امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

یه پراکسی انلاین پیدا کردم
گزارششو دادم برای فیلتر ، نمیدونم چرا فیلتر نمیشه
40 روزم برباد رفت 
چجوری میشه اینترنت داشته باشم و درست استفاده کنم؟
تمام سیف سرچ هام روشنه ، هیچ فیلتر شکنی ندارم.
[تصویر:  05_blue.png]
Nariman........
 سپاس شده توسط
ممنون عاشق فاطمه زهرا عزیز و پارادیس عزیز راستش اینکه می بینم دوستانی مثل شما همیشه کنارم هستن من رو خیلی دلگرم می کنه 53
دیشب حالم بد بود ولی خدا رو شکر امروز حسابی سرحال شدم 53
راستی من تصمیم خودم رو گرفتم من رو واسه این دور بنویسید Confetti
[تصویر:  01_min.jpg]
 سپاس شده توسط
سلام بچه ها منم واردمسابقه میشم
من از اول دی شروع کردم
مصمم
من عاشق مسابقه بخصوص جایزه اش هستم
جناب مدیر من هم وارد مسابقه میشم
۴ روزه
آقا منم هستما
S.R.TAHAMI
ازاول دی شروع کردم
جایزه چی هست حالا؟!!!!:-) :-) :-) :-) :-)  4chsmu1
 سپاس شده توسط
سلام داداش اس آر
خوش اومدی. 2uge4p4
وااااااااااااااااااییی چقدر پست زدی پشت سر هم. 4chsmu1
شما اول باید بری این جا توی گروه ثبت نام کنی. بعدش توی مسابقه گروهی هم واردت می کنیم. 53258zu2qvp1d9v
جایزه هم داریم ، به اعضای گروه برنده اعتبار می دیم 317
بعدش بزرگترین جایزه هم برای ما همین پاکیه. مگه نه؟ 53258zu2qvp1d9v

نقل قول: یه پراکسی انلاین پیدا کردم
گزارششو دادم برای فیلتر ، نمیدونم چرا فیلتر نمیشه
40 روزم برباد رفت 
چجوری میشه اینترنت داشته باشم و درست استفاده کنم؟
تمام سیف سرچ هام روشنه ، هیچ فیلتر شکنی ندارم.
داداش نریمان خیلی مواظب باش.
همین قضیه خیلی من رو اذیت کرده.
همین الانش در عرض سه سوت می تونم فیل شکن دانلود کنم. Khansariha (116)
باید کار کنیم رو خودمون.
و از تجربیات دیگران استفاده کنیم.
این پست از تالار تجربیات رو برای شما پیدا کردم.  49-2
اگر بگردی خیلی چیزای دیگه می تونی پیدا می کنی.
نقل قول: لازمه یه نکته هم در باره استفاده از نت اضافه کنم

اینترنت می تونه عامل گناه برای خیلیا باشه
ولی دلیل نمیشه که ازش دوری کنی
کافیه ازش درست استفاده کنی
* زمان و ساعت مشخصی براش بذار مثلا هر روز ساعت 4بعدازظهر
* مدت استفاده اش رو محدود کن مثلا روزی نیم ساعت
*کارهایی که قراره باهاش انجام بدی رو از قبل کاملا مشخص کن و اونا رو بنویس و بذار کنار دستت و حتی یه ذره هم از اون حدود خارج نشو
* سرچ های الکی و بی هدف و وبگردی های طولانی مدت رو تعطیل کن
اونوقت اینترنت بجای اینکه بشه عامل گناه می تونه یه نیروی کمک کننده هم برات باشه
امتحان کن-امتحانش مجانیه
هادی جان ترکوندیا.
ممنون خیلی چسبید 302
(1394 دي 4، 13:13)101 نوشته است: سلام
ثبت نام چگونه است 
لطفا من را هم بنویسید 
شاید امیدی باشد

خیلی خوش اومدی داداش.
چرا شاید؟
حتما امیدی هست Khansariha (46)  خیلی هم هست.
برو این جا این فرم رو پر کن برای ثبت نام
1- نام کاربری:
2- جنسیت:
3- سن:
4- بیشترین رکورد ترک:
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام
منم هستم 49-2
 سپاس شده توسط
واقعا خوشحالم که اینجام

امیدوارم مشکل ههمون حل شه

بچه ها کسی راهکاری برای کمر دردش داره من رو جدی داره اذیت می کنه
 سپاس شده توسط
سلام خدمت دوستان
از 22 آبان سر نزده بودم
یه سلام ویژه خدمت داداش حسام و داداش آبتین گلم
از طرفی خوشحالم که نفرات جدیدی واسه ترک اومدن
و از طرفی ناراحت که تعداد مبتلایان هی زیاد میشه
منم تنها کاری که از دستم بر اومده این بوده که مقدار خ ا رو کم کردم
امیدوارم یه روزی برسه که همه پاک از اینجا برن
?
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
پست اول
ممکنه سال ها بگذره تا یک مسئله برای انسان مشخص بشه. من 22 سالمه خودارضایی رو از 14 سالگی شروع کردم و ترکش رو از 18 سالگی. اوایل به قصد کنجکاوی بعد لذت بود اما بعد علتش به یه کمپلکس پیچیده تبدیل شد. یعنی بعضی اوقات از روی بیکاری و لذت بعضی اوقات از زور اظطراب و فشار های درونی بعضی اوقات از عصبی بودن و... . وقتی که به یه اعتیاد بدل میشه فرق نمیکنه علتش چی باشه چون ذهن باهاش خو میگیره. درست مثل یه معتادی که علاوه بر اینکه از لحاظ فیزیولوژی اعتیاد داره ذهنش به لمس کردن مواد و سرنگ و روشن کردن آتیش و ... خو گرفته.
متاسفانه این مسئله برام تبدیل به دلخوشی! شد.دلخوشی به معنی تفریح نیست بلکه یه راهیه برای "غفلت از خود" . یعنی مهم نیست امتحان دارم ، کارام عقب افتاده و ... الانی که توی سایتای مستهجن هستم به هیچی فکر نمیکنم.
تمرکزم که به شدت ضعیف شده (و همش توی ذهنم در حال تجزیه تحلیل نگرانی هام هستم) به طرز عجیبی وقت چرخیدن توی سایتهای مستهجن جمع میشه و صدای ذهنم قطع میشه . دیگه فقط حواسم به چیزی هست که میبینم یا میخوام پیدا کنم که ببینم.
خیلی وقتا همون ابتدا فیلمی که میتونسته برام کافی باشه رو پیدا کردم اما خودارضایی نکردم و دوباره به گشت و گذار ادامه دادم و بعد که خسته شدم به اون فیلم برگشتم. این مشخص میکنه که من به غفلت اعتیاد پیدا کردم و توان ساختن زندگی موفق رو ندارم. برای همین حاضرم چند دقیقه بیشتر توی اون حالت بمونم تا وقتی که خسته بشم.
غافل از این که توی این سیکل اعتیاد ، مغزم در حال نرون سازی با استراتژی که دوستان پورنوگراف غربی توی ساایتهای مستهجن چیده بودند هی سطح بالاتری از ارضا رو تشکیل داده. یعنی اعتیاد من دو سال پیش به خودارضایی با اعتیاد الان من یکی نیست. درست مثل اینکه یه معتاد به تریاک رو با یه معتاد به حشیش مقایسه کنیم.
اگر بخوام خلاصه کنم اعتیاد من اعتیاد به فیلم مستهجنه به هدف غفلت.

همینجور گذشت تا این که سه ماه پیش با یه وبلاگی آشنا شدم. یه جوون مسیحی معتقد از یک روشی نوشته بود که تونسته 70 روز ترک کنه با خوندن اون روش متوجه شدم که مبنای این روش اینه:
1- جداسازی ذهن از وابستگی به فیلم مستهجن و تخیل
2- جداسازی از خودارضایی

دقیقا همون روشی هست که در ترک اعتیاد معتادین به مواد مخدر قوی استفاده میشه. یعنی ابتدا با تزریق مورفین و منع بیمار از این که خودش مواد بکشه وابستگی ذهنی معتاد به لمس سرنگ ، مواد ، فندک و ... رو از بین میبرند بعد کم کم دز مواد رو کم میکنند تا این که بدن با قرار گرفتن در حالت فیدبک منفی وابستگی فیزیولوژی خودش رو هم از دست بده


من برای اولین بار سه ماه پیش این روش رو پیش گرفتم. بازگشت علائم فوق العاده بود. من که قبلا مطمئن بودم که به دلیل سرد مزاجی توی زندگی آیندم به مشکل میخورم دوباره توی خیابون تحریک میشدم! شاید گفتن این حرف خیلی وقیحانه به نظر اومد اما تا وقتی جای من نباشید نمیفهمید که چقدر خوشحال کننده بود این که دوباره یک غریزه طبیعی که همه مرد های سالم دارن را دوباره بدست میاری!
همینجور داشتم پیش میرفتم تا این که به امتحانای میانترم رسیدم. دوتا امتحان رو که برعکس سالهای پیش خوب دادم اما امتحان سوم که هیچی نخونده بودم انقدر بهم فشار آورد که نتونستم و پام لغزید.
خیلی نا امید شدم وضعم از قبل بدتر شد تا این که امروز فهمیدم همون پسر مسیحی هم چند بار پاش لغزیده اما دوباره شروع کرده.
توی یکی از کامنت ها نوشته بود:

نقل قول: Heavenly Visitor
May 30, 2015 at 4:51 pm

hi,it has been 3 years since you have written this article. i hope u have not mastu.rbated during the period.

در جواب گفته بود:
نقل قول: nofapsolideo
September 22, 2015 at 11:56 pm

Hi, thanks for the comment 1
That’s a good question – I actually have mast.urbated since I wrote this article. There was a period of a few months, around two years ago, where I slipped back into the old habits, and then there was one time over a year ago when I masturbated once. But since then it’s been over a year without any mas-turbation, po-rn, or se-xual fantasy (other than about my wife). So I’m still confident that what I’ve written here works (at least for me). I’d like to write another post describing the last few years, and what I see as the reasons for the relapses, but I’m not sure when I’ll get around to it – it’s taken me so long just to reply to comments like this! (sorry about that)
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
پست دوم: راه رهایی یک اروپایی از دست خودارضایی
(پیشاپیش از ترجمه دست و پا شکسته معذرت میخوام)
این مقاله به من که هیچجوره نمیتونستم موفقیت کسب کنم و تقریبا نااید شده بودم خیلی کمک کرد


How I did 70 days of NoFap on hardmode, without breaking a sweat, after 7 years of failure


نقل قول: Glossary:

PMO – Porn, Masturbation, Orgasm. These three things usually go together. For me it was more often sexual fantasy with masturbation, although I did also PMO.

Fap – a colloquial term for ‘masturbate’.

Nofap – a subreddit where folks discuss giving up porn and masturbation. Also refers to the challenge itself, e.g. ‘Doing nofap can free up a lot of time’.

لغتنامه:

PMO: مخفف پو رن_خودارضایی_ارضا . این سه معمولا با هم می آیند. البته من بیشتر بهمراه خودارضایی تخیل میکردم اگرچه پو رن هم بود.

Fap: هم معنی عامیانه برای mastu.rbation


Nofap: به معنای ترک خودارضایی



نقل قول: Summary: I finally overcame PMO addiction after 7 years of failure. It was really easy this time. The solution that worked for me was complete thought control, with a zero-arousal policy, and I enacted it over two stages. Everything explained in detail in the full post.


خلاصه: من بالاخره بعد از 7 سال شکست بر pmo فائق اومدم. این دفعه واقعا آسون بود. راه حلی که برای من جواب داد کنترل کامل فکر بود بهمراه سیاست تحریک-ممنوع و من اون رو به صورت دو وهله درآوردم که با جزئیات بعدا میبینید.


نقل قول: CONTENTS

Section A describes my background and the actual process I went through this time.

Section B describes in detail certain techniques and strategies that I think were crucial.

Section C explains why the two-stage process worked so well for me.


محتوا:
قسمت الف: شامل عقبه من و راهی که اینبار پیش گرفتم
قسمت ب: شامل تکنیک ها و استراتژی های مهم است که فکر کردم حیاتی اند
قسمت ج: توضیح میدهد که چرا پروسه دو وهله ای برای من به خوبی جواب داد.


نقل قول: SECTION A – My Story

Introduction

Basically I wrote all this down on the off chance that someone else might be able to benefit from my experiences. I’m not sure if anyone will find it useful, because we’re all different, and we’re all at different stages on our nofap journeys, and have different starting points. But you never know, there might be something here that others can benefit from, or be encouraged by, in the same way that the nofap subreddit has encouraged me.

So, I’m a 31 year-old Christian male, and I’d been trying on and off to give up porn, sexual fantasy and masturbation for about 7 years (ever since I became a Christian), but to no avail. I could go a week or two if I tried really hard, and once I did a month, but it was an awful struggle, and that one month was the longest I ever managed. Usually I only lasted a few days. Most of the time I thought it must be impossible, and couldn’t even be bothered trying to give it up.


قسمت الف: داستان من
مقدمه
اساسا همه این مطالب رو می نویسم شاید کس دیگری هم از این مطالب استفاده کنه. مطمئن نیستم که برای همه مفید باشه برای این که ما ها همه متفاوت ایم و تو مراحل مختلفی هم در سفر ترکمون هستیم و نقاط شروع متفاوتی هم داریم.اما از کجا میدونید؟ شاید ممکنه یه چیزی اینجا پیدا بشه که دیگران هم بهره ببرند یا یه چیزی که تشویقشون کنه. همونطور که سایت NoFap من رو تشویق کرد.

من یه مرد مسیحی 31 ساله هستم.برای حدود 7 سال (حتی قبل از این که مسیحی بشم) در حال تلاش برای ترک فیلم مستهجن ، تخیلات و خودارضایی بودم اما هیچ فایده ای حاصل نشد.اگه خیلی تلاش می کردم یکی دو هفته میتونستم دووم بیارم و حتی یه بار تا یه ماه تونستم موفق بشم اما در کل کشمکش افتضاحی بود و اون یک ماه بیشترین مدتی بود که برنامهریزی کردم. معمولا فقط چند روز دووم میاوردم. بیشتر موقع ها فکر میکردم باید غیرممکن باشه از طرف دیگه هم حتی از تلاش برای رهایی خسته نمیشدم.

نقل قول: This time (over 70 days so far) I have had almost no struggles, and it has been really, really easy. If you’ve tried to give this stuff up and found it very hard, you’ll understand how surprised I was to find it so easy this time. I haven’t put a filter on my internet, I haven’t consciously avoided any places or people, I can sit at my computer late at night, I don’t have anyone keeping me accountable, I don’t have cold showers and I don’t exercise to burn off ‘sexual energy’. In fact, I don’t think that I have employed any of the recommended strategies at all.

این دفعه (70 روز تا الان) تقریبا هیچ کشمکش و دست و پا زدنی نداشتم و خیلی خیلی آسون بوده. اگر تلاش کردی که این کارو ول کنی و برات خیلی خیلی سخته منو درک میکنی که چقدر متعجب بودم وقتی که دیدم چقدر آسونه! هیچ نرم افزار فیلتری روی اینترنتم نذاشتم. از حضور مکان ها و افراد فرار نکردم. تا دیروقت میتونم پای کامپیوتر کار کنم. هیچ کس منو نمیپاد . دوش آب سرد نمیگیرم و برای فروکش انرژی جنسی ورزش نمیکنم
در حقیقت فکر نمی کنم که ایندفعه هیچ یک از کار های پیشنهاد شده رو انجام داده باشم.

نقل قول: I’m not going to go into detail about the benefits I’ve experienced as a result, as they’ve been well described elsewhere. Basically, I’ve got more confidence, feel better about myself, have a much clearer mind, and feel more in control of all aspects of my life (and I’d swear I have a deeper voice, but is that even possible?). The main benefit for me is that this struggle that I’ve been engaged in for the last eight years has finally been won. And it’s such a huge weight off my shoulders to not have to worry about this issue any more. Such a good feeling.

قصد ندارم در مورد بهبودی هایی که تجربه کردم زیاد وارد جزئیات بشم چون در جاهای دیگه به خوبی پرداخته شده اما اساسا خیلی اعتماد به نفس پیدا کردم ، احساس بهتری نسبت به خودم دارم ، ذهن پاک تری دارم و احساس می کنم همه جنبه های زندگیم رو بیشتر تو کنترل دارم (و حاضرم قسم بخورم لحن صحبت کردنم هم محکم تر شده اما چجوری ممکنه؟) اما مم ترین فایده برای من اینه که بالاخره بعد از 8 سال توی این جدال پیروز شدم و چه باری از رو شونه هام برداشته شد وقتی که دیگه مجبور نیستم به این مسئله دیگه فکر کنم.چقدر احساس خوبیه.


نقل قول: So why did this struggle become really easy all of a sudden? Well there were a few things that happened this time that were quite different to before. But before I detail the process and strategy, I’ll share my background with this issue. I don’t think I was a typical PMO user, so if my situation seems way too different to yours, I’m sorry – my solution might not work for you. But if someone is in a similar situation to mine, or able to get themselves to that place, then this process might work. Or perhaps you might just be able to take away a couple of principles or ideas that you can put to good use.


اما چجوری این جدال واقعا آسون شد؟ خب، ایندفعه یه چنتایی اتفاق افتاد که نسبت به قدیم متفاوت بود.اما قبل از اینکه وارد جزئیات بشم میخوام گذشته ام رو با این مشکل به اشتراک بذارم. فکر نکنم که یه معتاد pmo معمولی باشم اما اگر موقعیت من خیلی با مال شما فرق میکنه متاسفم ممکنه برای شما جواب نده. اما اگر کسی موقعیت مشابهی داره یا میتونه خودش رو تطابق بده احتمالا جواب بگیره البته شاید شما اینجا بتونید یه چندتا قاعده و ایده به کار بگیرید تا بهترین استفاده رو ببرید.


نقل قول: Background

I’ve been single most of my life, which I’m pretty happy with, although I am open to getting married in the next few years if I meet the right girl. I’m a virgin, too, and I think I’d like to stay that way unless and until I get married.

I’ve always had a great imagination, and as an introvert who didn’t have many friends as a kid, I spent most of my time at school day-dreaming – living in a fantasy world. Mix puberty into the equation, and the results are predictable.

Age 11 – Started regularly losing myself in sexual fantasy.

Age 19 – Started masturbating (very late, I know).

Age 23 – Started using internet porn.

Age 24 – Became a Christian.

Age 31 – Finally overcame addiction to masturbation, fantasy and porn.


عقبه:
من بیشتر عمرم رو مجرد بودم (که خوشحالم هستم) اما اگر دختر خوبی پیدا بشه مشکلی هم با ازدواج ندارم( Smiley-face-biggrin ). در ضمن رابطه جنسی هم نداشتم و فکر کنم بخوام همینجوری ادامه بدم تا زمانی که ازدواج کنم.

من همیشه تخیل قوی داشتم و به عنوان یه آدم درونگرا که دوستان زیادی موقع بچگی نداشت. بیشتر اوقات توی مدرسه در حال تخیل کردن توی دنیای خودم زندگی میکردم. حالا بلوغ رو هم به این معادله اضافه کنید اونوقت همه جیز معلوم میشه:

11 سالگی: شروع به تخیل جنسی کردم
19 سالگی: شروع به خودارضایی کردم (خیلی دیره میدونم!)
23 سالگی: دیدن فیلم های مستهجن رو شروع کردم
24 سالگی: مسیحی شدم
31 سالگی: بالاخره تونستم از فیلم و تخیل و خودارضایی خلاص بشم




ادامه دارد...
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
پست سوم:
در یادآوری تذکر قبلی باید بگم این پست ها برای کمک کردن به کساییه که نمیتونن از چند روز بیشتر برن و براشون روشنه معتاد به خودارضایی هستن (مثل خودم)

ادامه پست دوم...

نقل قول: So the last 8 years, between ages 23-31, have been characterised by pretty consistent, although perhaps moderate, PMO and sexual fantasy. I would masturbate once every day or two, but sometimes a couple of times a day. I was using internet porn maybe once or twice a week, although there were times when I would get into it quite heavily for a few days, and then there were months when I would go without altogether. When I wasn’t using porn, I’d normally masturbate to sexual fantasy – stuff that I thought up in my own mind. I’ve generally found that the scenarios I could think up were more interesting to me than the unimaginative stuff on the internet, but that might just be me. Nevertheless, I know that I was addicted to masturbation with fantasy or porn, because I could never give it up for long, even though I was trying on and off for about 7 years.


بنابراین 8 سال اخیر از 23 تا 31 یا یک روند ثابتی شامل pmo و تخیلات جنسی بود. روزی یکی دویار خودارضایی می کردم اما بعضی اوقات به چندبار هم می رسید. از سایت های مستهجن شاید هفته ای یکی دوبار استفاده میکردم اگرچه گاهی اوقات که شدیدا درگیرش میشدم به چندبار هم مرسید اما بعد ماه ها دوباره فیلم نگاه نمیکردم. وقتی فیلم نگاه نمیکردم معمولا با تخیلات خودارضایی میکردم.بعدا فهمیدم سناریویی که من توی ذهنم میسازم از دیدن فیلم جذاب تر بود اما این مورد احتمالا مخصوص منه. با این وجود من میدونستم که به خودارضایی (حالا چه همراه فیلم چه همراه تخیل) اعتیاد پیدا کردم چون که هیچ وقت نمیتونستم برای مدت زیادی بذارمش کنار هر چند برای 8 سال همش در حال کشمکش بودم.

نقل قول: When I did try to quit I would usually just go "cold turkey", resolving to never masturbate again. When I did this, the first few days would be fine, but then I would struggle constantly, and I would feel like it was just getting tougher and tougher – I would feel like the pressure was getting worse and worse – until sooner or later, I would give in, and crash back into a binge of the most hardcore PMO and fantasy that I could think up. I would have a solid few days of indulgence before I would become so appalled that I would resolve to never do it again. Restart cold turkey process, but with the same results every time. Sometimes I would last a week or two, sometimes a month. But the result was always the same – a seemingly inevitable plunge back into acting out on things that I’d been secretly desiring the whole time I was abstaining. In hindsight, I think a major part of the problem was that while I’d tell myself, ‘I’m not going to masturbate’, my brain would seek every other avenue of sexual stimulation, like sexual fantasy, porn, and even edging (as if that’s not masturbation). I’d try to get as much as I could without actually orgasming as a result of masturbating, but of course this would leave me completely fired up, and my brain would constantly be dwelling on sex. I would be aroused 24/7. It’s no wonder I found it really hard to not go the whole way, and would usually relapse within a few days.


وقتی که سعی می کردم که ترک کنم معمولا فقط به صورت "بوقلمون سرد" بود ( "بوقلمون سرد" یا غذای سرد و آماده ، استعاره از راه های راحت و بی زحمت داره و وقتی یک معتاد میگه: "از فردا دیگه نمیکشم" براش این اصطلاح به کار میره) . یعنی عزم به این که دیگه خودارضایی نمی کنم. وقتی که عزم میکردم، یه چند روزی خوب بود اما بعدش به صورت مستمر وارد کشمکش می شدم. و احساس می کردم هی داره روی هم انباشته و انباشته میشه. احساس می کردم فشار هی بدتر و بدتر میشه. تا این که دیر یا زود وا میدادم و خیلی سخت تر و شدیدتر دوباره به دیدن فیلم و تخیل کردن برمیگشتم. یه چند روزی با  زیاده روی ادامه میدادم تا این که دوباره احساس شرمندگی کنم و عزم کنم که هرگز اون کارو نمیکنم. دوباره پروسه "بوقلمون سرد" رو ادامه میدادم اما با همون نتایج قبلی. بعضی وقتا یکی دوهفته دووم میاوردم بعضی وقتا هم حتی 1 ماه اما نتیجه یکی بود ، ظاهرا یک سقوط اجتناب ناپذیر به سمت کارهایی که همیشه آرزو داشتم ان کار هارو نمی کردم. الان که فکر میکنم می بینم که قسمت اصلی مشکل این بود که زمانی که به خودم می گفتم :"من دیگه خودارضایی نمی کنم" نفس من دنبال این وسوسه بود که از تحریک جنسی مثل تخیل و فیلم بهره مند بشه اما خودارضایی نکنه و حتی تا لب مرز بره. (یعنی با خودم میگفتم فیلم می بینم اما خودارضایی نمی کنم). اما این راه که میشه تحریک شد اما خودارضاییی نکرد ذهن من رو 24 ساعته در معرض وسوسه ها قرار میداد. اما واقعیت این بود که خیلی سخت بود که کل مسیر رو نرفت(تحریک شد اما خودارضایی نکرد) برای همین معمولا بعد چند روز دوباره به حالت اول برمیگشتم.


نقل قول: Eventually I concluded that quitting masturbation might even be impossible. And here’s where I want to give credit to the NoFap subreddit, because reading it was the first time I realised that it was actually physically and mentally possible to give up masturbation for over a month. Thinking that it was impossible obviously didn’t help me in my previous attempts. Interestingly, thinking that it was impossible was what made me start on Stage 1, so let’s start there.

سرانجام نتیجه گیری کردم که ترک خودارضایی ممکنه اصلا غیر ممکن باشه.و اینجاست که میخوام از سایت NoFap subreddit تشکر کنم. چون که با خوندن اون متوجه شدم که هم ذهنی و هم فیزیکی میشه از دست خودارضایی برای 1 ماه خلاص شد.فکر این که غیر ممکنه در تلاش های قبلی من هیچ کمکی نکرد اما به طرز جالبی فکر این که غیر ممکنه دلیلی بود که من "مرحله 1" رو شروع کردم.
(یعنی چون به بن بست رسیدم راه جدید رو شروع کردم)


ادامه دارد...
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
سلام . بقیش چی شد عزیز؟
i want the key of success
Confetti
من موفق میشم چون اون می خواد.
خدایا منو کامل کن 302


 53 53 53 53 53 53

[تصویر:  05_blue.png] 

 
 سپاس شده توسط
جواد جان به نوبه خودم بایت ترجمه و گذاشتن همچین مطالب ارزشمندی ازت صمیمانه تشکر میکنم.
53 53 53
از انسانها غمی به دل نگیر ؛ زیرا خود نیز غمگین اند
 با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند
زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛
پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!


[img=0x0]http://darse-emruz.persiangig.com/image/ktark/logo/Rahrovan_paki/05_blue.png[/img]

  •  


  •  
ما می توانیم خوش برگشتی.
حالا که برگشتی یه دو کلوم حرف بزن بگو ببینیم چه خبره؟
چه ها می کنی؟ 49-2

آقا جواد این تجربیات خیلی خوب هستن، تشکر

می دونستین ما یه نعمت هایی داریم که می تونیم با تکیه به اون قله های بلندی رو فتح کنیم.
نعمت قرآن ، نماز ، ائمه و ... این ها نعمت هایی هست که یه جوون مسیحی ندارتشون
البته تمام این ها به شرطیه که درست ازشون استفاده بشه. Khansariha (56)
همین کانون هم یه نعمته ها و توش پره از تجربه است.
همین داداش رزمجوی ما
الان 160 روزه که پاکه. 317
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

ممنون آقا جواد خواستم برم پست انگلیسی رو بخونم شما زحمتشو کشدید بینهایت ممنون 53 53 53
انشاء الله همه رو می خونم 53
بازم ممنون جواد جان 128fs318181
[تصویر:  01_min.jpg]
پست چهارم:
سلام میثم جان خیلی آتیشت پره ... ماشاللا  49-2  
سلام "خواهم توانست" عزیزم. منم از این که با معرفتی صمیمانه تشکر میکنم.  302

باز هم تذکر میدم این روش برای کسانی هست که مدت هاست نمیتونن از چند روز بیشتر برن ، به رفتارهای غیر معمول جنسی مثل خود آزاری ، همجنسگرایی، دیگر آزاری و... وابستگی پیدا کردن و براشون روشنه معتاد به خودارضایی هستن

ادامه


نقل قول: Stage 1: Mastering the mind, letting the body go (easy mode)

In the two months prior to my current streak, I had decided that cold turkey was too hard, and resolved on a compromise. I realised that what I really wanted to get rid of was the porn and the weird fantasy that I was so into (I’m considering marriage, and I don’t want to have these weird fantasies and desires that my wife will never be able to satisfy. I really want to be satisfied with my wife.) So I resolved to get rid of the fantasy and the porn, but to keep masturbating, because at this stage I still thought it was impossible to go without physical release, and I didn’t want the pressure to ‘build up’ and make me really horny, which then usually led to the weird fantasy that seemed to come out stronger when I was more ‘on edge’.



مرحله اول : ریاست کردن ذهن ، ول کردن بدن (easy mode) :

دو ماه قبل از خط فکری الانم تصمیم گرفته بودم که "بوقلمون سرد" خیلی سنگینه و تصمیم گرفتم که سازش کنم . فهمیدم که چیزی که من واقعا میخوام از دستش خلاص شم فیلم مستهجن و تخیل کردنه که منم خیلی درگیرش بودم (من خیال ازدواج دارم بنابراین نمیخوام که این تخیلات و خواسته های عجیب رو از همسرم (که همسرم هرگز قادر به ارضا اونها نیست) داشته باشم. (من واقعا میخوام که به همسرم قانع باشم)
بنابراین تصمیم گرفتم که از دست فیلم مستهجن و فانتزی کردن خلاص بشم اما خودارضایی رو نگه دارم ، چون توی این مرحله من هنوز فکر میکردم که غیر ممکنه که بدون تخلیه فیزیکی سراغ فیلم و فانتزی نرم. در واقع نمیخواستم که فشار روم زیاد بشه و من رو "شهوت زده" بکنه که بعد (این شهوت) من رو هدایت بکنه به فانتزی کردن هایی که وقتی لب مرز بودم وسوسه اش خیلی قوی تر میشد.

نقل قول: So I committed to masturbating whenever the heck I wanted to, at even the slightest sexual thought or inclination (assuming I was at home, and not in public, that is). But the one condition of this masturbation free-for-all was that at the instant when I felt the inclination, and had decided to masturbate, I would absolutely stay away from porn, and I would fantasise only about plain-as-vanilla, PIV, nothing else sex. I would visualise a naked female body, but nobody I knew (I don’t want to take sex, even in my mind, from someone I know without permission – I feel it’s disrespectful – but maybe that’s just me). Nor would I fantasise about a movie star or a woman I had seen on the street for the same reasons. I would think, ‘I have no idea who’s wife that woman is, or who’s daughter she is. What right do I have to take her sexually, even in my imagination?’ So I would just imagine making love to an attractive but generic female body.


بنابراین هر زمانی که میخواستم شروع به خودارضایی کردم. حتی با خفیف ترین وسوسه و فکر (البته منو توی خونه فرض کنید نه فضای عمومی ).
اما یک شرط این خودارضایی این بود که به محض این که وسوسه شدم و مجبور شدم که خودارضایی کنم کاملا از فیلم های مستهجن فاصله بگیرم و تنها یک تخیل جنسی ساده و بدون تخیل کردن ژانر های جنسی عجیب داشته باشم.بنابراین یک بدن زن را تجسم می کردم اما نه با کسی که میشناختم (چون که دوست ندارم حتی توی ذهنم با کسی که راضی نیست فکر جنسی داشته باشم ، احساس میکنم بی حرمتیه ، نمیدونم شاید فقط من همچین احساسی دارم) و حتی نه با بازیگری که توی فیلم های تلوزیونی دیده بودم و یا خانمی که توی خیابون دیده بودم (به همون دلایل).
با خودم فکر می کردم که "آخه من چه بدونم این زنی که من الان میبینم همسر کیه یا دختر کیه؟ من چه حقی دارم که ازش استفاده جنسی توی ذهنم بکنم؟".برای همین فقط یک بدن ناشناس معمولی رو تصور میکردم.


نقل قول: [A little bit of Christian theory here, I don’t actually think that the physical act of masturbation is sinful. Rather it’s the thoughts and fantasies that are the issue (Matt 5:28). A Christian mentor of mine asked me what my conscience told me after I masturbated to this image of a ‘generic female body’, and I realised that I never felt guilty or bad about it. So I don’t think it is a sin, otherwise I wouldn’t recommend this to others. There is, however, the valid question of whether masturbation is the ideal expression of human sexuality, given that it is not relational. Actually I don’t think it’s ideal, and so I recommend going on to Stage 2 when possible, but I don’t think masturbation is necessarily sinful or wrong, and think it can sometimes be a helpful aid to mental purity if used wisely.]

خلاصه این بخش: درسته که توی دین مسیح اگر بدون این که کسی رو تصور بکنی خودارضایی بکنی گناه نیست اما باید این سوال رو از خودمون بپرسیم که آیا خودارضایی رفتار ایده آل جنسی است؟ چون جواب این سال منفیه پس من توصیه میکنم که هر وقت ممکن شد به مرحله 2 برید .اگر چه خودارضایی بدون تصور جنسی فکر نکنم گناه باشه و فکر هم میکنم اگر عاقلانه استفاده بشه میتونه معصومیت ذهنی رو برگردونه.



ادامه دارد....

دوستان ذکر این نکته لازمه که مسیحی ها به هیچی دیگه اعتقاد ندارن و جامعشون نسبت به کلمه گناه حساسیت خاصی داره. این بنده خدا برای من مسلمان نسخه نمیده بلکه کاملا مشخصه داره خودشو به در و دیوار میزنه تا جوانان مسیحی سکولار رو متقاعد کنه که منم میدونم خودارضایی گناه نیست اما بهتره بعد این که قدرت ذهنیمون رو بدست آوردیم خودارضایی رو بذاریم کنار.
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان