتن استغفر الله  یه دفعه از خواب بیدار میشم و هوشیار میشم ...   برای خودم هم جالبه که تو خواب هم برام انجام این کار زشته. فکر می کنم اگه کمتر به این  مسائل  فکر بکنیم و عکس و فیلم تو روز نبینیم و خوارکی های تحریک کننده نخوریم، کمتر از این خواب ها ببینیم.بعدش سعی می کنم قبل از خواب حتما ذکر بگم صلوات بفرستم و حتما حتما قبل از خواب مثانه ام رو تخلیه می کنم ،این روش ها در مورد من خیلی تاثیر داشته.      
  


(۱۳۹۴-۰۳-۲۶، ۱۶:۰۸)می توانم نوشته است: نوشته است:بابا استرسم دخیله
من دیشب اون یه ذره که خوابیدم اولا که قران گذاشتم پخش شد تا خوابم ببره
بعدشم طی روز کاری نکرده بودم
کاملا هم نامربوط به موضوع خواب قبلی
صد در صد اثر استرس


گاهی هم کار خود بدنه
یه هرمونایی رو میخواد آزاد کنه نتیجه ش دیدن خوابه

یک تکنینکی هست تکنیک عوض کردن خواب
من قبلا تو خواب که میفهمیدم دارم خواب میبینم موضوعو عوض میکردم
البته اونا خوابای دیگه ای بودن مال قبل از خ.ا هست
شاید رو شمام جواب داد

فقط اول باید بفهمی که خوابی

بعدشم لازم نیست حتما بیدار شی

فقط شبکه رو عوض میکنی
کلا با عذاب وجدان گرفتن بهتر نمی شه که بدترم میشه



(۱۳۹۴-۰۳-۲۸، ۲۲:۵۴)مرد مجاهد نوشته است: نوشته است:سلام
در واقع میشه گفت که اگر از نظر امید و نشاط خیلی خوب باشم، این اتفاق تهدیدش خیلی کم میشه.
اما اندکی تکانه ی ذهنی برای شروعش کافیه و لزوما ربطی به تصویر سازی و فکرهای ناهنجار در طول روز نداره
و حتی شده که بعد از یه برنامه ی عبادی بخوابم و این اتفاق بیفته.
حتی ورزش سنگین کردن و یا سبک خوابیدن (پر نبودن معده) هم لزوما جلوشو نمیگیره هر چند درصد تخریبش رو میاره پایین.

این بیماری دو جور ضربه میزنه؛
یکی اینکه من در همون حالت گیجی باقی میمونم و ادامه میدم تا شکست رخ میده؛
نوع دومش که در واقع باعث اختلال در روند ترک من شده، این بوده که منو برانگیخته کرده و هشیار شدم اما با درصد بالای غلیان وسوسه و رفتم سراغ ناهنجاریهای چشم.

راهکارایی که من به ذهنم رسیده و روش کار کردم و موثر بوده:
برای جلوگیری از نوع دوم ضرر این بیماری: دور کردن وسایل الکترونیکی از محل خوابم.
برای نوع اول: تنها راهی که با درصد بالا جواب داده: دور تک تک انگشتایی که معمولا تو این فرآیند درگیر میشن، دور هر کدوم چسب نواری بپیچم تا اون هدفی که این بیماری دنبال میکنه از برانگیختن بدن، تامین نشه و اون لذت کاذب براش ایجاد نشه.



(۱۳۹۱-۱۱-۳۰، ۱۷:۵۲)کریم نوشته است: نوشته است:سلام
من قبلاً گاهی اوقات توی حالت خواب و بیداری (وقتی هنوز اراده آدم اونقدرا سر جاش نیست) خ.ا می کردم. توی خواب و بیداری هم اصلاً نمیشد کنترلش کرد. برای حل این مسئله چند وقتی وقت خواب مچ لباس دست چیم رو با سنجاق به شلورام وصل کردم که ثابت نگه داشته بشه (من چپ دستم). 
بعد از چند مدت این عادت برطرف شد. 
به نظرم روش خوبی بود، حتی کنترل فکرم رو هم بهتر کرده بود. فقط یه مشکل (که آقا مجتبی بهش اشاره کردند) اینه که ممکنه کسی ببینه و متوجه موضوع بشه.
موفق باشید
 




نقل قول: اگه از اين خواب ها مي بينيد، بعد كه بيدار شديد بهش فكر نكنيد(يه خواب بوده ديگه) قبلا كه من زياد به اين خواب ها فكر مي كردم
بعدش هميشه مي شكستم،چون با خودم فكر مي كردم نكنه تعبير شه،
البته الان اصلا فكر نمي كنم.


زيادم به مشكلتون فكر نكنيد،چون فكر زياد خودش تخريب كننده است،همش به موفقيت فكر كنيد.
اگه هر روز تو ذهنتون تجسم كنيد كه 1 ساله كه خوب شديد،

يا هر روز به خودتون تلقين كنيد من از اول پاك بودم و مشكلي نداشتم خيلي تاثير گذاره به قول" يكبار "وقتي بگن خ.ا چشامون گرد شه بگيم چه گناه بزرگي



(۱۳۸۸-۰۳-۱۳، ۱۷:۴۲)مجتبی نوشته است: نوشته است:قبل از خواب قران بخون تا خواب نبینی (حداقل 2 صفحه) [تصویر:  n.gif]




(۱۳۸۸-۰۹-۲۰، ۰۱:۵۱)tanha نوشته است: نوشته است:قبل از خواب با افکار سالم بخوابید
عکس و فیلمو داستان [تصویر:  r.gif]ممنوع
چشاتونم درویش [تصویر:  p.gif]
دلهاتونم با خدا
دیگه حالا می تونید راحت لا لا کنید
شبا موقع خواب و توی خواب اون چیزی که رد طول روز بودید و فکر کردید می یاد تو ذهنتون [تصویر:  o.gif]
پس پاک زندگی کنید تا پاک بخوابید [تصویر:  d.gif]
[تصویر:  e.gif]



(۱۳۹۳-۱۲-۲۴، ۱۳:۳۱)Rising Storm نوشته است: نوشته است:گاهی اوقات یه خوابایی میبینی که اذیتت می کنه ،  که فقط به مدت 5 دقیقه که اگر تونستی با راه رفتن جلوشو بگیری خودش میره ، اما  تو این خواب شیطان میخواد به خدا ثابت کنه که توانایی وسوسه کردن بنده ها شو داره حتی تو آرامش ذهن  ، و تو اون لحظه خدا داره بهت نگاه میکنه بهت میگه ببیبنم چه طوری حال شیطانو میگیری ،تو ا ون لحظه  یه کاری کن که خدا دست برات بزنه از مغلوب کردن شیطان



(۱۳۸۸-۱۲-۰۱، ۲۳:۱۱)mahtab_r نوشته است: نوشته است:گفتن 4 تا ذکر قبل از خوابه که واقعا آرامش بخشه ....
1) 3 بار خواندن سوره توحید
2) 3 بار سبحان الله و الحمد لله ولااله الا الله و الله اکبر
3) اللهم اغفر للمومنین و المومنات
4) صلوات


پست انتقال داده شده از هفته به هفته با موضوع خواب هایی که ما را آزار می دهند.
توسط گلبرگ



خلاصشو می تونیم اینجاببینیم.
 سپاس شده توسط
نقل قول: نوشته است:1

گوشیتو الارم بذار که به خاطر ساکت کردن صداش هم که شده زودی بیای بیرررون

نقل قول: نوشته است:
2

وقتی خسته ای برو حموم ، وقتی که اصلا حالشو نداری


آب هم سعی کن اگه دیدی صدای وز وز میاد سردش کنی




نقل قول: نوشته است:
3

آبه یخ آقا آبه یخ.........بریزه تنت استخونات میترکه دیگه  سراغت نمیاد....[تصویر:  e.gif]
بعد ناهار حموم نرو یا بعد شام......یه موقعی باشه که خندق بلا خالی باشه.......
...میگفت زیتون بزن حالا من میگم قبل حموم سیب بزن........اونم یخچالی.......دندونات یخ کنه چه برسه به معده...........
کافیه از درون سرد باشی...........




نقل قول: نوشته است:4
اگه یه وقت تو حموم صدایی اومد مثل صدای وز وز


جیغ بزن
یه آواز بخون
بال بال بزن
یه مسخره بازی در بیار که فکرش از سرت بپره
تو می تونی
حتما موفق می شی





نقل قول: نوشته است:5
تو باید باور و نظرت رو نسب
ت به حموم تغییر بدی!


حمام در کل برای تمیزیه!
تو باید اینجوری فکر کنی که حمام میری تا تمیز شی!
به ماجرا فقط از بعد مثبتش نگاه کن.سعی کن این رو در روز به خودت یادآور بشی که حمام رفتن به خاطر استحمام.
با مسئله روبرو شو و نترس!وقتی حرف از حموم میاد،خودت رو نباز!با آشناها در مورد حموم حرف بزن!مثلا با چرب بودن موی سر یا پوست بدن،میتونی سر صحبت رو باز کنی!
اونقدر باهاش کنار بیا که دیگه واست مسئله ای عادی باشه!

در حموم هم حسی داری که قبلا تمرینش کردی!

در ضمن مواردی که دوستان هم اشاره کردن رو در حموم رعایت کن ولی خودت رو مجبور نکن که مو به مو اجراش کنی!چون اینطوری داری شرایطی رو فراهم میکنی تا از صورت مسئله فرار کنی!پس مجبور نیستی و مختاری!
خودت رو آزاد بزار!
به خودت حق انتخاب بده!

اینطوری بیشتر به خودت افتخار میکنی،با اینکه تموم شرایط محیا بود ولی تو نشون دادی ارزش خدا بیشتر از هر چیزیه!




نقل قول: نوشته است:6

 اگر تو همون دو سه بار اول مقاومت کنی و نشکنی یه قدم بزرگ برای حل این مسئله برداشتی. از روش قورباغه رو قورت بده استفاده کن. یعنی تمام تلاشت رو سخت ترین مرحله که همون مراحل اولیه ترک باشه بذار.
برای امی تونه از عوامل جانبی دیگه مثل خوردن مواد غذایی که تحریک رو کم می کنه. مصرف نکردن(یا کم مصرف کردن) مواد غذایی محرک مثل فلفل ، عسل، پیاز و... برای ترک کمک بگیری.   باید تمام تلاشت رو بذاری رو دفعات اول تا این عادت شکسته بشه و از ضمیر ناخودآگاه بره بیرون. دفعه بعد که رفتی حموم تمام سعی خودت رو بکن نشکنی.همون طور که گفتم از عوامل هم استفاده. ذکر بگو، دوش آب سرد بگیری عادت غذایی رو درست


نقل قول: نوشته است:
7
 برای حموم رفتن هات برنامه داشته باش :
1- بیشتر از یه زمانی توی حموم نمون ، مثلا 10 دقیقه موهاتو بشوری ، 5 دقیقه ....  و الی آخر ، و سعی کن زمان رفتن به حمومت رو بدونی و اگر تونستی یه ساعت پشت در حموم بذار و هرزگاهی نگاهش کن ..
2- اگر دیدی حالت خوش نیست ،  اول سعی کن تمرکز کنی . و ، آیت الکرسی بخونی و  اگر دیدی خیلی ناراحتی و امکان شکست بالاست ، پس سعی کن ، آب رو خنک کنی ...
و با آب خنک ( تقریبا سرد ) خودتو بشوری ...
3- سعی کن تو طول حمومت ، از بیرون و آدمای بیرون هم خبر داشته باشی ، مثلا هرزگاهی شیر آب رو ببیند تا صداهای بیرون رو بشنوی ... این بهت یادآوری می کنه که دنیایی به غیر از اونجایی که هستی هم وجود داره






نقل قول: نوشته است:8

این دفعه که رفتین حموم یه غسل صبر کنید


همون موقع از خدا بخواین که


با این غسل فکرای بد از ذهنتون پاک بشه


و


خودش کمکتون کنه.


به خدا تاثیرشو میبینید.


پس : موقع استحمام بجای افکار نا خوشایند افکاری در مورد توبه توی سرتون داشته باشین.







نقل قول: نوشته است:9

وقتی با موفقیت از حموم بیرون اومدی واسه خودت یه جایزه درنظر بگیر و به خودت بده

جایزه هرچیزی می تونه باشه که خوشحالت کنه

و اگه با شکست از حموم بیرون اومدی دیگه از جایزه محروم میشی

نقل قول: نوشته است:
10

هنگام وزوز یا وزوزات  به حمام نرید.



نقل قول: نوشته است:11

1- همیشه در حمام و پنجره حمام را یکم باز میگذارم
2- در حمام جلوی آینه نمی ایستم





نقل قول: نوشته است:
12


یکم فکر کردم دیدم از وقتی که میرفتم ورزش حموم رفتنم درست شد!

وقتی میدیم ورزشکارای حرفه ایی بعد از مسابقه میرن حموم منم بعد از تمرین میرفتم حموم جوگیر میشدم فکر میکردم قهرمان کشورم یادم میرفت





نقل قول: نوشته است:
13

روش های قشنگ تری هست

قبل از رفتن به حوموم 2 صفحه قرآن بخون(5 دیقه بیشتر نمیشه )
سعی کن حمومت هم از 15 دیقه بیشتر نشه یا نهیتا نیم ساعت .



نقل قول: نوشته است:
14

روزايي كه قراره برم حمام روزه ميگيرم
و
بعد از نماز ظهر ميرم حمام
كه ديگه نتونم روزم رو بشكونم
و چون تا اون موقع گرسنگي كشيدم ديگه اون كارو نميكنم .

من بعضی مواقع بعضی مواقع یه سجده تو همون حموم می کنم کلا قضیه پرچیده میشه میره پی کارش 





نقل قول: نوشته است:
15

عزرائيل که از در و ديوار تو نمي آيد تا با سر وصدا باشد يا آژير که نمي کشد. همان جا در حمام ، اتاق يا ... کنارت نشسته است و با تاسف برايت سر تکان مي دهد و تا اراده کند ، جانت رفته.

[تصویر:  %D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A2%D8%AE%D8%B1.jpg]

شنیدم یکی موقع خ.ا تو حمام قلبش گرفته و خانواده تو اون وضع اومدن از حموم درش اوردن این ماجرا رو تو یه جمع دوستانه  شنیدم  و فوق العاده ترسیدم




نقل قول: نوشته است:
16

1-رعایت نکات حمام (اتمام 15 دقیقه+داشتن لباس زیر تا لحظه آخر )

2-فکر کردن به این حقیقت :

خ.ا در حمام آسیبش بیشتره

3-به هیچ عنوان به بدن خودش، نگاه نکند (نه به طور مستقیم و نه در آینه)





نقل قول: نوشته است:
17

اول هدف از حموم رفتن رو قبل از حموم مشخص کنیم ... [تصویر:  6.gif]

یعنی اینکه مثلا میخوام برم سریع یه دوش بگیرم، موهامو بشورم و ... و سریع بیام بیرون ...

اینکه آب هم خیلی داغ نباشه

ولی من تاکیدم بیشتر رو کنترل ذهنیه یعنی همون تعیین هدف از انجام کاره(اینجا حموم)



نقل قول: نوشته است:
18

یه وقتی برو حموم که بعدش کار واجب داری..
مثلا کلاس داری یا با دوستت قرار داری.. یا مثلا 10 دقیقه بد یه فوتبال یا برنامه که دوس داری قراره شروع شه..آخرین دقایق برو دوش بگیر که مجبوری زود بیای بیرون.
کلا حواست پرت میشه و میرو سمت برنامه بعدت.
دکر هم یادت نره.. ب آواز هم خوبه[تصویر:  e.gif]

داری میری به خودت قول بده که زودی بیای بیرون..
..اصلا یه موقعه رو که مثلا یه ربع بعدش برنامه مورد علاقتو داره..
اونوقت میبینی با چه سرعتی میای بیرون..[تصویر:  j.gif][تصویر:  d.gif][تصویر:  u.gif]
رفتنی حموم 3تا صلوات بفرستو از خدا بخواه که کمکت کنه..
تازه تو حموم هم  به آرزوهات فکر کن.. یا به این فکر کن که تو 3 روز پاک موندی و یه اشتاه آنی اصلاااااااااااااااااااااااااا ارزش از اول شروع کردنو نداره..
یا قبلش با خودت نظر کن که واسه پاکی امروزت کل حموم رو صلوات بفرستی.. اونوت کل وقتی که تو حمومی صلوات بفرست..

پست انتقال داده از هفته به هفته با موضوع حمام
توسط گلبرگ


خلاصشو می تونیم اینجا ببینیم
(1394 تير 25، 10:34)همساده نوشته است:
انجام دادن کارهای غیرمعمول

"عشق" یکی از کلماتی است که در زمانهای مختلف بیشترین سوء استفاده از آن صورت گرفته است. به همین علت ما درباره عشق ورزیدن صحبت نمیکنیم بلکه درمورد بر اساس عشق عمل کردن  صحبت میکنیم.

درست مثل ایمان، عشقی که ما کشف کردیم نوعی احساس نیست بلکه طرز فکری است که خود را در عمل نشان میدهد و در رفتار دیده می شود.

ما شروع به اقداماتی کردیم که لازم بود انجام دهیم.نه به این علت که تمایل به انجام این اقدامات داشتیم؛ بلکه برعکس دقیقا به این علت که به انجام آن کارها علاقه ای نداشتیم و بعد از شروع آن کارها تمایل نیز همراهش آمد. عشق برای ما یک دستور است، چیزی که در حال طبیعی انجام نمیدهیم.

ما شروع کردیم در مقابل خودمان و دیگران عملکرد صحیحی داشته باشیم قبل از آنکه بطور طبیعی تمایل آن را داشته باشیم. این تناقضِ این برنامه "درد آور" است.

چطور میتوانیم این کار را بکنیم، در حالیکه  شدیدا احساس عجز میکنیم و حتی مطمئن نیستیم که تمایلی برای عملکرد صحیح داریم؟

 ما خدایی 53 داریم که به ما کمک میکند، کار او دوباره زنده کردن ما پس از مرگمان است! اما ایمان بدون عمل مرگ آور است ما در حین انجام کار از او نیرو میگیریم نه قبل از آن.

ما فهمیدیم زمانی که این اعمال در وجود ما نهادینه شود و جز عادات روزانه زندگی مان شود. آن موقع حقیقتا شروع به تغییر میکنیم. انسان های بهتری میشویم و در نتیجه با خودمان و دیگران شادتر میشویم.


پی نوشت: در راه هوشیاری این یکی از بهترین مطالبی که خوندم  متن بالا  پر از نکته است پر از شاه کلیده میشه واسش یه تاپیک جداگانه زد. امیدوارم وسط پستهای اینجا گم نشه و هر کی اهل دل بود خودش چند بار بخونه و خودشو پیدا کنه

هوشیاری ادامه دارد...
یا علی

[تصویر:  nasimhayat.png]
میدونید تجربه من چیه؟
از صحبت با آدمای احمق باید پرهیز کرد
آدمای نمک نشناس یا آدمایی که به هیچ صراطی مستقیم نیستن یا کسایی که وقتی ناراحتن هر چی دلشون خواست میگن

وقتی شرایطت حاده در رو همه این آدما ببند

[تصویر:  nasimhayat.png]
من اگه اوقات فراغتی گیرم بیاد سعی میکنم که کتابهای روانشناسی بخونم تا خودمو بیشتر بشناسم. و شعر هم دوست دارم بخونم بهم آرامش میده.
زیاد اهل رفیق بازی نیستم و اصلآ دوست ندارم وقتمو با چرت و پرتای رفقا بگذرونم .
اگه وقتمو به بطالت بگذرونم حالم یه خورده بد میشه و فکرای ناجور میاد تو سرم.
من از خود می پرسم، شما چطور؟

آیا اعتیاد یک نوع بیماری است؟؟

اعتیاد جنسی چیست؟؟

آیا من یک معتاد جنسی هستم؟؟

چگونه می توانم بفهمم که یک معتاد جنسی هستم؟؟

چکیده ی تجربیات (درد و دل) به درخواست گلبرگ خانوم :

خیلی وقته از خ.ا رنج میبرم . اوایل با یه لذت کاذب شروع شد ولی وقتی فهمیدم چیه دیگه لذتی نداشت و تبدیل شد به عذاب .
خیلی تصمیم به ترک گرفتم ولی نشد . از فروردین سال 90 تصمیم جدی گرفتم دیگه ترک کنم و سراغش نرم . یه سررسید برداشتم و از همون روز تا الان که 4 سال و نیم میگذره همه ی شکست هامو با تاریخ و ساعت و علت شکست یادداشت کردم
البته این یادداشت هارو هیچکس نمیتونه بخونه . این سررسید همیشه ی گوشه ی کمدم افتاده ولی خطی که نوشتم به فارسی یا انگلیسی نیست ؛ خط رایجی نیست فقط خودمم توجه میشم مفهوم حروف رو بخاطر همین خیلی راحت میتونستم کامل شرح بدم همه ی شکست هام رو .
الان دفتر جلومه دارم دلایل شکست هامو میبینم . بیشترین دلیل شکست این واژه است : "چه یک وجب چه صد وجب"

من رکورد های پاکیم بد نبود ؛ مشکلی که داشتم این بود که بعد از شکست نمیتونستم خودمو جمع کنم و تا چند وقت این شکست ها ادامه داشت .اینجا بهش میگن شکست های سریالی .

آخر هر سال آمار شکست هامو در میاوردم و یه چکیده ازش مینوشتم

سال 90 :
46 بار خ.ا میانگین هر 8 روز یکبار ؛ بیشترین رکورد ترک 37 روز و 27 روز

سال 91 :
31 بار خ.ا (8 بار در 1 ماه اول سال قبل از عضویت در کانون ؛ 23 بار در طول 11ماه بعد از عضویت در کانون ) ؛ میانگین هر 12 روز یکبار . بیشترین رکورد های ترک 70 روز ؛ 41 روز ؛ 32 روز و 30 روز و 28 روز

سال 92 :
43 بار خ.ا میانگین هر 8 روز یبار .بیشترین رکورد 39 روز و 38 روز

سال 93 :
55 بار ... (تقریبا میشه گفت 10 - 12تا شکست داشتم ولی بعد هر شکست تا یه هفته داغون بودم و یه شکست تو یه هفته میشد 7-8 تا ! بعد باز یه شروع خوب و حدود یه ماه پاکی و بعد یک ماه بازم 7-8 تا شکست)
بیشترین دلیل شکست : چه یک وجب چه صد وجب !
بیشترین رکورد ترک 28 روز ؛ چند بار 27 روز و 26 روز
خیلی سال داغونی بود . تو دفتر نوشتم بدترین سال زندگیم ... شکر خدا تموم شد سال 93

سال 94 :
امسال هم مثل هرسال مینوشتم شکست هام رو ولی با یکی از بچه های کانون حرف میزدم میگفت سعی کن موفقیت هارو یادداشت کنی نه شکست ها .
البته همیشه موفقیت هام هم یادداشت کردم ولی دیگه امسال شکست هارو ننوشتم . دوتا اولی رو نوشتم و دیگه ننوشتم ؛ امسال زیاد نیست فکر نکنم  بیشتر از 5-6 بار باشه .
بیشترین رکورد تا امروز 35 روز .
ولی 35 روز دیگه تموم شد .
امروز تموم شد .  از امروز باز باید از 1 شروع کنم ...
تاریخ هایی که نوشتم رو که میبینم من تقریبا بعد از 1 سال و 4 ماه تونستم تا 1 ماه پاک بمونم
دلیل شکست ها و زمان هارو میبینم . دلیل همه ی شکست هام شبیه به همه ؛ همه زمان هاش هم تو یه بازه ی زمانیه . صبح بعد از بیدار شدن بخاطر فکر خراب ...
مهمترین منشا افکار خراب هم عدم کنترل نگاهه
مغزمون تا تغذیه افکار خراب سرغمون نمیاد .
برنامه های مختلفی برای این بازه ی زمانی چیده بودم که شکست نداشته باشم . هر روز صبح سر وقت باید پامیشدم و میرفتم بیرون ؛ زمانی که ازش ضربه میخوردم رو پر کرده بودم . همه چی خوب بود ؛ ولی امروز نرفتم (بخاطر تنبلی) حاصلش شد بیکاری و آخرش هم شکست
من امروز خودم شکستم ؛ اگه پاکیم برام ارزش داشت باید مثل هرروز پامیشدم و میرفتم بیرون از خونه و اون تایمی که ازش ضربه میخورم رو پر میکردم

همه مون دلیل شکست هامون رو میدونیم . برای ترک موفق باید بتونیم برای اون زمان ها برنامه داشته باشیم . برنامه باید هرروز انجام بشه تا عادت های گذشته از یادمون بره و عادت های جدید جاشون رو بگیره
بعد از گذشت چند وقت از پاکی نباید مغرور شیم  و برنامه مون رو شل بگیریم ... فرقی نمیکنه چه 1 سال پاک باشیم چه 1 روز ؛ 1 دقیقه غفلت برای شکستمون کافیه

 
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان